eitaa logo
♥️شـهیـد احـمـد مَــشـلَــب♥️
1.1هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
2.4هزار ویدیو
34 فایل
بسمه‌تعالی❣️ ‌ و‌قسم‌بہ‌‌نگاه‌زیبایت! ‌ ‌شروع‌خادمی1401/4/2 _‌کپے؟! +صلوات‌برای‌ظهور‌آقا🙂💙 ‌ ‌کانال حرف ناشناس مون: @Nashanas_ahmad لفت=15 صلوات بفرست😉 مدیر و مسئول کانال↙️ @GharibTus312 {این‌کانال‌زیر‌نظر‌مهدی‌فاطمه‌ست‌مومن☺️🌱}
مشاهده در ایتا
دانلود
گر طالب بدان✋🏻 خوبه اول وقت باشه✨ وگرنه همه بلدن... اول غذا بخورن... اول یه دل سیر چت کنند...📱 اول ... خلاصه اول همه رو انجام میدن بعد بخونن....🥲! کسی که دنباله باید از تموم تعلقات دنیا بکشه...☝️🏻 ╭─✨🌸─↷ │    𝐉𝐨𝐢𝐧➴ ╰─➛ @shahed_moshaleb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کاش روزی بنویسند به دیوار بقیع‌ کارگران‌ مشغولند به احداث ضریح :)🤍 ╭─✨🌸─↷ │    𝐉𝐨𝐢𝐧➴ ╰─➛ @shahed_moshaleb
🕊 : هر چه در توان دارید در راه انقلاب، امام و اسلام هدیه کنید 🔹 بسیجی شهید یوسف بهرامی دلیر تولد ۲۰ مهر ۱۳۴۷ شهرستان بهار استان همدان به دنیا آمد. ▪️شهید بهرامی دلیر در ۱۲ آبان ۱۳۶۶ در سن ۱۹ سالگی در منطقه عملیاتی بانه، به شهادت نائل شد. 🕊بخش‌هایی از وصیت نامه بسیجی : 🌷▫️ خداوندا ما را ببخش بخاطر قدردان و شاکر نبودنمان و ما را ببخش بخاطر فراموش کردن خودمان که چه بوديم و چه شديم .🌷 🍃▪️ پدر و مادر عزيزم، تلاش نمائيد که هر چه در توان داريد در راه اين انقلاب و امام و اسلام هديه نمائيد.🌷 🌷▫️ خواهرانم رنگيني خون من کوبنده تر از سياهي چادر شما نيست مبادا حرف منافقين در شما تاثير بگذارد و از وظيفه اي که داريد کوتاهي کنيد.🌷 ╭─✨🌸─↷ │    𝐉𝐨𝐢𝐧➴ ╰─➛ @shahed_moshaleb
🕊 " جانباز جنگ تحمیلی شهید مدافع حرم 🌷شهید محمد جمالی فرزند حسین در روستای پاقلعه شهربابک در تاریخ ۱۰ دی ۱۳۴۲ در خانواده ای کشاورز پا به دنیا گذاشت .در دو سالگی پدر را از دست داد. دوران ابتدایی را در روستای زادگاهش گذراند ودوران راهنمایی ودوسال ابتدا دوران دبیرستان را با مهاجرت خانواده به شهرستان رفسنجان در این شهر سپری کرد. 🔸جنگ تحمیلی و احساس وظیفه و ادای دین وی را از کلاس درس و مدرسه به جبهه های دفاع مقدس کشاند و تا پایان جنگ در جبهه های جنگ حضور فعال داشت و بعد از پایان جنگ تا مقطع کارشناسی در رشته مدیریت دولتی ادامه تحصیل داد. 🔹از حضور در سالهای جنگ و جانفشانی ها مختلف در میادین دفاع از کیان دین و کشور یادگاریهای در جسم و جانش به جای ماند و با حضور در جبهه دفاع از حرم آل ا... و حریم امنیت کشور و رسیدن به لقاء ا...، التیامی در تمامی زخمهای جسمی و روحیش بوجود آمد. 🌷▪️شهید «محمدجمالی» سرانجام در تاریخ ۱۲ آبان ۱۳۹۲ در شهر دمشق سوریه به درجه رفیع شهادت نائل آمد.🕊 ╭─✨🌸─↷ │    𝐉𝐨𝐢𝐧➴ ╰─➛ @shahed_moshaleb
🕊 🌷 شهیدی از سرزمین عشق:پشتیبان ولایت فقیه باشید که به مملکت آسیبی نرسد. 🌷شهید محمد حسین عزیزآبادی ۱۰ اسفند سال ۱۳۴۸ در شهر «عشق‌آباد» از توابع شهرستان «نیشابور» متولد شد. سروان محمدحسین عزیزآبادی از نیروهای تیپ زرهی ۲۱ امام رضا(علیه السلام) بود که به طور داوطلبانه برای دفاع از حرم حضرت زینب(سلام الله علیها) راهی سوریه شد. 🔸وی سرانجام، ۱۲ آبان ۱۳۹۴ در عملیات «محرم» به شهادت رسید. پس از آن پیکر شهید جهت خاکسپاری به زادگاهش شهر عشق‌آباد انتقال یافت و در بقعه امامزاده شهر عشق‌آباد به خاک سپرده شد. 🪴گوشه ای از وصیت نامه شهید محمد حسین عزیزآبادی ▪️به شما توصیه می‌کنم که تقوای الهی را پیشه کنید و را تا حد توان فراموش نکنید و در کارهایتان خدای متعال را در نظر بگیرید . 🌤🌱▫️برای فرج آقا حجت‌ابن‌الحسن دعا کنید که ان‌شاءالله ظهور کند و جهان را پر از عدل و داد نماید و برای بنده‌ گریه نکنید که دشمنان شاد بشوند و اگر جنازه‌ای داشتم در وطنم دفن کنید، پشتیبان ولایت فقیه باشید که به مملکت آسیبی نرسد. ╭─✨🌸─↷ │    𝐉𝐨𝐢𝐧➴ ╰─➛ @shahed_moshaleb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥰🥲 چـرا فکـر میڪنـے بےحجابے آزادۍ ست ؟⁉️ ایـنُ فرامــوش نڪن ؛ بےحجابے هرگــز آزادۍ نیـست...🚫 چیزۍ ڪہ آزاده، تماشا ڪردن تـوعه😞 از جنـس همـان تماشـاهایے ڪہ روش مےنویسن : [ بازدیـــد براۍ عُمــوم " آزاد " اسـت ] ╭─✨🌸─↷ │    𝐉𝐨𝐢𝐧➴ ╰─➛ @shahed_moshaleb
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 ❤️ساعت 💚 🕊صلوات خاصه امام رضا (علیه السلام)🕊 💚اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِيِّ النَّقِيِ‏ وَ حُجَّتِكَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّيقِ الشَّهِيدِ صَلاَةً كَثِيرَةً تَامَّةً زَاكِيَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ‏.❤️ 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 ╭─✨🌸─↷ │    𝐉𝐨𝐢𝐧➴ ╰─➛ @shahed_moshaleb
خب خب نوبتی هم باشه نوبت سوال هست😁🖇 سوال به شرح زیر است: "خدا برای ثابت کردن خودش به قوم کافر حضرت موسی چه کرد و در ادامه چه اتفاقاتی افتاد؟!" طبق معمول حداکثر ۳ نفر تا چهار نفر که جواب دادند زمان به پایان میرسه...😊🌱 جواب رو به آیدی زیر بفرستید: @QASEMI313
راستی یه خبر ویژه هم داریم که بعد از مسابقه میگم... مطمئنم خیلی دوست دارین این خبرو🤗 پس زود جواب بدین😌🌱
♥️شـهیـد احـمـد مَــشـلَــب♥️
خب خب نوبتی هم باشه نوبت سوال هست😁🖇 سوال به شرح زیر است: "خدا برای ثابت کردن خودش به قوم کافر حضر
سلام بزرگواران شکافته شدن دریا درسته ولی منظور من آیات پایانی صفحه هست اگر میشه جواب مختص به سوال رو بگین..🤗🌱ولی در هر دوصورت هردو جواب درسته🤗♥️
وقت تمام شد😊♥️
کمی از امشب🥺♥️))))))
خب خب خبر امشب🙃 📣📣📣
خبرم اینه که قراره براتون رمان بزاریم😊🌱 یه رمان پرچالش فوق العاده قشنگ و خدایی🥺♥️مطمئنم عاشقش میشین😁🤗
انشاءالله از امشب قراره پارت اولش گذاشته بشه🙃🖇ببینم چطوری استقبال میکنین🥺
🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸 🌱🌸🌱🌸🌱🌸 🌸🌱🌸🌱🌸 🌱🌸🌱🌸 🌸🌱🌸 🌱🌸 🌸 پویان و افشین روی نیمکتی تو محوطه دانشگاه نشسته بودند. سه دختر بدحجاب نزدیک میشدند. افشین به دخترها نگاه میکرد و آرام به پویان گفت: -سرگرمی های امروزمون دارن میان. پویان_من حوصله شونو ندارم. ایستاد که بره،افشین دستشو گرفت و گفت: -ضدحال نزن دیگه،بگیر بشین. پویان به اجبار نشست. افشین مثل همیشه با لبخند کمرنگی به آنها نگاه میکرد، و ساکت به حرفهاشون گوش میداد. ولی پویان برخلاف همیشه ساکت بود، و به دخترها حتی نگاه هم نمیکرد.یکی از دخترها بهش گفت: +چرا بی حوصله ای؟ با نگاهش گفت به تو ربطی نداره. دختر هم که متوجه معنی نگاه پویان شد، ناراحت شد.یکی دیگه از دخترها گفت: ×امروز جای تو و افشین عوض شده، همیشه افشین رو با یه من عسل هم نمیشد خورد. لبخند افشین پررنگ تر شد.همون دختر به افشین گفت: ×تو لبخند زدن هم بلدی؟!! یکی دیگه از دخترها یه کم خم شد و گفت: ●پویان!! اون پسر مهربون و خوش اخلاق کو؟!! پویان نگاهی به ساعتش کرد و به افشین گفت: _کلاس دارم.بعدا می بینمت. بلند شد و رفت. پویان و افشین دوستان صمیمی بودن. هردو وضعیت مالی خیلی خوبی داشتن. افشین خوش تیپ تر و جذاب تر از پویان بود، ولی پویان برعکس افشین،اخلاق خوبی داشت.بخاطر همین همیشه دخترهای بیشتری اطراف پویان بودن.ولی همون دخترها برای جلب نظر افشین باهم رقابت میکردن. مدتی بود که کلاس هاشو مرتب شرکت میکرد و به تفریحاتی که با افشین داشت،علاقه ای نداشت.اما چون رابطه دوستانه ش با افشین براش مهم بود،همراهیش میکرد. وارد کلاس شد. طبق معمول دخترهای کلاس با لبخند نگاهش کردند. ولی بی توجه به آنها به همه دانشجوهای کلاس نگاهی کرد. نگاهش روی دو تا دختر که بی توجه به پویان باهم صحبت میکردن ثابت ماند. لبخند کمرنگی زد، و پیش پسرهایی که صدایش میکردند، نشست.تمام مدت کلاس حواسش به اون دو تا دختر بود. مدتی بود که با کنجکاوی به رفتارهاشون دقت میکرد. دخترهایی که با وجود زیبا بودن حجاب داشتن.خیلی از پسرها دنبال جلب توجه شون بودن ولی آنها به هیچ پسری توجه نمیکردن،حتی پسری مثل پویان که از دور هم جذابیتش مشخص بود و از هرجایی که رد میشد تا مدتی صحبت از ظاهر و اخلاقش بود. چند بار افشین باهاش تماس گرفت ولی قطع میکرد.وقتی کلاس تمام شد، دخترهارو تعقیب کرد. طوری که هیچکس متوجه نمیشد منظورش از راه رفتن،تعقیب اون دو تا دختر هست. هیچکس احتمال هم نمیداد پسری مثل پویان دنبال دخترهایی مثل اون دوتا دختر محجبه باشه. به رفتارهاشون دقت میکرد. اونا خیلی بامهربانی باهم صحبت میکردن و گاهی میخندیدن.طوری که صدای خنده شون اصلا شنیده نمیشد. فقط از حالت صورتشون مشخص بود،دارن میخندن،اون هم خیلی کوتاه بود.بامحبت به هم نگاه میکردن ولی به پسرها اصلا نگاه نمیکردن.رفتارشون با همه بااحترام بود.به دخترها و خانم های دیگه حتی اگر بدحجاب بودن هم بااحترام برخورد میکردن. هنوز هم اون دخترها رو تعقیب میکرد که افشین از پشت سر صداش کرد.برگشت. افشین بااخم نگاهش میکرد.لبخندی زد و گفت: _باز چی شده؟ -چرا هرچی بهت زنگ میزنم جواب نمیدی؟! کجا داشتی میرفتی؟ -بیخیال،بریم. هردو سوار ماشین پویان شدن.گفت: -برنامه چیه؟ -بچه ها کافی شاپ قرار گذاشتن. -من حوصله شو ندارم.اگه تو میخوای بری میرسونمت. افشین بادقت نگاهش کرد و گفت: -تو چند وقته یه چیزیت هست. به شوخی گفت: -عاشق شدی؟ -آره،میای باهم بریم خاستگاری؟ و خندید. -تو بخند.ولی هرکی نشناستت من خوب میشناسمت. پویان حتی به افشین نگاه هم نکرد.... دومین اثــر از؛ 🌸 🌱🌸 🌸🌱🌸 🌱🌸🌱🌸 🌸🌱🌸🌱🌸 🌱🌸🌱🌸🌱🌸 🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸
✓ وضو گرفتن قبل از خواب ✓ آیت الکرسی تسبیحات حضرت زهرا(سلام الله) ✓ سه بار سوره توحید. ✓ ﺍَﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻲ ﻣُﺤَﻤَّﺪٍ ﻭَﺍﻝِ ﻣُﺤَﻤَّﺪٍوِّ علی جمیع ﺍﻻ‌َﻧْﺒِﻴﺎﺀِ ﻭَﺍﻟﻤُﺮْﺳَﻠﻴﻦ.َ ✓ ﺍَﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺍﻏْﻔِﺮْ ﻟِﻠْﻤُﺆْﻣِﻨﻴﻦَ ﻭَﺍﻟْﻤُﺆْﻣِﻨﺎﺕِ. ✓ ﺳُﺒْﺤﺎﻥَ ﺍﻟﻠّﻪِ ﻭَ ﺍﻟْﺤَﻤْﺪُ ﻟِﻠّﻪِ ﻭَ ﻻ‌ﺍِﻟﻪَﺍِﻻ‌َّ ﺍﻟﻠّﻪُ ﻭَ ﺍﻟﻠّﻪُ ﺍَﻛْﺒَﺮُ. ✓ سوره فلق وناس وتکاثر آیه آخر سوره مبارکه کهف جهت بیدار شدن برای نماز شب و نماز صبح قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَىٰ إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَٰهُكُمْ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ ۖ فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا ✓ سه مرتبه ؛ یَفْعَلُ اللهُ ما یَشاءُ بِقُدْرَتِهِ، وَ یَحْكُمُ ما یُریدُ بِعِزَّتِهِ ✓ شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلَائِكَةُ وَأُولُو الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ✓ لاحول ولاقوه الا بالله ╭─✨🌸─↷ │    𝐉𝐨𝐢𝐧➴ ╰─➛ @shahed_moshaleb