🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
⚪️🔶⚪️🔶⚪️🔶⚪️🌺
🔶⚪️🔶⚪️🔶⚪️🔶🌺
⚪️🔶⚪️🌺🌺🌺🌺🌺
🔶⚪️🔶🌺
⚪️🔶⚪️🌺
🔶⚪️🔶🌺
⚪️🔶⚪️🌺
🌺🌺🌺🌺
#معرفینامه_دو_کمیل_عاشق
#شهیدمصطفی_صفری_تبار
شهید مصطفی(کمیل) صفری تبار
تاریخ تولد: 1367/3/9
ستوان یکم پاسدارازیگان ویژه صابرین
محل شهادت:شمالغرب
تاریخ شهادت:90/6/13
شهید سعید(کمیل)علیزاده
پاسدار تیپ 12 قائم
محل شهادت:حلب"سوریه"
تاریخ شهادت:94/11/12
شهید سعید علیزاده از شهدای مدافع حرم در عملیات آزاد سازی نبل و الزهرا بود و از دوستان آقا کمیل بودند. و بعد از شهادت کمیل ارادت خاصی به ایشان داشتند . در سوریه اسم مستعار خود را کمیل گذاشتند و به شهید کمیل معروف شدند .
الان هم در نبل کانالی که شهید سعید علیزاده در آنجا به شهادت رسیدند را به نام کانال کمیل نام گذاری کردند . این معبر را خود ایشان شناسایی کرده بودند و در آزاد سازی نبل والزهرا اهمیت ویژه ای داشت. همیشه در اتاق آقا سعید قاب عکس آقا کمیل دیده می شد، به همراه دوست عزیزشان که پیوند برادری با هم بسته بودند . یاد و خاطره شهید کمیل صفری تبار و سعید علیزاده و همه شهدا گرامی .کمیل جان تو با دل ها چه کردی .
🌺⚪️🔶⚪️🔶⚪️🔶🌺
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🌺⚪️🔶⚪️🔶⚪️🔶🌺
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
زبان قال،نـــــه
با زبان حال پرسید:
ڪجا دوباره ببینمت
زمین ..؟ یا آسمان..! ؟
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
⚪️🔶⚪️🔶⚪️🔶⚪️🌺
🔶⚪️🔶⚪️🔶⚪️🔶🌺
⚪️🔶⚪️🌺🌺🌺🌺🌺
🔶⚪️🔶🌺
⚪️🔶⚪️🌺
🔶⚪️🔶🌺
⚪️🔶⚪️🌺
🌺🌺🌺🌺
#علاقمندبه_حوزه_علمیه
#شهیدمصطفی_صفری_تبار
شهید به طلاب ارادت خاصی داشت مدتی هم در فکر اومدن به حوزه بودن تا درس دین بخوانند و راه خدایی شدن را دریابه
اما اگر طلبه ای صد سال عبادت میکنه تا به مقام عبد برسد این شهید یک شبه ره صد ساله رفت ... و افسوس و صد افسوس که ما زنده ایم و پر پر شدن دوستانمان را میبینیم و درس نمیگیریم !
و اما امروزه پرچم ایران مزار ایشون مدام پر شده از دلنوشته هایی که نوشته شده :التماس دعای شهادت !
خانواده شهید هر بار پرچم را عوض مینمایند چند روز بعد باز هم پرچم پر میشود از این التماس ها ! و البته این پیامی هست به آمریکا و اسرائیل که بسیارند کسانی که آروزیشان پرنمودن جای شهدای یگان ویژه صابرین و پیوستن به آنهاست و هرباری که دشمن احمق ما تهدید جنگ میکند این جوانان خوشحال تر میشوند چون قرار است به مولایشان حسین ابن علی (علیه السلام) برسند و چه شیرینی ای در این زندگی پوچ و توخالی بهتر از این !
🌺⚪️🔶⚪️🔶⚪️🔶🌺
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🌺⚪️🔶⚪️🔶⚪️🔶🌺
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
در #وصالش تا ابد مشتاق دیدارم که او
رتبه صبر مرا آهسته عالی کرد و #رفت ....
#دلتنگی_همسرانه❣
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
⚪️🔶⚪️🔶⚪️🔶⚪️🌺
🔶⚪️🔶⚪️🔶⚪️🔶🌺
⚪️🔶⚪️🌺🌺🌺🌺🌺
🔶⚪️🔶🌺
⚪️🔶⚪️🌺
🔶⚪️🔶🌺
⚪️🔶⚪️🌺
🌺🌺🌺🌺
#زیارت
#شهیدمصطفی_صفری_تبار
چندروز بعد عقدمون دوتایی رفتیم مشهد،سفر خیلی خوبی بود،خیلی خوش گذشت بهمون..یه روز داشتیم توی حرم آقا امام رضا قدم میزدیم دیدیم جلوی مهمانخانه آقا امام رضا شلوغه من نمیدونستم اونجا چه جاییه،از کمیل سوال کردم وبهم گفت اینها میرن جاهایی و ژتون هایی رو میدن به یه سری آدم ها واونهام دعوت میشن برای خوردن غذای آقا امام رضاعلیه السلام ..البته امام رضا علیه السلام دعوتشون میکنه .. من وکمیل دوتایی گفتیم ای کاش ماروهم دعوت کنه .. یه روز نشسته بودیم توی اتاق وداشتیم صحبت میکردیم روز حرکتمون به سمت منزل رو برنامه ریزی میکردیم که کی حرکت کنیم وناهار رو کجا بخوریم ..که دیدیم در اتاقمون رو زدن ..کمیل در رو باز کرد .. من داشتم گوش میدادم .. یه آقایی بود که گفت :سلام پسرم زیارتتون قبول ببخشید شما چندنفرید؟کمیل گفت سلام ممنون سلامت باشید ما دونفریم چطورمگه؟اون آقا دوتا کاغذ«ژتون» گذاشت تو دست کمیل وگفت شما ناهار مهمون آقا امام رضایید وخداحافظی کردو سریع رفت .. وقتی کمیل درو بست برای چندلحظه فقط داشتیم به هم نگاه میکردیم .. باورمون نمیشد .. کمیل از خوشحالی زیاد زنگ زد به دوستش شهید محمد محرابی پناه وقضیه رو به ایشونم گفت ... ناهارش خیلی خوشمزه بود .. غذاش چلوخورشت بودو مزه اش هنوز زیر زبونمه .. بهترین سفری بود که من کمیل رفتیم .
🌺⚪️🔶⚪️🔶⚪️🔶🌺
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🌺⚪️🔶⚪️🔶⚪️🔶🌺
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
من بودم ودلواپسی ویک دل خسته
توبودی همان کس که به این دل بنشسته
تو رفتی و ازرفتن تومانده برایم
رسوایی عشق تو ویک قلب شکسته
#شهیدمصطفی_صفری_تبار
🌺⚪️🔶⚪️🔶⚪️🔶🌺
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
⚪️🔶⚪️🔶⚪️🔶⚪️🌺
🔶⚪️🔶⚪️🔶⚪️🔶🌺
⚪️🔶⚪️🌺🌺🌺🌺🌺
🔶⚪️🔶🌺
⚪️🔶⚪️🌺
🔶⚪️🔶🌺
⚪️🔶⚪️🌺
🌺🌺🌺🌺
#خواب_شهادت
(خواب دیدن سردارشهید محمدجعفرخانی به همراه یازده نفر از نیروهایش که به وقوع پیوست)
اواخر ماه مبارک رمضان بودما همراه بچه ها از جمله شهیدان محمد غفاری، بریهی و.تو اتاق نشسته بودیم یکدفعه جعفرخان با لبی خندان وارد اتاق شد!گفتیم:خُب جعفرخان دیگه کم کم داری بازنشست می شی. دیگه از دست ما راحت می شی، برا همین اینقدر خوشحالی!اینقدر این فرمانده با عظمت و دوست داشتنی وخاکی بود که ما رو یاد فرماندهان دوران جنگ می انداخت.البته جعفرخان زمان جنگ هم فرمانده بود. اما کاری با دلهای بچه ها کرده بود که همه عاشق او بودند.صلابت خاص فرماندهی را داشت، اما او بر دلهای نیروها فرمانروایی می کرد.جعفرخان خنده ای کرد و گفت:نه بابا، بازنشستگی چیه؟ بچه ها یه چیزی شده که...بعد کمی مکث کرد و گفت: من اینقدر خوشحالم که ... اما به وقتش بهتون می گم!همه با چشمهای گرد شده از تعجب به هم نگاه کردیم. ما خیلی کنجکاو شدیم. خدایا چی شده که جعفرخان اینقدر خوشحال و سرحاله!؟ حاجی دم در نشسته بود. همه ما بلند شدیم و رفتیم دور جعفرخان حلقه زدیم. همه با هم می گفتیم: حاجی باید بگی چی شده!؟ ما از اینجا نمی ریم تا بگی چی شده!جعفرخان که هیچ راه چاره ای نداشت گفت: بچه ها می خوام بهتون مژده بدم!گفتیم: مژده!؟ گفت: آره، بعد نگاهی به چهره تک تک بچه ها کرد و ادامه داد: ان شاءالله توی این عملیات که می خوایم بریم دوازده نفر از ما رفتنی شدند!باتعجب گفتیم: یعنی چی، چی شده!؟گفت: خواب دیدم که دوازده نفر از جمع ما شهید می شن!!بچه ها می گفتن یعنی حاجی می شه ما هم به آرزومون برسیم؟ جعفرخان گفت: چرا نمی شه، فقط بیشتر تلاش کنید، خودسازی کنید. اما دیگه چیزی از ماجرای دوازده شهید نگفت.بعدها از یکی از نزدیکان فرمانده شنیدم که جعفرخان، در عالم رویا امام حسین(علیه السلام) را دیده بودند. او مژده شهادت را از مولایش شنیده بود و دوازده یار خود را هم در کنار سیدالشهداء(علیه السلام) دیده بود.جعفرخان حتی نحوه شهادت بچه ها را می دانست. شنیدم که به برخی از شهدا گفته بود که چگونه شهید خواهند شد؟! برخی را هم گفته بود شما مجروح می شوی و ...قبل از آن روز، نیروهای ما دو مأموریت رفته بودند.
چند نفری از بچه ها مجروح شده بودند.علی پرورش هم تازه به شهادت رسیده بود. عجیب زمزمه شهادت تو بچه ها پیچیده بود. خیلی ها برای شهادت لحظه شماری می کردند.تمرین های سخت آغاز شد. بچه ها واقعاً زحمت می کشیدند. حتی برخی با زبان روزه این همه سختی می کشیدند. صبح ها زیارت عاشورای بچه ها ترک نمی شد. نماز شب و... در میان بچه ها همه گیر شده بود.***
آری درسیزدهم شهریور سال نود خواب شهیدجعفرخانی به وقوع پیوست وخودش ویازده نفر از نیروهایش در ارتفاعات جاسوسان شمالغرب در درگیری با گروهک تروریستی پژاک به شهادت رسیدند
#سردارشهیدمحمدجعفرخانی
#شهدای_مظلوم_غریب_یگان_ویژه_صابرین
#شهادت_سیزدهم_شهریورسال_نود
🌺⚪️🔶⚪️🔶⚪️🔶🌺
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🌺⚪️🔶⚪️🔶⚪️🔶🌺
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
پیوسته هست نقشِ جمالش برابرم
عکسی از او به خانه ی دل قاب کرده ام
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
⚪️🔶⚪️🔶⚪️🔶⚪️🌺
🔶⚪️🔶⚪️🔶⚪️🔶🌺
⚪️🔶⚪️🌺🌺🌺🌺🌺
🔶⚪️🔶🌺
⚪️🔶⚪️🌺
🔶⚪️🔶🌺
⚪️🔶⚪️🌺
🌺🌺🌺🌺
#شهدای_صابرین
مااز تبارقامت سبزصنوبریم
ما شانه شانه هم وصدخون برادریم
باریشه های قلب،گره خورده ایم وچون
طوفان حادثه بوزد ایستادتریم
ماریشه های باورمان درعمق خاک
زان روی،دست به ساحت خورشید می بریم
#شهدای_مظلوم_غریب_یگان_ویژه_صابرین
🌺⚪️🔶⚪️🔶⚪️🔶🌺
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🌺⚪️🔶⚪️🔶⚪️🔶🌺
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
✨سهم امروزمون از یاد مولای غریب
💫💫💫💫💫
🔴 حضرت عبدالعظيم حسني(ع) فرمود: بر سرورم حضرت جوادالائمه(ع) وارد شدم؛
تصميم داشتم از او بپرسم كه آيا «قائم» شما همان مهدي است يا غير او؛ پيش از آنكه سخن بگويم،
🔷 فرمود: اي ابا القاسم! قائم ما همان مهدي است كه بايد در زمان غيبتش منتظر او بود و در زمان ظهورش وي را اطاعت كرد و او سومين فرزند من است.
📚 امام مهدي (عج) موجود موعود، صفحه 164
#مهدویت
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
#در_محضر_معصومین
🔰امیرالمومنین علی علیه السلام:
🔴گواراترین زندگی برای کسی است که به آنچه خداوند قسمت او کرده راضی باشد.
📚غررالحکم و دررالکلم،ح۳۳۹۷.
#حدیث_روز
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم