eitaa logo
⸤ شاهِدان اُسوه‍ ⸣
302 دنبال‌کننده
28.5هزار عکس
3.9هزار ویدیو
31 فایل
• ما را بُکُش و مُثله کن و خوب بسوزان • لایق که‍ نبودیم در آن جنگ بمیریم...(: و اینجا می‌خوانیم از سرگذشت، از جان گذشتگان جبهه های حق!-♥️ محلِ ارتباط با ما ☜︎︎︎ @shahidgomnam70 ﴿صلوات بفرست مؤمن🌱﴾
مشاهده در ایتا
دانلود
پـــَــر زد ز جمـــع ِ ، یک دیگــــــــری ... 🌷🌷🌷🌷 🌷💠🕊🌷▪️ 🌷🌷💠🌷🌷🌷 ▪️🌷💠🕊🌷 🌷🌷🌷🌷 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌷💠🕊🕊🕊🌷▪️🕊 🌷💠💠🕊🕊🌷▪️▪️ 🌷🌷🌷💠🕊🌷🌷🌷🌷 🌷💠🕊❄️❄️🌷 🌷💠🕊❄️❄️🌷 🌷🌷🌷💠🕊🌷🌷🌷🌷 🌷💠💠🕊🕊🌷▪️▪️ 🌷💠🕊🕊🕊🌷▪️🕊 🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ابراهیم عشریه فرزند شعبان اول شهریور 56 در نکا به دنیا آمد و دوران ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان را در نکا و خدمت سربازی را نیز در تهران گذراند. بعد از خدمت مقدس سربازی در کنکور شرکت کردند و در پیام نور شهرستان بهشهر در رشته ریاضی محض پذیرفته شد. 15 دی ماه سال 79 یک عقد ساده برگزار کردند که حاصل زندگی مشترکشان سه فرزند به نام های زهرا ، زینب و فاطمه معصومه بعد از عقد در سال ۱۳۷۹ وارد دانشکده افسری سپاه شد و سال ۱۳۸۴پس از فارغ تحصیلی در مقطع کارشناسی در مرکز اموزش افسری و پاسداری علویون قم به عنوان مربی تاکتیک و رزم‌انفرادی و ورزش های رزمی جودو و دفاع شخصی خدمت حود را اغاز کرد ایشان سال ۱۳۹۴در مقطع کارشناسی ارشد علوم دفاعی و استراتژیک با رتبه برتر فارغ تحصیل فارغ تحصیل و خدمت خود را در دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین (علیه اسلام)ادامه دادند ۲۰اسفند ۱۳۹۴ مورد لطف و عنایت حضرت زینب(سلام الله علیها )قرار گرفت و به عنوان مدافع حرم اهل بیت به سوریه اعزام شد پس از مجاهدت فراوان در نبرد با تکفیری ها بلاخره به ارزوی دیرینه ی خود رسید و در سحرگاه ۲۴ فروردین ۱۳۹۵ در جنوب حلب اسمانی شد و با اقتدا به حضرت زهرا(سلام الله علیها) پیکرش به دست دشمنان اهل بیت افتاد و جاوید الاثر شد 🌷🌷🌷🌷 🌷💠🕊🌷▪️ 🌷🌷💠🌷🌷🌷 ▪️🌷💠🕊🌷 🌷🌷🌷🌷 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
رفــتنش ... انتهای "الـرَّحْـــمٰن" چشم هایَش شروعِ "واٰقِـــعه" بود 🌷🌷🌷🌷 🌷💠🕊🌷▪️ 🌷🌷💠🌷🌷🌷 ▪️🌷💠🕊🌷 🌷🌷🌷🌷 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌷💠🕊🕊🕊🌷▪️🕊 🌷💠💠🕊🕊🌷▪️▪️ 🌷🌷🌷💠🕊🌷🌷🌷🌷 🌷💠🕊❄️❄️🌷 🌷💠🕊❄️❄️🌷 🌷🌷🌷💠🕊🌷🌷🌷🌷 🌷💠💠🕊🕊🌷▪️▪️ 🌷💠🕊🕊🕊🌷▪️🕊 🌷🌷🌷🌷🌷🌷 دو سه باری اتفاق افتاد که هر وقت سهمیه گوشتو برنج و مایحتاجی که به عنوان سهمیه به ایشون می دادن رو به فقرا و نیازمندا می داد. شب عید یاایام ماه مبارک که میرسید، بهم میگفت که تو همسایه هاتون فقیر و نیازمندی سراغ داری؟! می پرسیدم برای چه کاری می خوای می گفت: یه خورده خوراکیه برسونی دستشون؛ منم که چون فقرایی تو همسایگیمون بودن می گفتم بله و می گرفتم ، می رسوندم بهشون واین در حالی بود که خودش شهید بعضی اوقات به اون مایحتاج احتیاج داشت. یادم میاد محرم سال قبل بود به خانمم گفتم خیلی دلم گرفته محرم امسال برویم نزد ابراهیم چون منزل آقا ابراهیم نزدیک جمکران بود حرکت کردیم .عصر شب تاسوعای حسینی آنجا رسیدیم وبه همراه ابراهیم و خانواده مسجد جمکران بودیم؛ یادش بخیر خیلی از مراسم فیض بردیم .کلی اشک ریختیم برای آقا امام حسین(علیه السلام) وابرهیم ناگهان اواسط مجلس ما را ترک کرد و به جلو مرکز مراسم رفت از دور می دیدمش چه اشکی می ریخت!! چه اشکی می ریخت!! از اشک خودمان خجالت کشیدیم. 🌷🌷🌷🌷 🌷💠🕊🌷▪️ 🌷🌷💠🌷🌷🌷 ▪️🌷💠🕊🌷 🌷🌷🌷🌷 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
ادعایے در تـــو نمےبینم و تمـــام هویتـــ تو خلاصہ شده در همیــن بے ادعـایے مـــرا دریاب اے مـرد بےادعـا 🌷🌷🌷🌷 🌷💠🕊🌷▪️ 🌷🌷💠🌷🌷🌷 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌷💠🕊🕊🕊🌷▪️🕊 🌷💠💠🕊🕊🌷▪️▪️ 🌷🌷🌷💠🕊🌷🌷🌷🌷 🌷💠🕊❄️❄️🌷 🌷💠🕊❄️❄️🌷 🌷🌷🌷💠🕊🌷🌷🌷🌷 🌷💠💠🕊🕊🌷▪️▪️ 🌷💠🕊🕊🕊🌷▪️🕊 🌷🌷🌷🌷🌷🌷 چند وقتی است که جریان فیش های حقوقی بر سر زبان هاست.یادم هست که شهید عشریه به منزل ما آمده بودند و کسالت داشتند، دفترچه بیمه ی برادرش را به او دادم تا نزد پزشک برود. ایشان فرمودند نه. گفتم:چرا؟ گفت: چون دفترچه بیمه برای من نیست این کار را انجام نمی دهم..!. حال یکی به راحتی از بیت المال به نفع خود استفاده می کند و دیگری..!!! آخرای دوره بود، پسرم به دنیا اومده بود، من بیتاب و دلتنگ وسط حیاط خوابگاه پادگان نشسته بودم، از پشت سرم اومد دست انداخت گردنم، اول فکر کردم از بچه های گردان هست، برگشتم نگاه کنم باورم نمیشد اون موقع شب اومده بود توی خوابگاه همیشه من رو جواد صدام می کرد؛ بهم گفت: چی شده آقا جواد؟ چرا اینجا نشستی؟ تا فهمید دلم از چی گرفته بهم گفت: فردا پاشو برو تهران همیشه توی کار جدی بود، اما خارج از محیط کار بهترین دوست برای بچه ها بود. 🌷🌷🌷🌷 🌷💠🕊🌷▪️ 🌷🌷💠🌷🌷🌷 ▪️🌷💠🕊🌷 🌷🌷🌷🌷 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
، به آسمان رفتن نیست. به خود آمدن است. 🌷🌷🌷🌷 🌷💠🕊🌷▪️ 🌷🌷💠🌷🌷🌷 ▪️🌷💠🕊🌷 🌷🌷🌷🌷 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌷💠🕊🕊🕊🌷▪️🕊 🌷💠💠🕊🕊🌷▪️▪️ 🌷🌷🌷💠🕊🌷🌷🌷🌷 🌷💠🕊❄️❄️🌷 🌷💠🕊❄️❄️🌷 🌷🌷🌷💠🕊🌷🌷🌷🌷 🌷💠💠🕊🕊🌷▪️▪️ 🌷💠🕊🕊🕊🌷▪️🕊 🌷🌷🌷🌷🌷🌷 قرارگاه که بود تعدادی سرباز جابجا شده بودند و تقسیم پست بین سربازان باقی مونده فشار بسیار زیادی به سربازان وارد می کرد؛ همه اعضای کادر را جمع کرد و گفت: من که خودم هم کمک سربازان پست می دهم و از شما می خواهم این چند روزه شما نیز به این بندگان خدا کمک کنید تا فشار کمتری به آنان وارد شود؛ چند فرمانده این چنین داریم؟ ابراهیم واقعا در عمل چمران؛ همت؛ و باکری بود. آن شب مسئول شب بودم. نیمه شب آقا مجید با واکس رفت طبقه بالا پوتین ها را مخفیانه واکس بزند. از او پرسیدم چرا این کار رو می کنید؟خود بچه ها فردا این کار رو انجام میدن. جواب داد از عشریه یاد گرفتم؛ نیمه شب بیدار می شد و سرویس های بهداشتی روتمیز می کرد. ابراهیم یک فرمانده عارف مجاهد بود. هنوزهمت وباکری ها ادامه دارد. 🌷🌷🌷🌷 🌷💠🕊🌷▪️ 🌷🌷💠🌷🌷🌷 ▪️🌷💠🕊🌷 🌷🌷🌷🌷 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
گفتم کلیدقفل شهادت شکسته است یا اندر این زمانه،درباغ بسته است خندیدوگفت ساده نباش ای قفس پرست دربسته نیست بال وپرماشکسته است 🌷🌷🌷🌷 🌷💠🕊🌷 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌷💠🕊🕊🕊🌷▪️🕊 🌷💠💠🕊🕊🌷▪️▪️ 🌷🌷🌷💠🕊🌷🌷🌷🌷 🌷💠🕊❄️❄️🌷 🌷💠🕊❄️❄️🌷 🌷🌷🌷💠🕊🌷🌷🌷🌷 🌷💠💠🕊🕊🌷▪️▪️ 🌷💠🕊🕊🕊🌷▪️🕊 🌷🌷🌷🌷🌷🌷 کلاس تاکتیک بود در میدان موانع دانشجوها باید با موانع از جمله سیم خاردار آشنا می شدند و به صورت سینه خیز از موانع عبور می کردند. حاج ابراهیم از آن فرماندهان نبود که فقط دستور دهد به همین جهت نه تنها اولین نفر وارد میدان موانع شد که حتی لباس تنش را هم کمتر کرده بود که دانشجویان را بهتر درک کند. وقتی که از خارها گذشتیم و نفس نفس زنان روی زمین افتادیم ,آمد و برایمان روضه از خارهای کربلا و شام خواند؛ بیخود به او لقب عارف مجاهد را نداده اند. ابراهیم عشریه همان باکری و همت و چمران بود.آخر هم در دفاع از حرم بی بی زینب سلام الله علیها شهید شد و برنگشت. 🌷🌷🌷🌷 🌷💠🕊🌷▪️ 🌷🌷💠🌷🌷🌷 ▪️🌷💠🕊🌷 🌷🌷🌷🌷 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰رسول خدا صلّی الله علیه و آله: 🔴اگر شما چنان که شایسته توکل کردن است به خدا توکل داشتید، روزى شما را نیز چون روزى مرغان می رساند که به صبح گرسنه اند و به شب سیر. 📚نهج الفصاحه