eitaa logo
⸤ شاهِدان اُسوه‍ ⸣
301 دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
4هزار ویدیو
31 فایل
• ما را بُکُش و مُثله کن و خوب بسوزان • لایق که‍ نبودیم در آن جنگ بمیریم...(: و اینجا می‌خوانیم از سرگذشت، از جان گذشتگان جبهه های حق!-♥️ محلِ ارتباط با ما ☜︎︎︎ @shahidgomnam70 ﴿صلوات بفرست مؤمن🌱﴾
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴دلمان همراه خوزستان پر از خون شد. @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رسیده صبر به پایان و قلب ما زخمی است قسم به اشک های شبیه بلورتان آقا سرم، تمام وجودم ، تمام زندگی ام فدای قلب عظیم وصبورتان آقا زمین زجور دگر جابرای ماندن نیست بیا که ماهمه محتاج نورتان،آقا اللّهُمّ عَجّلْ لِوَلیّکَ الفَرج @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
⚘﷽⚘ 🍃اے دل بیا بہ رسم قدیمے سلام ڪن صبح سٺ مثل بادونسیمے سلام ڪن برخیز نوڪرانہ وبا عشق ، خدمٺِ ارباب مهربان وصمیمے سلام ڪن ⚘السَّلاَمُ عَلَى الْحُسَيْنِ ⚘وَ عَلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ⚘وَ عَلَى أَوْلاَدِ الْحُسَيْنِ ⚘وَ عَلَى أَصْحَابِ الْحُسَيْن 🚩 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
با وصل نمی‌پیچم وز هجر نمی‌نالم حکم آن چه تو فرمایی من بنده فرمانم ای خوبتر از لیلی بیمست که چون مجنون عشق تو بگرداند در کوه و بیابانم شهید محمد اسدی🌷 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
💢 جالب یک شهید ۱۳ سالہ درتشیع جنازه من ، پرچم امریکا را بہ اتش بڪشید تا مردم بدانند ڪہ من ضدامریڪایے وتابع ولایت فقیہ هستم. ✍🏿شهید‌ @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گر میروی بی حاصلی گر می‌برندت واصلی رفتن کجا؟ بردن کجا؟ کتاب زیبای روایت‌هایی از زندگی شهید @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷 بسم رب‌ الشهداء و الصدیقین 🌷 🥀 قسمت 1⃣9⃣ درصدی از سود فروش کتاب‌ها را به عنوان حق‌الزحمه برمی‌داشتم و مابقی را ریختیم به حساب موسسه. آقای خلیلی با مسئول(کتاب شهر) نجف‌آباد هماهنگ کرد که ما برویم آنجا امانی کتاب بگیریم و فردا شبش تسویه حساب کنیم. تعدادی قفسه تاشو هم از تهران خرید و برایمان فرستاد. اوج کار ما پنجشنبه عصر بود تا شام جمعه؛ نماز جمعه و گلزار شهدا. رفتیم با دفتر امام جمعه صحبت کردیم که بین دو نماز، زمان کوتاهی به ما اختصاص بدهند برای معرفی کتاب. چند هفته که شهرداری می‌آمد، بساطمان را جمع می‌کرد و می‌برد. دست به دامن امام جمعه شدیم که هدف ما بیشتر کار فرهنگی است تا سود اقتصادی. از کتاب‌ها مشخص بود؛ خاطرات و زندگی‌نامه شهدا و دفاع مقدس. با کلی برو بیا موفق شدیم از امام جمعه تاییدیه‌ای بگیریم که شهرداری را راضی کنیم. یکی، دوسال که خوب پیش رفتیم، آقای خلیلی تصمیم گرفت (کتاب شهر) را بگیرد. یکی دو نفر (کتاب شهر ) را می‌چرخاندند. من و محسن هم شده بودیم مسئول نمایشگاه‌های کتاب. خیلی وقت‌ها ماشین گیرمان نمی‌آمد. محسن می‌نشست ترک موتور و دو دستی قفسه‌ها را می‌چسبید. چند نوبت می‌رفتیم و می‌آمدیم تا همه‌ی کتاب‌ها و قفسه‌ها را ببریم گلزار شهدا یا نماز جمعه. می‌شد روزهایی که محسن تاکسی پدرش را می‌آورد تا به این واسطه، سود بیشتری به موسسه برسد. کتابی را برای فروش انتخاب می‌کرد که خودش خوانده بود. تقسیم می‌کردیم هر هفته کدام کتاب‌ها را بخوانیم که بتوانیم خوب بفروشیم‌. خیلی روی "از معراج برگشتگان" حمید داودآبادی کار کردیم. محال بود کسی وارد غرفه شود و بدون این کتاب بیرون برود. این‌قدر از این کتاب تعریف می‌کرد که طرف راهی جز خرید نداشت. 🗣 راوی: دوست‌شهید (محسن همتی‌ها) ⬅️ ادامه دارد.... ⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷 بسم رب‌ الشهداء و الصدیقین 🌷 🥀 قسمت 2⃣9⃣ به مرور زمان حرفه‌ای شدیم. یک بلندگوی شارژی با خودمان می‌بردیم و کلیپ‌های صوتی کتاب‌ها را پخش می‌کردیم. کتاب‌های " دا "و " نورالدین پسر ایران " را هم خیلی فروختیم. همیشه می‌خندید و می‌گفت: « کتاب های گرون‌تر رو بفروشیم که موسسه دو قرن کاسب باشه‌. » تصمیم گرفتیم مغازه‌ای راه بیندازیم و کار چاپ و طراحی و فروش محصولات فرهنگی انجام دهیم. چون افتتاحش در ماه ربیع الاول بود، اسمش را گذاشتیم "مرکز ربیع". در خیابان ۱۷ شهریور، در یک زیرزمین مغازه‌ای اجاره کردیم. چند سفر با هم رفتیم قم و کلی جنس خریدیم برای فروش. اعتقادش به این بود که در ایام خاص مثل محرم، فاطمیه و نیمه‌شعبان جلوی مغازه ایستگاه صلواتی بزنیم‌. اولین قدم را برمی‌داشت. شب نیمه‌‌ی شعبان قرار شد هر کدام یک بطری شربت سن ایچ بخریم. خبرش بین بچه‌های موسسه گوش به گوش شد. یکی یکی بانی شدند تا نذری‌مان رسید به پانزده تا بطری. آن روز که رفتیم عقد اخوت ببندیم، یک قرار هم گذاشتیم؛ ولی عهد نبستیم‌. گفتیم برای ازدواج دو تا خواهر پیدا کنیم که باهم باجناق شویم. معیار هم مشخص کردیم که نجف آبادی باشند، مذهبی و محجبه؛ هر چند اگر در خانواده‌ای در سطح متوسط زندگی کنند‌. گذشت تا اینکه یک روز رفتیم در بنیاد آیت‌الله‌خامنه‌ای نمایشگاه کتاب بزنیم. محسن توی آن نمایشگاه عکاسی می‌کرد. سپاه ادوات جنگی آورده بود و مردم می‌خواستند با این وسایل عکس بگیرند ‌. محسن عکس می‌گرفت، می‌آورد چاپ می‌کردیم و روی تخته شاسی می‌چسباندیم و تحویل می‌دادیم. این کار در کنار فروش کتاب بود؛ در همان مرکز ربیع. 🗣 راوی: دوست شهید (محسن همتی‌ها) ⬅️ ادامه دارد.... ⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷 بسم رب‌ الشهداء و الصدیقین 🌷 🥀 قسمت 3⃣9⃣ همان روز های اول بو بردم که محسن دلش جایی گیر افتاده. حواسش نبود؛ولی سوتی می‌داد. خانمی در غرفه‌ی بسیج خواهران کار می‌کرد. هرجا کارش به مشکل می‌خورد، محسن پا پیش می‌گذاشت. دو، سه روز گذشت تا بالاخره آمد و حرف دلش را زد: « دادا! یادته برای ازدواج یه قراری باهم داشتیم؟ اگه نشه اشکالی داره؟ » گفتم: « نه! » رفت و در عرض یکی، دو ماه با خانم عباسی ازدواج کرد. محسن که افتاد توی زندگی، درآمد ربیع برایش کافی نبود. به پیشنهاد یکی از رفقایش، رفت در یک قنادی مشغول به کار شد . دورادور به مغازه سر می‌زد و حال و احوالم را می‌پرسید، ولی بیشتر وقتش را در قنادی می‌گذراند. زمزمه‌هایی شد که قرار است برود سپاه. خوب می‌شناختمش. دلش به کار فرهنگی بود. گفت به اصرار خانمم قبول کردم. هفت خوان رستم را گذراند تا وارد سپاه شد. اول که به خاطر رشته‌اش رد شد. گفتند رشته برق را چه به سپاه؟ رفت و آمد و ‌تبصره ای پیدا کرد. دوباره گیر دادند به دندان‌هایش که نیاز به عصب‌کشی و ترمیم دارد. دست و بالش خالی بود. با هزار مکافات پول قرض گرفت و رفت دندانپزشکی. این وسط لپش هم از داخل شکاف خورد و بخیه زدند. تا سه هفته نمی‌توانست حرف بزند. خودش گفت گره کارم با توسل به حاج احمد باز شد. به سبب علاقه‌اش به کار عملی، از همان اول رفت در قسمت زرهی لشکر. به من گفت: « می‌خوام راهی رو انتخاب کنم که زودتر به نتیجه برسم. » 🗣 راوی: دوست شهید (محسن همتی‌ها) ⬅️ ادامه دارد.... ⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم