eitaa logo
⸤ شاهِدان اُسوه‍ ⸣
300 دنبال‌کننده
28.7هزار عکس
4هزار ویدیو
31 فایل
• ما را بُکُش و مُثله کن و خوب بسوزان • لایق که‍ نبودیم در آن جنگ بمیریم...(: و اینجا می‌خوانیم از سرگذشت، از جان گذشتگان جبهه های حق!-♥️ محلِ ارتباط با ما ☜︎︎︎ @shahidgomnam70 ﴿صلوات بفرست مؤمن🌱﴾
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ 🌷  بسم رب‌ الشهداء و الصدیقین 🌷 🥀 قسمت 2⃣7⃣ مجید شکراللهی می‌گفت: « محسن به اسم مداح به اردوی راهیان نور سال ۸۵ مؤسسه آمد. » از او پرسیدیم: « چه کاری بلد هستی؟ » گفت: « مداحی. » به گمانم برای محسن مشکلی پیش آمد که نذر کرد چهل تا زیارت عاشورا بخواند. او هر چند وقت یک بار بچه‌ها را در مؤسسه جمع می‌کرد و زیارت عاشورا می‌خواند؛ همه را هم غلط و غلوط. کم‌کم محسن در هیئت‌های مؤسسه شروع به خواندن کرد. او قبل از این که سید مجتبی موسوی - که مداح ثابت ما بود - بیاید، زیارت عاشورا می‌خواند. بعضی مواقع هم دم مداحی را محسن می‌داد. یک شب که مراسم داشتیم مداح هیئت نیامد. مانده بودیم چه کارکنیم. آن شب محسن بلندگو را گرفت و خواند. زیاد خوب نخواند. ولی به هر حال مجلس را جمع کرد. ظاهراً خیلی به خودش چسبید و حسابی حال کرده بود. از آن به بعد، پشتش را گرفت و افتاد پی مداحی. کتاب‌های اصول مداحی، سبک و آهنگ، کجا باید چطور بخواند، خلاصه تمام تلاشش را کرد. خیلی هم عشق محمود کریمی بود این نوحه‌ی کریمی را خیلی دوست داشت: "ارباب خوبم کرببلاتو عشقه ارباب خوبم پیرهن سیاتو عشقه" 🗣 راوی: جهانگیری (دوست‌شهید) ⬅️ ادامه دارد.... ⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
‍ 🌷  بسم رب‌ الشهداء و الصدیقین 🌷 🥀 قسمت 3⃣7⃣ این نوحه را خیلی با سوز می‌خواند. توی مؤسسه خیلی دستش می انداختیم. به هم می‌گفتیم حاج محمود کریمی رو که می‌شناسی این حاج محسن شونه. از بس محمود کریمی گوش می‌کرد اسمش را گذاشته بودیم: «حاج محسن چیذری!» خدا وکیلی این اواخر خیلی خوب می‌خواند. وقتی مداحی می‌کرد همه حال می‌کردیم. در آخرین اردوی راهیان نور، تمام مداحی کاروان با محسن بود. یادم هست توی شلمچه بعد از سخنرانی حاج اصغر حبیبی، بچه‌ها حسابی حس گرفته بودند که محسن مداحی کرد.آن روز خواندن محسن خیلی به بچه‌ها چسبید. خوشمزه این که بعد از پایان مراسم یکی از بچه‌های تهران آمد سراغ ما و گفت: « آقا، این مداح شما کیه؟ خیلی خوب می‌خوند میشه بیاد توی کاروان ما هم بخونه؟ » این را برای محسن دست گرفته بودیم. یک بار هم در اردوی جهادی دورک، یک چیزی خواند که خیلی به من چسبید. کل روستای دورک داخل یک دره مانند است. بالای خانه‌ها، مسجد و بالاتر از مسجد خانه‌ی بهداشت روستا قرار دارد. یکی از شب‌ها آقای خلیلی، بچه‌های بزرگ را جمع کرد داخل خانه بهداشت. آن جا محسن یک مناجات خواند که اشک همه را درآورد. هنوز که هنوز است شیرینی مناجاتی که محسن آن شب خواند، زیر دندان من مانده است. 🗣 راوی: جهانگیری (دوست‌شهید) ⬅️ ادامه دارد.... ⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
‍ 🌷  بسم رب‌ الشهداء و الصدیقین 🌷 🥀 قسمت 4⃣7⃣ محسن، شب‌های جمعه در مؤسسه زیارت عاشورا می‌خواند. من هم دوست داشتم بخوانم. یک بار به او گفتم، گفت: « نه، نمیشه. من نیت دارم. » گفتم: « چه نیتی؟ » گفت: « میخوام شهید بشم. » گفتم: « حالا کو تا تو شهید بشی! » گفت: « خیالت راحت زود شهید میشم. » من و محسن خیلی با هم شیطنت می‌کردیم و سربه سر این و آن می‌گذاشتیم؛ مخصوصاً وقتی از طرف مؤسسه به اردو می‌رفتیم. وقتی رفتم سربازی در واحد فرهنگی لشکر نجف اشرف افتادم. یک روز داخل لشکر بودم که چشمم به محسن افتاد. لباس پاسداری به تن داشت و درجه هم زده بود؛ اما این محسن با آن محسنی که من می‌شناختم خیلی فرق می‌کرد. موهایش را یک ور زده بود و ریش گذاشته بود. رفتم سلام کردم همدیگر را بغل کردیم. به او گفتم: « خیلی عوض شدی! » گفت: « آدم باید آدم باشه. » وقتی می‌خواستیم از هم جدا شویم، زدم روی شانه.اش و گفتم: « زودتر این ستاره ها رو زیاد کن و سرهنگ شو. » گفت: « این ستاره‌ها به درد نمی‌خوره، میاد و میره. آدم باید ستاره‌هاش رو برای خدا زیاد کنه. » 🗣 راوی: ناصحی (دوست‌شهید) ⬅️ ادامه دارد.... ⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
‍ 🌷  بسم رب‌ الشهداء و الصدیقین 🌷 🥀 قسمت 5⃣7⃣ پشتکاری که محسن داشت فوق‌العاده بود. اگر نیت می‌کرد کاری را انجام بدهد تا ته قصه را درنمی‌آورد ول کن نبود. نمونه‌های زیادی از پشتکار محسن و به نتیجه رسیدنش وجود دارد. یکی همین ازدواجش؛ همه به او گفتیم احساسی تصمیم نگیر اما او کار خودش را کرد. بحث ورودش به سپاه؛ پدر محسن درآمد تا وارد سپاه شد. انواع و اقسام گیرها را به او دادند اما او پا پس نکشید. آن قدر این و آن را دید و پیگیری کرد تا بالاخره موفق شد خودش را در سپاه جا بزند. محسن شهادت را هم با همین پشتکارش از خدا گرفت. 🗣 راوی: جهانگیری (دوست‌شهید) ⬅️ ادامه دارد.... ⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از هوایـے تنفس مےڪنیم ڪہ بوی خون شهدا مےدهد در زمینے راه مےرویم ڪہ از خون شهدا  گلگون است و این شهیدان بر همہ اعمال ما ناظرند . 🥀 🌹 🕊 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
۲۵دی سالروز عملیات بیت المقدس ۲ به سن و سال افراد توی عكس نگاه كنيد مردونگى به ريش نیست به غيرته... پ.ن: خلاصه گزارش عملیات: نام‌ عمليات: بيت‌ المقدس‌ ۲ زمان‌ اجرا: آغاز عملیات      ۱۳۶۶/۱۰/۲۵ پایان عملیات      ۱۳۶۶/۱۱/۲ تلفات‌ دشمن‌ : ۵۴۰۰ (كشته، زخمي‌ و اسير) رمز عمليات: يا زهرا(سلام‌ الله‌ عليها) مكان‌ اجرا: غرب‌ ارتفاعات‌ منطقه‌ عمومي‌ ماووت‌ عراق‌ - محور شمالي‌ جنگ‌ ارگان‌های عمل‌كننده: نيروهای سپاه‌ پاسداران‌ انقلاب‌ اسلامی نوع تک: گسترده فرماندهی: سپاه اهداف‌ عمليات: آزادسازی مناطق‌ در دست‌ دشمن‌ و تسلط‌ بر بلنديهای منطقه‌ با فتح‌ ارتفاعات‌ يولان، دست‌ هرمدان‌ و روستاهای منطقه‌ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🍃 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
مــادرانه 🌺 کسی چه می‌داند من امروز چند بار فرو‌ ریختم و چند بار دلتنگ شدم؟!! از دیدنِ کسی که فقط پیراهنش شبیه تو بود ...! 🌷شهید 🌷 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌄 مادرشهید میگفتن: کومله ها اومدن تو روستامون و یوسفمو تکه تکه کردن و سرشو بریدن. اما صحنه ای که هرگز رهام نمی کنه، اون لحظه ای که جگر پسرمو دادن به زنی که همراهشون بود تا ویارش از بین بره. پ.ن: داعش باید بیاد پیش کومله لنگ بندازه با این حال مخ اجاره داده ها به راه شیطان حزب الهی ها را بدتر از همه میدانند. @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🔴 سلفی مرزبانان کشور در سرمای ۲۵ درجه زیر صفر 🔹‌ خدا قوت سربازان وطن @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
به یاد شهدای کوهستان از شانه‌های برفی آناهیتا تا بلندی‌های ماووت ... ذهنت یخ می زند گاهی... وقتی بخش‌هایی از خاطرات جنگ را می‌شنوی که سرمای سختی‌اش، سینه‌ات را می فشرد! انگار خودمان بادگیر به تن کرده‌ایم و شال گردن و کلاه هم بسته ایم تا در پیچ‌وخم‌های عملیات بیت‌المقدس۲، با پای لرزان و در سرمای ماووت راه برویم. خودمان را پوشانده‌ایم شاید که سردمان نشود. اما سرمای واقعیت‌های جنگ و سختی هایش گاهی جانسوزتر از این حرف هاست! دندان هایمان گاهی از ترس، گاهی از فشار و گاهی از سرمای استخوان سوز بهم میخورد. شاید خیال می‌کنیم اندکی از حال آن روزهایِ رزمندگان‌مان را درک کرده ایم اما... سخت در اشتباهیم! تصور بستن جنازه و بدن یخ زده شهدا بر روی الاغ و شکستن استخوان هایشان، چیزی نیست که قابل درک هر ذهنی باشد! فکر می‌کنیم ای‌کاش دروغ‌ بود این سختی‌هایی که رفت بر آن‌ همه نوجوان و جوان!... بر آن همه مجروح و شهید و بر بدن‌های زیر پا مانده! همچون سیدالشهداء...! لا یوم کیومک یا اباعبدالله @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🔰کلام شهید برادران مسئول! كه به طـور مستمر در جهت پیشبرد اهداف انقلاب شبانه‌روز فعالیت می‌كنید، به عدالت در كارهایتان و تصمیم گیری‌هایتان به عنوان یک مرز ایمان داشته باشید، اگر این مرز شكسته شود و پای انسان به آن طرف مرز برسد، دیگر حد و قانونی را برای خـود نمی شناسد، «عدالت را فدای مصلحت نكنید». 🌷شهيد على تجلايى🌷 ولادت: ۵ مرداد ١٣٣٨ تبريز شهادت: ٢۵ اسفند ١٣٦٣ شرق دجله عمليات: بدر هدیه به ارواح طیبه همه شهدا فاتحه وصلوات💐💐💐💐💐 ❣❣❣❣❣