eitaa logo
⸤ شاهِدان اُسوه‍ ⸣
300 دنبال‌کننده
31هزار عکس
4.7هزار ویدیو
32 فایل
• ما را بُکُش و مُثله کن و خوب بسوزان • لایق که‍ نبودیم در آن جنگ بمیریم...(: و اینجا می‌خوانیم از سرگذشت، از جان گذشتگان جبهه های حق!-♥️ محلِ ارتباط با ما ☜︎︎︎ @shahidgomnam70 ﴿صلوات بفرست مؤمن🌱﴾
مشاهده در ایتا
دانلود
13.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نزار ازت دور بشـ ـم ؛ بدونِ تـ ـو میمیـرم 💔 ‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌ ❤️ @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
ما را غمِ عشق است باکی نیسـت از رفتـن؛ مولا سلامت باد اگر عمارها رفتند . . . @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
﷽ ✍🏻فرازی از 🌹شهید مدافع‌حرم برادران و خواهران، با وحدت و اطاعت از مقام رهبری و پیروی از دستورات اسلام و پاسداری جدی از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن، توطئه‌های استکبار را خنثی و نقشِ بر آب کنید. 🕊شهادت: ۱۳۹۵/۰۹/۲۲ 📿هدیه به روح مطهر شهید صلوات📿       اَللهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌مُحمَّـدٍوآل‌مُحَمَّد @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔮✨🔮✨🔮✨🔮✨ یاد حضرت در دقایق زندگی ما چله نشینِ شبِ یلدای ظهوریم ما منتظرِ نوبت بر پائیِ نوریم ما محو جمالِ پسرِ فاطمه (س) هستیم شب زنده نگه دار، به یلدای حضوریم🌱 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
✊ ایستادند پای امام زمان خویش... 💐 امروز ۳۰ آذر سالروز شهادت شهدای مدافع حرم 🌷 🌷 🌷 گرامی باد. @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🔰امام حسن عسكري عليه السلام: ✍من مات ولم يعرف إمام زمانه مات ميتة جاهلية. 🔴هركسي بميرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهليت مرده است 📚كمال الدين وتمام النعمة،ص 409
بی تماشای تو ، با این هـمہ غمهـا چہ ڪنم ؟ تو نباشی گل من با شب‌یلدا چه کنم؟ متولد ۱۳۶۴ از نیروهای لشکر ۱۴ امام حسین علیه السلام بود که به صورت داوطلبانه برای دفاع از حرم عقیله‌ بنی هاشم عازم سوریه شد و در سال ۱۳۹۴/۰۹/۳۰ به شهادت رسید. وی نهمین شهید مدافع حرم از خطه شهید پرور است که در دفاع از حرم حضرت زینب (س) آسمانی شد. وصیت نامه این شهید گرانقدر سندی برگرفته از عمق اخلاص و معرفت اوست چرا که پس از شهادت به وحدانیت خدا، با پروردگار خویش عهد بست که در این دنیا جز به فرمان او نباشد. شهید شاه سنایی در وصیت نامه خود، بعد از سفارش به نماز اول وقت، پیروی از ولایت فقیه و احترام به والدین، دوستانش را به خواندن زیارت عاشورا سفارش کرد، عملی معنوی که شهید در هر صبح و شام به آن مبادرت می ورزید. و این چنین بود که شهادت آخرین حلقه عهد علی با خدا و قرائت هر روزه زیارت عاشورای اباعبدالله الحسین است. 🕊🕊 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
بخشی از شهید مدافع حرم به همسر و سفارش برای تربیت دخترش زهرا 🔰و صحبتی با همسر مهربانم شما هم مرا حلال کنید در این چند سالی که با هم بودیم از شما جز احترام و بزرگی و پاک دامنی ندیدم و از شما تشکر می کنم که یار و یاور من در سختی ها و رسیدن به خدا بودی و از پدر و مادرت هم تشکر می کنم که چنین دختری تربیت کردند و از شما می خواهم که زهرا کوچولو نور چشم من را مانند خودت تربیت کنی و مسایل دینی را به او آموزش دهی و هوای پدر و مادرم را هم داشته باشی و در نبود من صبور باشی و خواهش می کنم که در مراسمم خود را کنترل کنی و الگو باشی، من هم شما را فراموش نخواهم کرد 🍃 ای مهربان ترین همسر دنیا خیلی دوستت دارم و شما را به خدای بزرگ می سپارم و امیدوارم که حضرت زهرا شما را شفاعت کند. @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
📝بخشی شهید مدافع حرم علی شاه سنایی: 📖خواندن زیارت عاشورا من خود هر صبح و شام زیارت عاشورا را می خواندم،نتیجه آن را در زندگی دیدم از خدا بخواهید که به همه ما اشک چشم و دل مناجات عنایت کند مخصوصا در مجالس روضه امام حسین (ع) 💐سالروز شهادت شهید مدافع حرم " " گرامی باد 🌷شادی روح شهدا صلوات🌷 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
⸤ شاهِدان اُسوه‍ ⸣
همان روز اول باید به خودم تسکین می دادم که تو را خدا همسفری برای بهشت برایم فرستاده است... هنوز خنده های ماه اول نامزدی را از خاطر نبرده ام همان روزی که در پارک با هیجان تمام از شب خواستگاری تعریف میکردی و میخندیدی .... ... امروز به طور اتفاقی از روبروی مزون عروس و هتلی که چندشب در آن سرکردیم رد میشدم, جمله ی در ذهنم تداعی میکرد که میگفتی این محله بهترین خاطرات زندگی مرا رقم زده است،تا قبل از فراهم شدن بساط عقد و خریدهای عروسی هرگز فکر نمیکردم که اینهمه به جزئیات لباس عروس و ...حساس باشی، هر انتخابی که من میکردم از دید تو بهترین و زیباترین عروس دنیا می شدم، فروشنده های بانو از این همه تعریف و تمجید تو تعجب کرده بودند...کاش هیچوقت با ذوق و شوق از شب عروسی و خاطرات دوران عقد تعریف نمیکردی تا دل تنگم را بی تاب تر کنی.... ... هرگز شوق نگاهت را با دیدن برگه آزمایش از یاد نمی برم,تاب نیاوردی اشک شوق میریختی و شادی پدر شدن تمام وجودت را گرفته بود، چپ و راست مرا مورد مهر و نوازش خود قرار میدادی و مدام تکرار می کردی که خوشحالم بابای بچه ای می شوم که مادرش تویی.... چه غذاهایی که برای من نپختی، تمیز کردن خانه و شستن لباسها هم که سر جای خود حسابی برای خودت یک کدبانو شده بودی... فکرش را که می کنم اشک چشمانم را می گیره مجبورم برا ی اینکه دخترت غصه نخوره بساط سجاده نماز را پهن کرده و سرنماز بغضم را خالی کنم.... خدا را شکر می کنم که دختر دلبندمان خیلی کوچک بود که رفتی و هنوز با تمام وجود نعمت پدر را درک نکرده بود تا وابسته ات شود و دل کندن از تو برایش زجر آور باشد...هر چند که من خوب می فهمم دل کندن از میوه دلمان برای تو به چه قیمتی تمام شد... ... به آشپزخانه که قدم می گزارم ظرف را برمیدارم و تصمیم می گیرم غذا درست کنم، لحظه به لحظه تمام غذاهایی که با عشق و علاقه باهم خوردیم از جلوی چشمانم رد می شود، غصه ام می گیره که کنارم نیستی تا نظر بدهی که امروز دلت قورمه سبزی میخواد یا ماکارونی...بعد از سفر تو بشقاب دونفره ای که باهم غذا میخوردیم یکبار هم روی غذا را به خود ندیده ، شسته ام و در گوشه ای از ویترین جا دادم ونگه می دارم تا باهم اولین غذای بهشتی را بخوریم.. . ... صدای بسته شدن در که میاد نفس در سینه ام حبس میشه، یک لحظه چشمانم را می بندم و خود را به خیال می سپارم.تصور می کنم تو دم در منتظر منی تا به استقبالت رفته و مرادر آغوش بکشی و من کت و کیفت را از دستت بگیرم و طبق روال همیشه بساط چای و میوه را تا زمان ناهار فراهم کنم... روزهای شیرین اما کوتاه من,حیف که نیستی تا فقط یکبار دیگه هم کلام نفس های پاکت شوم فقط یکبار دیگه. با اینکه باور کرده ام تو به دنیای دیگری تعلق داشتی و رفتی اما هنوز هم که هنوز است گریه های لحظه آخر جدا شدنمان را از یاد نبرده ام و تصورش باز هم لرزه به تنم می اندازد... ... دیشب تا نیمه شب بیدار بودم,،بغض و گریه امانم را بریده بود، احساس می کردم که چند ساعتی بیشتر دوام نمی آورم، توان فکر کردن به آینده را نداشتم، مدام از خودم سوال می کردم وقتی دخترت بزرگ بشه و به مدرسه بره و بچه های دیگه پیش او از پدرشون تعریف کنند جواب دخترت را چگونه پاسخ خواهم داد...اگه امشب به خوابم نمی آمدی و مرا تسکین نمی دادی تاب نمی آوردم... خوشحالم که هوای من و دخترت را داری....نفس هایم به شوق دیدار تو آرام گشته است... ... من گله ای ندارم، حتی ناراحت نیستم از دستت...، اما دروغ چرا بعضی وقت ها دلم می گیره برخی ها ارزش جان دادن تو را به خوبی درک نمی کنند، کاش همه بدانند این آرامش و امنیت را مدیون حس غیرت و دین خواهی تو و یاران سفرکرده ات هستیم...کاش برخی ها که با دیده ....نگاه می کنند بدانند تو هم عاشق زن و زندگی بودی اما بین ماندن و رفتن انتخاب کردی....کاش گوشه ای از دل پراحساست را همان ها که طعنه می زنند دیده بودند... ...می دانم که هستی، با من راه می روی، دست دخترت را می گیری، هر آیه قرانی که به دخترت یاد می دهم افتخار می کنی، زمان تب و مریضی بالای سرم هستی، موقع دل تنگی ها کنار سجاده ام نشسته ای و یقین دارم که منتظری تا زمانش فرا برسه به قولت عمل کنی و ادامه زندگی نیمه تمام مان را در بهشتی با شروعی دوباره رقم بزنیم...برایم دعا کن تا، تاب بیاورم و در تنهایی و سختی ها نشکنم....دعا کن تا 😞😭 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم