💠انسان در درون خودش زندانی است،
اما این زندان نفس را می توان آن قدر وسعت بخشید که آسمان و زمین را در بر گیردـ
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
#جانبازی_که_خرمای_ختمش_را_خورد!
🌷در عملیات فتح المبین بود، یكی از اخوی های بنده به نام حسین در اهواز جانشین پشتیبانی بود. یك روز ماشین جیپی را به ایشان نشان دادم و گفتم: حسین آقا این را غنیمت گرفته ایم، از آنجا كه خیلی نیرو زیاد آمده بود و سرشان شلوغ بود توجه نكرد، من رفتم. دو روز بعد در خط یك عملیات فریب بود و آتش سنگینی داشتیم، بنده افتخار داشتم به عنوان معاون گروهان خدمت كنم. یادم میآید شب تا صبح را نخوابیده بودم،
🌷همینطور كه زیر آتش بودیم دیدم یك موتور با دو نفر سرنشین درشت هیكل دارد به سمت ما میآید. نزدیكتر كه شدند، دیدم اخوی خودم با یكی از دوستانشان است. وقتی به سمت ما آمد من سلام كردم ولی متوجه نشد، از دوستم پرسید: این محمدرضای ما كجا شهید شده؟! دوستم گفت: شهید نشده، محمدرضا اینجاست و به من اشاره كرد. وقتی برگشت و من را دید باورش نمیشد. چند تا سیلی به من زد وگفت خودتی؟!! بعد در آغوشم گرفت. من فكر كردم خواب میبینم گفتم: چرا این طوری میكنی؟ گفت: خبر شهادتت را داده اند.
🌷آن زمان منافقین به خاطر اینكه ضربه روحی به خانوادهها بزنند، روی جنازه هایی كه در معراج شهدا قابل شناسایی نبودند، اسم بچه های گروه مقاومت را مینوشتند. ظاهراً روی یكی از جنازه ها كه آر.پی.جی خورده و كاملاً سوخته و قابل شناسایی نبوده، نام من، محمدرضا افشار و تلفن محل كار پدرم را نوشته بودند. برادرم به گفته خودش به خط آمده بود تا محل شهادت من را ببیند و مقداری از خاك آنجا را به عنوان تبرّك برای مادرم ببرد.
🌷به من گفت: فقط بیا كه برویم. گفتم: اینجا كار دارم. اما مرا به زور به پایگاهشان در اهواز بردند، به آنجا رسیدیم و روحانی بزرگواری وقتی من را دید با آغوش باز استقبال كرد و خرما آوردند. گفتم: نمیخورم. گفتند: بخور این خرمای خودت است! دیشب برایت مراسم ختم گرفته بودیم. من آن لحظه در شوك بدی بودم. برادرم گفت: مادر به خاطر خبر شهادت من حال خیلی بدی دارد. رفتیم كه تماس بگیریم. زنگ زدم محل كار پدرم و هر كس كه صحبت می كرد باورش نمی شد. می گفتند: چرا اذیت می كنید محمدرضای ما شهید شده، خودمان جنازه را شناسایی كردیم.
🌷هرطور كه بود در عرض ۴۸ ساعت مرا به تهران آوردند. حتی من پول هم همراهم نبود. چون با همان لباسهای بسیجی آمده بودم، داشتم به برادرم می گفتم از دوستت بپرس پول دارد كه تا منزل برویم؟ چون من لباس و وسایلم را نیاورده ام. همین طور كه در حال صحبت بودیم، داخل اتوبوس شلوغ شد. دیدم برادر دیگرم كه با ترور منافقین جانباز شدند به همراه عمویم كه ایشان هم جانباز هستند، پسرعموهایم كه یكی از آنها شهید شده، همه به داخل اتوبوس آمدند و ما را با سلام و صلوات سوار ماشین كرده و به منزل بردند.
🌷اعلامیه شهادتم را دیدم! همچنین پلاكارد خیلی بزرگی كه دوستان فرهنگی ام در مسجد مهدوی، عكسم را روی آن كشیده و نصب كرده بودند. همه اینها را كه دیدم حس میكردم كه خواب میبینم. فقط یادم میآید زمانی كه به مادر خدابیامرزم گفتند محمدرضا آمده، نمیتوانست حرف بزند. رفتم و مادر را در آغوش گرفتم، گفتم مادرجان منم محمدرضا. دستش را بوسیدم، تنها كاری كه مادرم انجام داد این بود كه من را بو میكرد و آن لحظه قبول كرد كه پسرش هستم.
راوی: رزمنده دلاور محمدرضا افشار
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
11.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•• #آقامونه ••
* پرچم به دست توست🇮🇷
جمع است خاطرم
* با تو مهم نیست
همه حرف و حدیث ها
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
کنار مصطفی نشسته بودم. دراز کشیده بود روی برانکارد و چشمهایش را بسته بود. خواب نبود. از پنجره بیرون را نگاه میکردم. دیدنش دل آدم را ریش میکرد. گفت:
« چخبر؟ »
دلم میخواست حرف بزنم، دهنم را باز کردم که از مریضی میثم بگویم که هنوز ادامه داشت، از شهر خلوت، از شبهای بمباران کنار میثم توی زیرزمین سرد.
نگاهش کردم. صورتش هنوز هم کبود بود. گفتم:
« هیچ، امن و امان. خبر خیر، تو چه خبر؟ »
نگاهم کرد:
« سلامتی. »
#اینک_شوکران
زندگینامه شهید #مصطفیطالبی
به زودی در کانال شاهدان اسوه
@shahedaneosve
امام زمانـم..
طلوع هر صبح، آغاز فرصتی تازه
و هدیه پروردگار است، برخیزیم
و این فرصت دوباره را دریابیم،
رو به قبله بایستیم
دست بر سینه بگذاریم و
به امام زمان مهربانمان سلام بدهیم!
اللّهُمّ عَجّلْ لِوَلیّکَ الفَرج
#سلام_امام_مهربانم
#صبحت_بخیر_آقا
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
10.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️شوق بین الحرمین و عطش دجلہ فراٺ
باز در صحن دلم قیل و مقالیسٺ حسین
♦️من هوایے شدهام ڪنج قفس سرگردان
همہ بیچارهگےام بے پر و بالیسٺ حسین
#اللهم_ارزقنا_ڪربلا
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
نفس های تو را
آن روزها در سینه پر کردم
هوای روزهای بودنت را
همچنان دارم!
شهید سیدمصطفی موسوی🌷
صبـحتون شهـدایـی
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
📎وصیتنامه
خدایا برایم ننگ است که شهادت همرزمانم را ببینم و به مرگ طبیعی بمیرم.
🌷شهید سیدجمال قریشی🌷
🔸شهیدی که حضرت آقا با شال سیادت ایشان نماز خواندند.
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨◾️✨◾️✨◾️✨
یاد حضرت در دقایق زندگی
🛑 خدا ما را رها نمیکند!
🔵 نحوه توسل به امام زمان ارواحنا فداه
🎙 آیت الله مصباح یزدی
#مهدویت
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
#روزشمار_اربعین
🏴 ۱۷ روز تا اربعین سیدالشهدا علیه السلام باقیست...
این ناله پیوسته و این ولوله از کیست؟
برخیز و خبر آر که این قافله از کیست؟
از شیون این قافله پُر، دامن صحراست
آوای جرس را خبر از ناله زهراست
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم