eitaa logo
⸤ شاهِدان اُسوه‍ ⸣
304 دنبال‌کننده
28.3هزار عکس
3.9هزار ویدیو
31 فایل
• ما را بُکُش و مُثله کن و خوب بسوزان • لایق که‍ نبودیم در آن جنگ بمیریم...(: و اینجا می‌خوانیم از سرگذشت، از جان گذشتگان جبهه های حق!-♥️ محلِ ارتباط با ما ☜︎︎︎ @shahidgomnam70 ﴿صلوات بفرست مؤمن🌱﴾
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷  بسم رب‌ الشهداء و الصدیقین 🌷 🥀 🌹روایت‌هایی از اسناد جنگ‌های نامتقارن سردار شهید قسمت 2⃣4⃣ ✨ حال و هوای دههٔ ۶۰ راوی: محمد گرشاسبی اسفندماه ۱۳۸۲ هیچ یک از سربازان و پرسنل، اواخر دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ ستاد فرماندهی لشکر ۲۷ محمدرسول‌الله را در پادگان امام حسن، از یاد نبرده‌اند و سالن غذاخوری لشکر را در انتهای ضلع جنوبی ساختمان ستاد، سالنی که از کران تا کرانش سرباز و سردار کنار هم می نشستند و در آن قانون «هر جا نشستی» حکم فرما بود. در سالن جایگاه خاصی برای فرماندهان و سرداران وجود نداشت. اگر کسی میان آن هیاهو در پی فرمانده و سردار و سرهنگی بود به سختی می‌توانست پیدایش کند. کسی نمی‌دانست سردار حسین همدانی کجای میز مطول سالن غذاخوری می‌نشیند. او مثل سربازان لشکر، سینی سلف در دست منتظر بود تا نوبتش شود و پلو و خورشش را بگیرد و بعد از دور ببیند ماست با غذا داده می‌شود یا سالاد. غذایش را که می گرفت گوشه ای از سالن را انتخاب می‌کرد یا خودش را بین دو سه تا سرباز انتهای میز سوم جا می‌داد یا روبه روی گروهبان رسمی پشتیبانی می نشست. هیچ کس از دیدنش جا نمی‌خورد و دست و پایش را گم نمی کرد. گاهی با سربازان یگان قرارگاه گرم می‌گرفت غذایش را که می‌خورد مسیر سالن تا دفترش را طوری می‌رفت که سربازان را به ادای احترام نظامی وادار نکند خودش را هم سن و هم ردۀ افراد لشکر می‌کرد تا همه در کنارش احساس راحتی کنند. در عین حال سربازان خود را ملزم به رعایت نظم و اجرای مقررات می‌دانستند تا در برابر چنین فرماندهی شرمنده نباشند. در رژه صبحگاه مشترک دوشنبه‌های لشکر، همه‌ی گروهان از او امتیاز " خیلی خوب " می گرفتند؛ حتی گروهان " معاف از رزم " که هرگز درست و حسابی رژه نرفتند. البته گروهان‌ها با جان و دل تلاش می‌کردند مقابل این امیر دل‌ها بهترین رژه را اجرا کنند و " درود سردار " را با جان و دل فریاد می‌زدند. مجموعه‌ی این رفتارهای متقابل سردار و سرباز، فضای لشکر را خواه ناخواه به سمت دوگانه فرمانده‌ی فرمانبردار دوران جنگ می‌برد و موجب می شد سربازان متولد ۱۳۶۰، که دوران جنگ را تجربه نکرده بودند، حال و هوای آن دوره را حس کنند. و چه نیکو توصیف کرد این فضا را رهبر انقلاب که: « هنوز عطر دل انگیز شهادت و ایثار در فضای این لشکر به مشام می‌رسد. » ⬅️ ادامه دارد.... ⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷  بسم رب‌ الشهداء و الصدیقین 🌷 🥀 🌹روایت‌هایی از اسناد جنگ‌های نامتقارن سردار شهید قسمت 3⃣4⃣ ✨ ابواب جمعی راوی: حسن حسن زاده سال ۱۳۸۳ یکی از ویژگی‌های شاخص حاج حسین همدانی اهمیت ویژه‌ای بود که ایشان برای کارکنان قائل بودند. زمانی که فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسول الله شده بودند سرکشی از تیپ ها و رده های زیر مجموعه لشکر جزء برنامه های ثابت ایشان بود. گاه به تنهایی وارد یکی از رده های لشکر می‌شدند، با بچه‌های آن رده سلام و علیک می‌کردند، به حرف‌هایشان گوش می‌دادند، و بعد وارد اتاق مسئول رده می‌شدند. نکته مهم در این‌گونه بازدیدها این بود که بخش قابل توجهی از وقت ایشان صرف سؤال کردن درباره وضعیت روحی و معیشتی کارکنان و خانواده های آن رده می شد. این وضعیت برای ما خیلی جالب بود؛ بازدیدی ساده، بی تشریفات، با آن محتوا آن هم از سوی فرماندهی در آن جایگاه و مسئولیت. یک بار ایشان وارد دفتر معاونت ما شدند. طبق روال، گزارش میزان آمادگی‌ها و توانمندی ها و عملکرد و شرح وظایف و مسائل این چنینی ارائه شد. بعد ایشان درباره وضعیت کارکنان و این‌که چند نفر مجردند و این گونه مطالب سؤال کردند. همیشه تأکید می‌کردند به ازدواج کارکنان باید توجه ویژه بشود. نکته جالب این بود که بعد پرسیدند: « شما در این معاونت چند نیرو دارید؟ » مسئول معاونت عددی را گفت. ایشان گفتند: « این طور نیست بالاتر است. » مسئول معاونت، آمار سربازها و حتی بسیجیان را اضافه کرد و عددی را گفت باز سردار همدانی گفتند: « بیشتر است. » همه ما که آنجا نشسته بودیم متحیر مانده بودیم که مگر کارکنان این معاونت افرادی بیشتر از پاسداران و بسیجیان و سربازان آن است. ایشان گفتند: « خانواده این افراد یعنی پدر و مادر و همسر و فرزندان این کارکنان هم جزء ابواب جمعی شما هستند و حمایت معنوی و اعتقادی و حتی معیشتی از این را ابواب جمعی از وظایف عمده و اصلی شماست. » سردار همدانی بر آن بودند که توجه به این مسائل از نقاط افتراق یک فرمانده معنوی و انقلابی و یک فرمانده غیر انقلابی است. باور داشتند که توجه به این مسائل در آمادگی رزمی و به ویژه در نقش آفرینی کارکنان در عرصه های مختلف دفاع از انقلاب تأثیر مستقیم دارد. ⬅️ ادامه دارد.... ⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷  بسم رب‌ الشهداء و الصدیقین 🌷 🥀 🌹روایت‌هایی از اسناد جنگ‌های نامتقارن سردار شهید قسمت 4⃣4⃣ ✨ جنگ نامتقارن راوی: احمد بیگدلی پاییز ۱۳۸۳ حاج حسین در عین این‌که آدمی ساده به نظر می آمد، بسیار عجیب بود. تا کاری که مد نظرش بود انجام نمی‌پذیرفت امکان نداشت بتوانیم فکرش را بخوانیم. درست شبیه یک کارگردان متبحر عمل می کرد. طوفان مغزی به پا می کرد. وقتی کار مهمی را آغاز می‌کرد تا رسیدن به نتیجه آرام نمی‌گرفت و کار را ناتمام رها نمی کرد. مدتی بود مباحثی در زمینه زوایای جنگ نامتقارن در شورای فرماندهی راه انداخته بود و از اعضای شورا خواسته بود دربارهٔ این موضوع کاری تحقیقی آماده و در جلسه ارائه کنند. یک روز صبح دستور تشکیل شورای فرماندهی را داد و بدون مقدمه، بعد از این‌که نگاهی معنادار به تک تک اعضا انداخت شروع به صحبت کرد: « غیر رزمنده در جمع شما نیست. خیلی از شماها جانباز دفاع مقدس هستید... » در ادامه از ارادت به امام رضا و توسل به آن حضرت برای بهتر انجام شدن کارها صحبت کرد؛ به خصوص در زمان دفاع مقدس. جو خاصی بر جلسه حکم فرما شده بود. از آنجا که قرار بود آن روز من مطالبم را درباره جنگ نامتقارن ارائه کنم یادداشتی برای حاجی نوشتم که آیا برای ارائه مطالبم حاضر باشم؟ زیر برگه من نوشت: « احمد آقا، جنگ نامتقارن این است که دارم می‌گویم. » سکوت کردم و سعی کردم بفهمم هدف و منظور حاج حسین از برگزاری جلسه چیست. حاج حسین ادامه داد: « آخرین بار که به مشهد رفته اید کی بوده است؟! بعد از جنگ چند بار به مشهد رفته اید؟ چند تا رفیق جانباز ویلچری دارید؟ آخرین باری که به آنها سر زده اید کی بوده است؟! تا حالا به آسایشگاه ثارالله سر زده اید؟! حالا ما عزم کرده ایم تعدادی از این جانبازان را به زیارت حرم امام رضا علیه‌السلام ببریم و در این سفر خادم آنها باشیم. » خود ایشان پیش قراول این کار شد و همۀ تمهیدات سفر را انجام داد. سفری بود هماهنگ ولی بسیار سخت. بعد از سفر مشهد، ضمن تشکر از بچه ها گفت: « این سفر بیشتر برای خودسازی خوب بود. بدون اینکه متوجه شوید دنیایی ثواب کردید. شما فهمیدید که چند روز همراهی با یک جانباز قطع نخاعی چقدر سخت است؛ ولی خانواده آنها سال هاست که تحمل می‌کنند. این عزیزان ارزش‌های جنگ هستند. نگذاریم با دید هزینه‌های جنگ به آنها نگاه کنند. » من هم در پایان این سفر فهمیدم جنگ نامتقارن ما چقدر با نوشته های غربی‌ها فرق دارد. این طرز تفکر و شیوۀ فرماندهی و مدیریت است که صحنه رزم را به نفع ما رقم می‌زند و امکانات و تجهیزات بخش کوچکی از آن به حساب می آید. ⬅️ ادامه دارد.... ⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷  بسم رب‌ الشهداء و الصدیقین 🌷 🥀 🌹روایت‌هایی از اسناد جنگ‌های نامتقارن سردار شهید قسمت 5⃣4⃣ ✨ کنار قبر شهید حسن ترک راوی حجت الاسلام سیدجلال رضوی آبان ماه ۱۳۸۶ مأمور شدم امام جمعۀ فقید همدان، حضرت آیت الله موسوی همدانی را داخل قبر بگذارم. شهید همدانی عهده دار انتقال پیکر ایشان از بیمارستان خاتم الانبیای تهران به قم و از آنجا به همدان بودند. قرار بود پیکر ایشان را وسط گلزار شهدا به خاک بسپارند. بنده و حجت الاسلام سلیمانی داخل قبر بودیم‌. ایشان تلقین را می‌خواندند و من هم سایر امور شرعی را انجام می‌دادم. شهید همدانی کنار قبر ایستاده بودند. من تربت سید الشهدا را در دهان آن بزرگوار و عقیق منقوش به نام ائمه را روی سینه شان گذاشتم و سایر مستحبات را انجام دادم. در انتها حاج حسین دست من را گرفتند و کمک کردند که از قبر خارج شوم و گفتند: « آقا سید خودت من را داخل قبر بگذار. » و محل قبر را نشانم دادند. هشت سال از این جریان گذشت. شبی که می‌خواستند ایشان را به خاک بسپارند خانواده شان به دنبال من بودند و می‌گفتند که شما باید شهیدمان را داخل قبر بگذارید. فرزندشان آقا مهدی گفت: « چند وقت پیش پدرم دست من و برادرم را گرفت و گفت من شهید حسن ترک را خیلی دوست دارم و میخواهم کنار ایشان دفن شوم.» همان جایی که هشت سال پیش به من نشان داده بودند. پسر آقا ادامه داد: « بنیاد شهید و سپاه مکان دیگری را برای مزار در نظر گرفته اند. ولی ما نمی‌خواهیم کنار مقبره آیت الله موسوی همدانی یادمان دیگری برپا شود. چون پدر ما برای سادات احترام خاصی قائل بود. » بالاخره قرار شد شهید همدانی همان جایی به خاک سپرده شوند که خودشان در نظر گرفته بودند. ⬅️ ادامه دارد.... ⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔮✨🔮✨🔮✨ یاد حضرت در دقایق زندگی 🔴 در حوادث و مشکلات دوران غیبت چه کنیم؟ 🔵 اسحاق بن يعقوب‌، نامه‌اى براى حضرت ولی عصر (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) مى‌نويسد و از مشكلاتى كه برايش رخ داده سؤال مى‌كند. محمد بن عثمان عمری، نماينده آن حضرت، نامه را مى‌رساند. 🟡 جواب نامه به خط مبارک صادر می شود: 🟢 در حوادث و پيشامدها به راویان حدیث ما رجوع كنيد، زيرا آنان حجت من بر شمايند و من حجت خدا بر آنها هستم ... .» 📚 کمال الدین، ج۱، ص۴۸۵، ح۴ @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🔰مولا امیرالمؤمنین علی علیه السلام: ✍... وَ لَكِنَّنِي آسَى أَنْ يَلِيَ [هَذِهِ الْأُمَّةَ] أَمْرَ هَذِهِ الْأُمَّةِ سُفَهَاؤُهَا وَ فُجَّارُهَا، فَيَتَّخِذُوا مَالَ اللَّهِ دُوَلًا وَ عِبَادَهُ خَوَلًا وَ الصَّالِحِينَ حَرْباً وَ الْفَاسِقِينَ حِزْباً... 🔴... ولى اندوه من از اين است كه مشتى بيخردان و تبهكاران اين امت حكومت را به دست گيرند و مال خدا را ميان خود دست به دست گردانند و بندگان خدا را به خدمت گيرند و با نيكان در پيكار شوند و فاسقان را ياران خود سازند... 📚نهج البلاغه، نامه 62 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🔹جهت تعجیل در فرج: 🔸الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
📸 با سپاهی از شهیدان خواهد آمد... ۲۸ آذر سالروز شهادت سرباز لشکر صاحب‌الزمان (عج) شهید مدافع حرم گرامی باد. @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
📋 🕊امروز سالروز شهادت مدافع حرم " " است ، این شهید عزیز را بیشتر بشناسیم... 💫با این ستاره ها میتوان راه را پیدا کرد. 💐شادی روح پرفتوح شهید . @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬نماهنگ شهید @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
💌بسمـ رب الشـهدا......🕊🌸 |💔| 🌺🍃 تاریخ تولد: ۱۳۴۵/۰۸/۰۴ محل تولد: قصرشیرین تاریخ شهادت: ۱۳۹۴/۰۹/۲۸ محل شهادت: سوریه وضعیت تأهل: متأهل_دارای۳فرزند محل مزارشهید: کرمانشاه 👇🌹 ✍...خدایا مرا به عنوان کوچکترین سرباز در صف جانبرکفان امام زمان قرار بده، وشما را به خدا و به اولیای خدا قسم میدهم که پشتیبان ولایت فقیه باشید. و شما فرزندانم را به انجام فرایض دینی و قرار داشتن در راه راست و در خط ولایت فقیه سفارش می کنم. و با طلب حلالیت نمودن از همه به خصوص خانواده و فامیل و بستگان و حتی آشنایان و بعد با اعلام حلال کردن همه کسان. ••🍁مسئول پروژه‌های پاکسازی میادین مین غرب کشور_جانشین و فرمانده گردان در عملیاتهای مختلف به ویژه کربلای ۵دردفاع مقدس.. ....🕊🌹 •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
•••|🥀••• ✍...اکبر ملکشاهی 28 آذرماه 1394 در سوریه به شهادت رسید. رزمنده‌ای که به دلیل شرایط شغلی اش، سال‌ها در میدان مین با شهادت رو به رو بود و آنقدر با حال و هوایش عجین شد تا در نهایت به کسوت یک مدافع حرم آسمانی شد. برای آنها که اکبر ملکشاهی را می‌شناختند و با خلق و خوی ایشان آشنایی داشتند، شنیدن خبر شهادتش چندان تعجب آور نبود. او جوانمردی بود که در سال 1376 یکی از کلیه‌هایش را بخشید و سال 94 نیز همه هستی‌اش را فدای حضرت دوست کرد. اکبر که خود برادر شهید بود، با دختر یکی از شهدای دفاع مقدس نیز ازدواج کرد..ماحصل این ازدواج دو دختر و یک پسر بود.. [همسرشهید🌹] •••🍁شهید به قدری در پاکسازی میدان مین تبحر داشت که این کار را با چشم بسته هم می‌توانست به خوبی انجام دهد. ایشان سال‌ها مین‌هایی را که با کمک اسرائیل و امریکا در خاک کشور تله گذاری شده بود پاکسازی کرده بود برای همین وقتی شنید بار دیگر اسرائیل مین و تله‌های انفجاری در اختیار داعش قرار داده تاب نیاورد. از طرفی وقتی خبر شهادت جوانان 20تا 25ساله مدافع حرم را بر اثر انفجار مین‌ها و تله‌های انفجاری می‌شنید بسیار ناراحت می‌شد. بارها و بارها به مسئولان مربوطه نامه زد که من و امثال من که جنگ را دیده و تخصص لازم را داریم باید راهی شویم اما چون نامه‌هایش بی‌پاسخ ماند برای همین ابتدا استعفا کرد و بعد راهی شد. اکبر آقا به عنوان تک تیرانداز رفت. در این امر هم تبحر ویژه‌ای داشت به طوری که لقب چشم عقاب را به ایشان داده بودند. همسرم در منطقه مسئول تخریب بود. ثبت نام و آموزش‌های لازم و اموری از این دست تقریباً دو هفته طول کشید. در نهایت 9 آذرماه سال 1394 ساعت هشت و نیم شب پرواز کرد. پروازی که دیگر بازگشتی نداشت. اکبر پیش از اعزام از کار و سمت‌ها و مسئولیت‌هایی که داشت استعفا کرد و بی‌هیچ توقعی راهی میدان جهاد شد. همسرم سال‌ها در امر پاکسازی میادین مین خدمت کرد و عاقبت در تاریخ 28آذر ماه 1394بر اثر انفجار مین به شهادت رسید. نحوه شهادتش هم به این ترتیب بود که یکی از ترکش‌های مین منفجر می‌شود و به خشاب کلاشینکف شهید برخورد می‌کند و با آتش گرفتن خرجی اسلحه، همسرم به شدت مجروح می‌شود و کمی بعد نیز به شهادت می‌رسد. •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
֢ ֢ ֢ ֢ . √ دهه‌هشتادی‌های بامعرفت💞 •آقاجون! درسته کوچیکیم اما کارهای خیلی بزرگی از ما برمیاد؛ رو ما هم حساب کنید❤️ 👆🏻 صحبتهای جالب دختر خانمِ دهه هشتادی در حضور رهبر انقلاب عشق یعني، یڪ رهبر شده👇🏻 🌸اللهم احفظ امامنا الخامنه ای🌸 ↙ قرار ما هرشب ساعت ۲۳ یک تصویر از @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام زمانم... منتظر آمدنت نشستم اما گویا ساعتم کوک است بـه وقت انتـظار... و نفـهمیده بودم چه می کشد آن منتظَر، که خود، منتظِرِ فـرَجش است اللّهُمّ عَجّلْ لِوَلیّکَ الفَرج @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🥺 فرمانده عشاق ، دل آگاه حسین است بیراهه مروساده ترین راه حسین است @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
ازدوست‌دردی‌به‌یادگاردارم کان‌دردبه‌صدهزاردرمان‌ندهم♥️ @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🔰 کلام شهید؛ توصیه من به فرزندانم طبق فرموده صُلحا، ترک معصیت و انجام فرایض دینی و توسل به ائمه اطهار علیهم السلام است. شهید مهدی ایمانی🌷 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روایت‌هایی از اسناد جنگ‌های نامتقارن سردار شهید @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷  بسم رب‌ الشهداء و الصدیقین 🌷 🥀 🌹روایت‌هایی از اسناد جنگ‌های نامتقارن سردار شهید قسمت 6⃣4⃣ ✨ دلسوزانه و پدرانه راوی مهدی فرجی پاییز ۱۳۸۸ پاییز ۱۳۸۸ و بازگشت حسین همدانی به لشکر ۲۷ محمد رسول الله که دیگر به سپاه حضرت محمد رسول الله تبدیل شده بود، مقارن بود با چهارمین ماه آغاز پروژه براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران. روزی نبود که راهپیمایی‌های شورشی سازماندهی شده از سوی اجانب در میادین و خیابان‌های اصلی پایتخت برگزار نشود. حاج حسین بلافاصله مرزی بین معترضان و فتنه گران ترسیم کرد. ایشان با صبر و حوصله و علم به این‌که بسیاری از معترضان و کسانی که اغتشاش می‌کنند فریب خورده‌اند صبورانه و دلسوزانه و پدرانه با آنها رفتار می‌کرد و آنجا که لازم بود در برابر کسانی که در صف ضد انقلاب بودند و با سلاح به مردم حمله می کردند قاطعانه می‌ایستاد تا امنیت را به شهر تهران بازگرداند. اوایل آذرماه ۱۳۸۸ بود. سردار همدانی طبق روال هر روز با لباس شخصی بر ترک موتور من می‌نشست و به نقاط مختلف شهر سرکشی می‌کرد. حوالی میدان هفت تیر عده ای جوان مشغول شعار دادن بودند. سردار گوشه میدان ایستاده بود و آنها را تماشا می‌کرد و به نیروهای امنیتی اجازه دخالت نمی‌داد. ناگهان یک جوان از میان جمعیت بیرون آمد و سنگی به طرف سردار همدانی پرتاب کرد. سنگ به بدن ایشان خورد. بچه های بسیجی که دور میدان بودند، با مشاهده این واقعه ناراحت شدند. به طرف جمعیت رفتند و ضمن متفرق کردن آنها جوان ضارب را نزد سردار همدانی آوردند. سر حاج حسین خون آمده بود. اما بلافاصله بعد از دیدن آن جوان گفت: « ضارب ایشان نبود. » و دستور داد او را آزاد کنند. هر چه بچه‌ها گفتند که ما دیدیم کار ایشان بود سردار زیر بار نرفت و بالاخره آن جوان را آزاد کردند. بعد از دقایقی خود جوان پیش سردار همدانی آمد و گفت: « شما که دیدید من ضارب بودم؛ چرا منکر شدید؟! » سردار، دقایقی با آن جوان حرف زد و مسائلی‌ را گوشزد کرد. آن جوان هم که معلوم بود با صحبت‌های سردار کاملاً قانع شده است، از آنجا دور شد. ⬅️ ادامه دارد.... ⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷  بسم رب‌ الشهداء و الصدیقین 🌷 🥀 🌹روایت‌هایی از اسناد جنگ‌های نامتقارن سردار شهید قسمت 7⃣4⃣ ✨ مراسم خاکی راوی: حسن حسن زاده بیست و سوم مردادماه ۱۳۸۹ یادم هست زمانی که در تیپ آل محمد صلى الله عليه وسلم بودم آقای همدانی چند بار به من گفت که برای بازدید سردار جعفری فرمانده سپاه از گردان‌های بسیجی امام علی آماده باشم. تصمیم گرفته بودم مراسم بازدید را با دقت و نظم برگزار کنم تا تشریفات خاص بازدید یک مقام رعایت شود. بنابراین، جلسات هماهنگی و تمرین‌های لازم را آغاز کردیم. روز حضور سردار جعفری بسیجیان با نظم و ترتیب و شکل و شمایلی تحسین برانگیز در میدان صبحگاه حاضر شدند. ابتدای صبحگاه جایگاه مقام شهید بود، بعد از آن گروه رزم نوازان و نیروهای پاسدار، و بعد گردان‌های امام علی. صبحگاه مملو از بسیجیان پر شور و شعف بود. قبل از حضور فرمانده‌ی سپاه، آقای همدانی وارد تیپ شد. این حضور آن قدر ناگهانی بود که تا ما به خودمان بیاییم و بخواهیم از ایشان استقبال کنیم ایشان وارد اتاق بنده شد. گفتم: « حاج آقا می‌فرمودید می آمدیم استقبال. » حاجی گفت: «برادر حسن زاده رها کن این تشریفات را. این مجموعه یک مجموعه بسیجی و مردمی است. پس همه چیز آن باید بسیجی‌وار باشد. » در همین حین پرده اتاق را کنار زد و نیم نگاهی به صبحگاه انداخت. گفت: « برادر حسن زاده، مراسم صبحگاه را خیلی کلاسیک و رسمی نکنید. دیدار فرمانده بسیجی و مراسم باید بسیجی وار و خاکی باشد. » فکر کردم مراسم سان و بازدید از یگان چگونه می تواند بسیجی وار و به قول سردار همدانی خاکی باشد؟ گفتم: « سردار، به هر حال مراسم رسمی است و گروه موزیک و سان و احترام به مقام شهید هم جزئی از برنامه است. چگونه مراسم را خاکی و غیر رسمی برگزار کنیم؟ » ⬅️ ادامه دارد.... ⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷  بسم رب‌ الشهداء و الصدیقین 🌷 🥀 🌹روایت‌هایی از اسناد جنگ‌های نامتقارن سردار شهید قسمت 8⃣4⃣ شهید همدانی در حالی که نیم نگاهی به بیرون می‌کرد گفت: « حسن زاده اینجا سپاه است و یک نهاد مردمی لازم نیست از روش‌های مرسوم یگان‌های نظامی تبعیت کنیم. مردم و بسیجیان اینها را نمی‌پسندند. » گفتم: « بله، ولی واقعیتش را بخواهید من نمی‌دانم مراسم خاکی و بسیجی وار چگونه باید باشد. » شهید همدانی تبسمی کرد و گفت: « میگویم چطور باید باشد. تو فقط آمادگی داشته باش. » سردار جعفری فرمانده کل سپاه وارد پادگان شدند. بعد از سلام و احوال پرسی قرار شد وارد میدان صبحگاه شویم. از همان ابتدای بازدید حاج حسین شیطنت‌هایش را شروع کرد. مرسوم بود در بازدیدها و مراسم خاص فرمانده سپاه استانی کنار فرمانده کل سپاه قرار گیرد اما در همان ورودی صبحگاه حاج حسین به من اشاره کرد و گفت: « برو کنار سردار جعفری حرکت کن. » این کار برای من سخت بود. در واقع در حضور ایشان معذب بودم. برای همین با ایما و اشاره مخالفت می‌کردم اما فایده ای نداشت‌ هر چه اصرار کردم حاجی قبول نکرد. وقتی پافشاری من را دید دست راستش را روی شانه من گذاشت و من را به سمت سردار جعفری حرکت داد همان طور که من را هل می‌داد گفت: « تو فرمانده این تیپی. تو باید بروی جلو. » حقیقت این است که این رفتار از تواضع و صمیمیت ایشان سرچشمه می‌گرفت و اینکه اصلاً در قید و بند این نوع تشریفات نظامی نبود. شهید همدانی در حین حرکت آهسته به من گفت: « بعد از ادای احترام به مقام شهید دست آقا عزیز را بگیر و برو در دل بسیجیان. » من مانده بودم چطور چنین حالتی را به وجود بیاورم که مراسم شروع شد. موزیک و مارش ورود نواخته شد و فرمانده میدان ادای احترام کرد و خیر مقدم گفت. بعد از فاتحه خوانی مقابل جایگاه مقام شهدا طبق روال جهت سان دیدن از یگان‌های مستقر در میدان حرکت کردیم. ⬅️ ادامه دارد.... ⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷  بسم رب‌ الشهداء و الصدیقین 🌷 🥀 🌹روایت‌هایی از اسناد جنگ‌های نامتقارن سردار شهید قسمت 9⃣4⃣ موزیک نواخته می‌شد و حاج حسین چند بار دیگر به من گفت: « حسن زاده بروید در دل بسیجی‌ها. » من هم مدام می گفتم: « چشم. » و از طرفی هم سعی می کردم کنار سردار جعفری متناسب و متوازن حرکت کنیم. از اولین گردان بسیجی عبور کردیم. مقابل گردان دوم رسیدیم و در حال سان دیدن و عبور کردن بودیم در همین وقت متوجه شدم دستی پشت کمر من قرار گرفت و من را به طرف بسیجیان گردان دوم حرکت داد. برگشتم، دیدم آقای همدانی یک دستش را پشت من و دست دیگرش را پشت سردار جعفری گذاشت و تلاش می‌کند هر دوی ما را به سمت بسیجی ها حرکت دهد. من و سردار جعفری تا خواستیم به خودمان بیاییم دیدیم آن گردان سازمان یافته بسیج را به هم ریخته ایم و بسیجیان با شور و شوقی وصف ناپذیر اطراف ما را گرفته اند و دورمان حلقه زده اند. بسیجیان امکان حرکت را از سردار جعفری گرفته بودند و به شدت ابراز احساسات می کردند. ظاهراً این وضعیت برای سردار جعفری هم غیرمنتظره بود. ایشان هم تحت تأثیر هیجان بسیجیان قرار گرفته بودند. در نتیجه سانی که طبق روال معمول و به صورت رسمی و کلاسیک چهار تا پنج دقیقه بیشتر طول نمی‌کشد حدود چهل و پنج دقیقه زمان برد. نگاهی به پشت سرم کردم تا ببینم حاج حسین همدانی چه می کند. اما سردار همدانی میان جمعیت نبود و مراسمی خاکی و بسیجی وار و مردمی برگزار شد تا دلیلی باشد بر اثبات این سخن فرمانده کل قوا که در توصیف شهید بزرگوار همدانی، فرمودند: « این رزمنده قدیمی، صمیمی و پرتلاش... » ⬅️ ادامه دارد.... ⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷  بسم رب‌ الشهداء و الصدیقین 🌷 🥀 🌹روایت‌هایی از اسناد جنگ‌های نامتقارن سردار شهید قسمت 0⃣5⃣ ✨ همدانی و ورزش راوی: ابوالفضل قناعتی سال ۱۳۸۹ بدون اغراق بگویم که هیچ یک از فرماندهان یگان‌های سپاه مانند شهید همدانی به ورزش و تربیت بدنی نگاه تخصصی نمی کردند و این نگاه عمیق ناشی از آن بود که خود ایشان کشتی گیر بودند و هم دوره ای آقای منصور برزگر. آقای همدانی یک دوره هم مسئولیت باشگاه ورزشی فجر را بر عهده داشتند. بارها از اطلاعات وسیع ایشان در زمینه مسائل ورزشی شگفت زده شده بودم. ایشان همواره تلاش می‌کردند ورزش همگانی را گسترش دهند. یکی از سیاست‌ها یا بهتر بگویم یکی از دیدگاه‌های ایشان حمایت از قهرمانان غیرپاسدار بود. ایشان به قهرمانان به خصوص بسیجیان مستعد، بسیار توجه می کردند. هنگامی که در برنامه ها و جشنواره‌های ورزشی حاضر می‌شدند بسیاری از ورزشکاران دور ایشان حلقه می‌زدند و از مشکلات و کاستی‌ها می‌گفتند و از ایشان می‌خواستند امکانات لازم را در اختیار آنها قرار دهند تا بتوانند استعدادهای خود را شکوفا سازند. ایشان با دیدن علاقه و استعداد این افراد، دستور می‌دادند همه گونه امکانات در اختیار آنها قرار دهیم. در برخی موارد به من دستور می‌دادند به صورت ماهیانه به بعضی‌ها کمک مالی کنم. بعضی‌ها به آقای همدانی ایراد می‌گرفتند که چرا از پول سپاه به این افراد کمک می‌شود. ولی بعدها نتیجه آن کمک ها برای همان ایرادگیران آشکار شد. تعدادی از همان افراد بسیجی که حاج حسین از ایشان حمایت کرده بودند، بعدها در مسابقات عناوین جهانی کسب کردند و سپس به اقدامات انقلابی دست زدند و برای نظام جمهوری اسلامی افتخار آفریدند. شهید همدانی، با حمایت‌های خود، آن قهرمانان را متوجه این موضوع کردند که اولاً میان نیروهای ارزشی حامی و پشتیبان دارند و ثانیا درون نظام افرادی هستند که به استعداد جوانان می‌اندیشند. بدین ترتیب، ورزشکاری که ممکن بود به انقلاب و ارزش‌های آن بی اعتنا باشد به فردی دوستدار نظام و وفادار به آن تبدیل می‌شد. ⬅️ ادامه دارد.... ⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔮✨🔮✨🔮✨ یاد حضرت در دقایق زندگی 💠 مصداق اتم ید الله 🔻 در برهه‌های سخت و تنش‌زا و در مواقعی که احساس خطر می شود و در مواقع از دست رفتن نعمت، توسل و توجه به حضرت بقیة الله روحی له فداء به عنوان مصداق اتم و اکملِ «يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْديهِمْ؛ دست خدا بالاى دست‏هايشان است. فتح/۱۰» کاری است مؤثر و از طرفی در دسترس شیعه، از این کوتاهی نباید کرد. در رفع و رجوع مشکلات، این سبب خیلی مؤثر است.‌ ‌ حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 معارض سوری: ما می‌خواستیم پرچم ایران را پایین بیاوریم تا پرچم اسرائیل به جای آن در سوریه برافراشته شود اما وقتی می‌بینم اسرائیل تمام توان دفاعی کشورم را هدف قرار داده، به عنوان کسی که سال‌ها برای صلح بین سوریه و اسرائیل تلاش کرده احساس میکنم از پشت خنجر خورده‌ام. @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم