🌼🔅☘🔅☘🔅☘🌼
☘❄️🌼❄️🌼❄️
🌼🔅☘🔅
☘❄️🌼
🌼🔅
☘
#خصوصیات_بارز۲
#شهیدمدافع_حرم_عبدالرضامجیری
#انجام_واجبات
واجبات را به بهترین شکل انجام میداد ؛ایشان نماز را میخواند اما نه برای رفع تکلیف بلکه به بهترین شکل ممکن یعنی نماز اول وقت و به جماعت. نماز جماعت آنقدر برایش مهم بود که حتی در سفر یا تفریح دغدغه نمازجمعه و جماعت را داشت، طوری برنامه ریزی می کرد که بتواند نماز جماعت بر پا کند .گاهی که به نماز جماعت صبح نمی رسیدیم و وقت نداشت مسجد دیگری برود برای اینکه ثواب جماعت را از دست ندهد آخر مسجد می ایستاد و به من اجازه داده بود از پشت پرده به او اقتدا کنم و دو نفره نماز جماعت می خواندیم . البته وقتی برای نام گذاری محمد حسین پیش آیت الله مظاهری رفتیم شهید مجیری از ایشان کسب اجازه کردند که در مأموریتها همکاران از من می خواهند امام جماعتشان باشم چه کنم؟ فرمودند این کار را بکن؛ از آن به بعد راحت تر برای بقیه نماز جماعت می خواندند . شهید مجیری چون توکلش زیاد بود معمولا آرامش داشت مگر زمانی که ممکن بود نمازش از اول وقت بگذرد .اینقدر که دغدغه نماز اول وقت را داشت نگران چیز دیگری نبود با اینکه نماز پشت سر علما را دوست داشت ولی اگر می دید ترافیک است و نمازش دیر می شود وقتی اذان می شد اولین مسجدی که تو راه بود می ایستاد نماز را اول وقت به جماعت می خواند .از دیگر واجبات لذت بخش برای او خمس بود. برای خودش سال خمسی قرار داده بود و از چند روز قبل از اینکه سال خمسی برسد منتظر رسیدن آن بود ، بیشتر خمس میداد که کمتر نشود. هر سال با نشاط و ذوق خاصی این کار را انجام می داد . روی صله ارحام هم تأکید داشت و معمولا در دید و بازدید ها خود شروع کننده بود . یکی دیگر از واجبات جهاد بود که با خون خود عشقش را به اثبات رسانید .
#ترک_محرمات
شهید مجیری همیشه بر ترک گناه دقت داشت ولی نسبت به بعضی دقیق تر بود مواظبت از زبان داشت ؛ میتوانم قسم بخورم ایشان هیچ وقت دروغ نگفت و حتی دروغ مصلحتی هم از ترس اینکه عادت شود؛ نمی گفت. نسبت به غیبت هم خیلی حساس بود و اگر در مجلسی غیبت میشد به شدت اعتراض کرده به دفاع از شخص غیبت شونده میپرداخت و می گفت شما کاری به مردم نداشته باش ، حرف خودمان را بزن . گناه دیگری که ایشان نسبت به ترک آن بسیار دقیق بودند مواظبت از چشم بودکه چون نگاه به نامحرم را تیری از جانب شیطان میدانست حتی سعی میکرد چشم به چشم با نامحرم هم نشود. اگر جائی چشمش به نامحرم میافتاد فوری سرش را پایین میانداخت و ذکری میگفت تا این نگاه اثری بر قلب پاک او نگذارد و دیگر مواظبت از گوش بود که ایشان در هر مجلسی که نوار ترانه و موسیقی حرام بود شرکت نمیکرد و در ماشین هم اگر راننده نوار میگذاشت تذکر میداد و حتی یک بار به راننده گفته بود خاموش کند راننده گفته بود اگر نمی خواهید بشنوید پیاده شوید، و ایشان بین راه پیاده میشودو یک بار هم که با هم بودیم و امکان پیاده شدن نبود و راننده هم کار خودش را میکرد از پنبه در گوش خود گذاشت و خود را مشغول کار دیگری کرد و نگذاشت قلبش با شنیدن این صداها ذره ای آلوده شود و ناخودآگاه بر ضمیرپاکش اثری بگذارد .
🌼🔅☘🔅☘🔅🌼
🌼❄️☘❄️🌼
🌼🔅🌼
❄️
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم