🍀🌾🍀💐💐💐🍀🌾🍀
🌾🍀🌾💐💐💐🌾🍀🌾
🍀🌾 💐💐 🌾🍀
🌾🍀 💐 🍀🌾
🍀🌾💐
🌾🍀💐💐
🍀🌾💐💐💐
🌾🍀🌾🍀🌾🍀🌾🍀
🍀🌾🍀💐💐💐🍀🌾🍀
قسمت 3⃣
#تنها_عذاب_وجدان
#شهید_مدافع_حرم
#محمدرضا_زارع_الوانی
بعد از پدرمسئولیت سخت زندگی را به دوش گرفت . مسئولیت مادر و خواهر
همه اسباب و وسایلش را جمع کرد که برای همیشه به همدان بیاید . اما یک دل آن در خانه بود و یک دل در دانشگاه افسری ؛ گویی هدفش را فقط در دانشگاه و در تهران جستجو می کرد
به مادرش گفت به خاطر شما به همدان می آیم که کلا همدان بمانم . ولی سخت غمگین بودو دلش دانشگاه امام حسین (علیه السلام) بود . مادرش هم به او گفت : من راضیم که شما در تهران بمانی ؛ و همین شد که او در آنجا ماندگار شد وهمانطور که در وصیتنامه هم ذکر کردند تنها عذاب وجدان زندگیشان همین بوده که از تنهایی و دوری خواهر و خانواده داشتند . بعداز یکی دوسال که دوره دانشگاه افسری تمام شد ،
دوستانش برگشتند اما او برنگشت . محمدرضا برای دوره صابرین انتخاب شده بود و همانجا ماند .
🍀🌾🍀🌾💐💐🌾🍀
🌾🍀🌾💐💐🌾🍀
🍀🌾💐💐🌾🍀
🍀🍀🍀🍀🍀🍀
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم