eitaa logo
⸤ شاهِدان اُسوه‍ ⸣
295 دنبال‌کننده
31.3هزار عکس
4.8هزار ویدیو
32 فایل
• ما را بُکُش و مُثله کن و خوب بسوزان • لایق که‍ نبودیم در آن جنگ بمیریم...(: و اینجا می‌خوانیم از سرگذشت، از جان گذشتگان جبهه های حق!-♥️ محلِ ارتباط با ما ☜︎︎︎ @shahidgomnam70 ﴿صلوات بفرست مؤمن🌱﴾
مشاهده در ایتا
دانلود
✊ ایستادند پای امام زمان خویش... 💐 امروز ۱۹ شهریور ماه سالروز شهادت مدافع حرم" " و " " گرامی باد. @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
⚫️ ⑥ 🖤شهید مدافع‌حرم ▪️عاشق ولایت فقیه بود و از هشت‌سالگی عضو بسیج محله بود؛ همیشه در مراسم‌های مساجد شرکت می‌کرد؛ حسن بزرگ‌شده‌ی مسجد و حسینیه‌ها بود؛ عاشق اهل‌بیت که همیشه برای خدمت به اهل‌بیت در همه‌جا حضور داشت. ▪️اینقدر عاشق امام حسین علیه‌السلام بود که هرسال در ماه محرم، خیمه‌های نمایش برای دهه‌ی محرم را تا صبح توی حسینیه می‌دوخت. @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
✊ ایستادند پای امام زمان خویش... 💐 امروز ۱۹ شهریور ماه سالروز شهادت شهدای مدافع حرم" "  و " " گرامی باد. @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🖤مــــــــادرم . . . اینگـونه مرا در آغـوش مگیـر!!! " ح س ی ن" مـــادر ندارد ...😭 السلام علیک یااباعبدالله الحسین شهید . سلام بر شهدا 🥀🥀 😭😭☘☘☘ @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
✊ ایستادن پای امام زمان خویش ... 💐 امروز ۱۹ شهریور ماه سالروز شهادت مدافع حرم " " و " " گرامی باد. @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
📋 💫با این ستاره ها میتوان راه را پیدا کرد. 🕊شهید مدافع حرم " " را بیشتر بشناسیم 💐شادی روح پرفتوح شهدا . @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
‍ ‍ ✅فرازی از زندگینامه شهید مدافع حرم ✅ آمده بود اما...اما میل رفتن عجیب به دلش بود... بعد یکسالی که عاشقانه عاشقی کرده بود و درس عاشقی را از بَر کرده بود آنجا که عقل ِ عاشق شده اش را خوب تعلیم داده بود و شاگرد اول مدرسه ی عشق زینب شده بود. مثل تمام کودکی اش که خادم ارباب بود در این یکسال هم در خدمت عمه زینب بودو دل به دل هم رزمانش داده بود. دلمان برایش تنگ می شد و او همینکه خبر سلامتی خودش و رفایش را می داد،همینکه خبر می داد اُسرا آزاد شده اند...حس دلتنگی فراموشمان می شد ولی... نگفت،آنقدر محجوب بود که دوست نداشت ما بفهمیم فرمانده شده و دراین یکسال در جبهه عمه زینب چه ها که نکرده و دلاوری هایی که از جان مایه گذاشته است. او آمده بود ودرست بعد یکسال برگشته بود اما ذکر روز و شب اش 《عمه سادات بی قراره...》 مدام به یاد عمه زینب بود در این چهار روزِ آمدن.دلش هوای رفتن داشت و خسته از ماندن بود. حرف ازدواجش که پیش آمد مردانه اعتراف کرد《 ببخشید که دینم را کامل نکرده ام...》اول حریمِ حرم دلدار،عمه زینب.این برایش تکامل بود که در رکاب عمه زینب مَحرم باشد....شاید شاید به دلش بود اینبار که رفت و برگشت ازدواج کند ولی... کاملا می شد حس کرد بعد این یکسال چه سبک دلانه برگشته و چه بی تعلق حسِ پرواز دارد.چهار روز ماندو رفت.ولی نگاهش موقع رفتن فرق داشت انگار می دانست این رفتن برگشتی ندارد. یک هفته گذشت و او آسمانی شد. حالا مادر که بی تابش می شود به خاطر می آورد،حسن گفته است《 ناراحت نباشید...بالاتر از شهادت افتخاری نیست...اگر برنگشتم گریه نکنید...مطمئن باشید جایم خوب است...》مادر اما مادرانه گریه می کند دلتنگ‌هم می شود ولی راضی است به رضای خداوند از ته دل راضی است جوانش فدایی عمه سادات شده است. ✅جوان 27 ساله متولد سال 1368در تهران واز بسیجیان فعال بود. شوق برای خدمت به اهل بیت در شهید مدافع حرم حسن تمیمی به وضوح دیده می شد وبیانات خانواده و آشنایان شهید تایید کننده اخلاق ایمان و شوق او برای شهادت بود شهید از شهدای تیپ حیدریون بود که در پاسداری از حریم اهل بیت در نبرد با تروریست های تکفیری در سوریه حلب به درجه رفیع شهادت نائل آمد✅ @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
‍ 🌷کلنا_عباسڪ_یا_زینبــ_سـلام_الله_علیها نحـوه_شـهادت_شـهید_فـرمانده_حسـن_تمیـمی 🕊 در سوريہ عمليات العامریه ( آزادسازے حلب ) 19شهریور 95 شهيد شدن بر اثر اصابت تركش پهلو و قلب....خمپاره... پس از مدتها مشقت و دوندگی بالاخره توانست نامـ خود را در لیست مدافعان دفاع از حـرم زینب س قرار دهد و به شهر عشق،زینبیه دمشق اعزام شود. و در تاریخ 1 فروردین در شیخ مقصود سوریه تعداد زیادی از تکفیری ها را به هلاکت رساند. همچنان روحیه داشتند تا آزاد سازے شهر حلب کامل شود.او و هم رزم هایش چندین عملیات انجام دادند و شجاعانه پیش رفتند. در این مدت آنقدر دلاورانه جنگیده بود تا به فرماندهی رسیده بود.با فکر و اندیشه اش هم رزمهایش را راهنمایی مـی کرد.او در خط مقدمـ با تمامـ وجـود دلیرے و شجاعت نشان می داد. تاریخ به نوزده شهریور رسیده بود جایـی که باید بالهایش را رو به آسمان می گشود.تکفیرے های نامرد از این همه شهامت به تتگ آمده بودند تا جایی که در شهر حلب؛برایشان تلہ گذاشتند.براے فرمانده و گروهش در شهر ۱۰۷۰شقه ے حلب نقشه کشیدند تا از شهامتشان خلاص شوند. و هم رزمهایش به ساختمانی مـی روند که خبر رسیده تکفیرے ها آنجا هستند غافل از اینکه ساختمان پر از بمب های جهنـمی است ؛ به محض ورود آنها بمب ها منفجر می شود.این جنایت تکفیری ها با پرتاب خمپاره تکمیل و ساختمان بطور کامل تخریب می شود. با اصابت ترکش ها به سر و قلب و پهلو و چشم هایش به نداے الهی لبیک می گوید و شهـید مـی شود تا نامپش به عنوان مدافع حـرم آل الله زنـده بمـاند. @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم