eitaa logo
⸤ شاهِدان اُسوه‍ ⸣
296 دنبال‌کننده
31.4هزار عکس
4.8هزار ویدیو
32 فایل
• ما را بُکُش و مُثله کن و خوب بسوزان • لایق که‍ نبودیم در آن جنگ بمیریم...(: و اینجا می‌خوانیم از سرگذشت، از جان گذشتگان جبهه های حق!-♥️ محلِ ارتباط با ما ☜︎︎︎ @shahidgomnam70 ﴿صلوات بفرست مؤمن🌱﴾
مشاهده در ایتا
دانلود
◼️▪️◼️▪️◼️▪️◼️▪️◼️ ▪️ ▪️ 🍀▪️🍀▪️🍀▪️🍀▪️🍀 ▪️🍀🍃🍀🌷🍀🍃🍀▪️ 🍀🍃🍀🌷🕊🌷🍀🍃🍀 ▪️🍀🍃🍀🌷🍀🍃🍀▪️ 🍀▪️🍀▪️🍀▪️🍀▪️🍀 ▪️ ▪️ ◼️▪️◼️▪️◼️▪️◼️▪️◼️ جمعه ما در روستا ده صوفیان شهمیرزاد بودیم که صبح زود پسرم زنگ زد و گفت : مامان بیایید دیگر! می‌دانستیم در خان طومان درگیری رخ داده است. همین را که گفت من فهمیدم حسینم شهید شد. به همسرم چیزی نگفتم. اما رفتم خانه یکی از همسایه‌ها و گفتم ما داریم می‌رویم نکا ؛ شما برو امامزاده نذر کن برای بچه‌های خان‌طومان اتفاقی نیفتاده باشد . من از شهمیرزاد تا کیاسر اشک ریختم و ذکر گفتم؛ نه فقط بچه خودم ، برای همه بچه‌های خان طومان، به کیاسر که رسیدیم آنتن موبایل آمد و هر کس زنگ می‌زد برای اینکه شوهرم نفهمد و حالش بد نشود می‌گفتم اشتباه است، دم پمپ بنزین نزدیک ساری بود که یک نفر زنگ زد و پدرش هم فهمید در خان طومان درگیری رخ داده و احتمالاً حسین شهید شده است ؛ و پیش خودم میگفتم امیدوارم پیکرش برگردد . اما اگر برنگشت با خدا معامله کردیم. به خدا هدیه دادیم و آدم چیزی را که با خدا معامله کند پس نمی‌گیرد. اگر امام زمان علیه السلام من بگوید پسر کوچک شما آقا محسن را به نوکری می‌خواهم می‌فرستم . اما دلم روشن بود که نشانی از حسین بازمی‌گردد : حسینم نشانه می‌فرستد که برمی‌گردد . یکی از هم‌محلی‌هایمان که سید با ایمانی است که خواب حسین آقا را دیده است. از پسرم پرسیده بود حسین آقا شما کجایید؟ گفت : من خدمت حضرت زینب(سلام الله علیهد) هستم . سید از او می‌پرسد : تو نمی‌خواهی برگردی؟ حسین گفت : اگر ایشان اجازه دهند تا نیمه شعبان برمی‌گردم . (من هر سال نیمه شعبان برنامه دارم ؛ حسین آقا هر کجا بود دو روزه مرخصی می‌گرفت و در مراسم پابرهنه کمک می‌کرد) . ◼️▪️◼️▪️◼️▪️◼️ ▪️🍀🍃🍀🍃🌷 ◼️🍃🍀🍃🕊 ▪️🍀🍃🌷 ◼️▪️◼️ @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم