eitaa logo
⸤ شاهِدان اُسوه‍ ⸣
304 دنبال‌کننده
28.3هزار عکس
3.9هزار ویدیو
31 فایل
• ما را بُکُش و مُثله کن و خوب بسوزان • لایق که‍ نبودیم در آن جنگ بمیریم...(: و اینجا می‌خوانیم از سرگذشت، از جان گذشتگان جبهه های حق!-♥️ محلِ ارتباط با ما ☜︎︎︎ @shahidgomnam70 ﴿صلوات بفرست مؤمن🌱﴾
مشاهده در ایتا
دانلود
💫 بسم رب الشهدا و الصدیقین قسمت 1⃣3⃣1⃣ اين داستان واقعي است... 🍃آماده باش🍃 باز نامه اومده! موسي را گرفت. تا صبح داخل سنگر کمين بي خوابي کشيده بود و سفيدي چشمش سرخ بود. نخوانده نامه را گذاشت داخل جيب. صداي دارعلي درآمد: نامه مادرته! ميخونديش لااقل بي انصاف. باشه بعد. چه مدتيه مرخصي نرفتي؟ دو، سه ماه ميشه. دارعلي سرش را خاراند و گفت: خوش به حالت! خودت اوضات بدتر از منه. موسي رفت و سنگر دنجي گيرآورد و داخل شد. تا دراز کشيد خوابش برد. خواب ديد: مادرش مچ دستش را گرفته است و مي گويد: خدا مرگم بده موسي! چرا مچ دستت لاغر شده؟! باصداي انفجار از پريد. ترکش کوچکي داخل سنگر شد. به الوار سقف خورد. ضربش گرفته شد و انگار تکه سنگي سقوط کرد روي مچ دستش؛ درست جايي که مادرش توي خواب گرفته بود، سوخت! بلند شد. نامه را از جيب درآورد و خواند. از سنگر بيرون آمد و يک راست رفت طرف سنگر پرسنلي. جلو سنگر که رسيد، چشمش افتاد به اطلاعيه روي سنگر. آماده باش! تا اطلاع ثانوی لغو است. ⬅️ ادامه دارد... ☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘ @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 🍁💢💢💢💢💢💢💢💢🍁 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 🍁🍃🍃🍁🌼🌼🌼🌼🌼🍁 🍁🍃🍃🍁🌼🌼🌼🌼🌼🍁 🍁🍃🍃🍁🌼🌼🌼🌼🌼🍁 🍁🍃🍃🍁🌼🌼🌼🌼🌼🍁 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 🍁💢💢💢💢💢💢💢💢🍁 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 ۲۳ "عباس بیـن در و دیـوارسوخـت" وقتی که سرداراباذری هم کم آورد. تقصیر نداشت؛ عباس پنج سال، همیشه کنارش بود. آخر می گویند تنهاسردار اباذری جسم پاره پاره عباس را دید . سرداراباذری مي گفت: بچه ها رو قبل رفتن جمع كردم تو اتاقم گفتم ١٠نفريد مطمئن باشيد كه ٢ تا ٣ نفرتون يا شهيد ميشین يا مجروح؛ گذشت . گفت: از اين جمع همشون هم قسم شده بودن كه عباس رو نبرن عمليات و كلا مواظبش باشن .اين آخرين بار هم، خطی كه اينابودن كلا ٨ يا ٩ نَفَر از بچه های دانشگاه امام حسین علیه السلام بودن كه عباس خبر دار ميشه بچه ها وضعيتشون خوب نيست. عباس و یه نَفَر دیگه با ماشين ميرن جلو، یه جايی کنار دیوارپارك ميكنه. وقتی خواستن بيان پايين، باموشك ضد تانك ماشین رومیزنن . تا پياده بشه "بين در و ديوار "نارنجک منفجر می شه و مي سوزه حاجی گريه می كرد، شونه هاش میلرزید . حاجی گفت: من جنازشو ديدم. نه پهلو مونده بود .نه صورت .نه چشم. عباس خوش سیما بود .سیمای قشنگشم گذاشت و رفت . آره حقش بود مثل حضرت زهرا (سلام الله علیها) شهید بشه ،تو آتیش ،بین در و دیوار با پهلو و صورت زخمی داشتم قرآن تلاوت می‌کردم کنار من یک خانم محجبه نشسته بود وقتی به آیات فضیلت شهدا رسیدم خواستم معنی آن را هم بخوانم. رو کردم به آن خانم گفتم خط قرآن ریزه چشم‌هام ضعیفه، برای من بخوان. آن خانم شروع به خواندن کرد و من هم گوش می‌دادم ناگهان سرم را بلند کردم عباس را دیدم، می‌دانستم که شهید شده با صدای بلند گفتم ؛ عباس... عباس... از خواب پریدم. 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 🍁🌼🍃🌼💢🍁 🍁🍃🌼💢🍁 🍁🌼💢🍁 🍁💢🍁 🍁🍁 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
تا حالا قبل از بیستم ماه پرداخت کردید ?? تا از یک روز مکالمه رایگان درون شبکه بهرمند بشید؟!☺ دیدید وقتی یک روز مکالمه تموم میشه چه پیامی میاد رو گوشی؟ 👇👇👇 "مشترک محترم مهلت استفاده هدیه یک روز مکالمه رایگان شما به رسید از این پس مکالمات با نرخ محاسبه خواهد شد. داستان ما و شماست استفاده ما از یک ماه مضاعف و ثوابهای در ضیافت الهی درون شبکه و برون شبکه تا چند وقت دیگه به پایان میرسه و عبادات با محاسبه خواهد شد. ثواب خوندن برابر همان آیه نه ، یعنی خواب نه ، یعنی نفس نه مشترکین عزیز👇👇👇 تا رسیدن پیام پایانی چند روز دیگر فرصت دارید چون "کم کم غروب ماه خدا دیده میشود". 😭 الله جا نمونید ..... فاطمه سادات موسوی طباطبائی @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
به روایت اعظم قمري، همسر شهيد #رضا_خرمی : 🔻دو ماه قبل از اينكه شهيد شود ماه رجب و شعبان را روزه گرفت. انگار داشت خودش را آماده مي‌كرد. همه مي‌گفتند رضا چرا اينقدر روزه مي‌گيري؟ نماز قضا اصلاً نداشت، اما همه روزه قضاهايش را گرفت. مي‌گفتم رضا اگر شهيد شوي من بچه كوچك دارم چه كار كنم؟ مي‌گفت مگر خون بچه شما رنگين‌تر از خون بچه شهداي ديگر است. خيلي از دوستانم شهيد شده‌اند پيكرشان را هم نياورده‌اند. همسرانشان منتظرند 🔷️هميشه مي‌گفتم اگر رضا به مرگ طبيعي از دنيا برود حيف است. چون واقعاً براي اسلام خيلي مجاهدت كرد. اخلاقش خيلي خوب بود. زحمتكش بود. همسرم وقتي به مأموريت مي‌رفت اكثراً پيكر شهدا را با خودش به عقب برمي‌گرداند. يك بار #خواب ديدم با رضا به تشييع شهدا رفته‌ايم؛ شهيدي را در خواب ديدم. هيچ وقت فكر نمي‌كردم آن شهيد خود همسرم باشد. چون وقتي رضا شهيد شد به همراه #شهيد_مرتضي_مسيب‌زاده به معراج شهدا آوردنش. همان صحنه را من در خواب ديده بودم. دو تا تابوت كنار هم در #معراج_شهدا. #شهادت:۱۳۹۵/۳/۱۴ #انتشار_به_مناسبت_سالروز_شهادت @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
‍🍀🌾🍀💐💐💐🍀🌾🍀 🌾🍀🌾💐💐💐🌾🍀🌾 🍀🌾 💐💐 🌾🍀 🌾🍀 💐 🍀🌾 🍀🌾💐 🌾🍀💐💐 🍀🌾💐💐💐 🌾🍀🌾🍀🌾🍀🌾🍀 🍀🌾🍀💐💐💐🍀🌾🍀 قسمت 5⃣2⃣ یه هفته قبل از شهادت حاج رضا ، خواهرشون خواب دیده بودن که به همراه مادر و تعدادي از خانمها مشرف شدن براي ديدار با مقام معظم رهبری كه فقط تو اون دیدار گریه می کردند ، و حضرت آقا برای آنها صحبت ميکردند و کمی دلداریشون میدادند . وقتی داشتن خواب رو تعریف میکردن تنها صحنه ای که اومد جلو چشمم و از ذهنم گذشتدر خصوص خواب ، دیدار خانواده شهدا با حضرت آقا بود ولی هیچی نگفتم و ذهنیتم رو جایی مطرح نکردم تا اینکه خبر شهادت حاج رضا رو بهمون دادند . ‍ آقا رضا هميشه پا به پاي بچه ها كار ميكرد ؛ زودتر از همه پاي كار بود و آخر از همه دست از كار ميكشيد ؛ واقعا اخلاص داشتن تو كار . تو همه كارا مثل يك نيرو ساده حضور داشت ، از گوني پر كردن و سنگر ساختن ، نظافت ، آشپزي . اگر كسي نميشناختش باور نميكرد كه ايشون فرمانده است از بس كه خاكي و مخلص بودن . 🍀🌾🍀🌾💐💐🌾🍀 🌾🍀🌾💐💐🌾🍀 🍀🌾💐💐🌾🍀 🍀🍀🍀🍀🍀🍀 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
♥️محمـد آقا با برادرم دوست بود و با هم می‌رفتند. خانواده ایشون چند باری منو دیده بودن خیلےتمایل داشتند وصلتے💞 صورت بگیره. اما چون فاصله سنے‌من و آقا زیاد بود قبول نمے‌کردم ♥️من متولد مرداد ۶۷ و محمد آقا شهریور۵۶ 📆 محمد آقا تو سفرے که به کربلا داشته در حرم (ع) به این بزرگوار شده و از ایشون همسر و محب اهل‌بیت (ع) را می‌خواد👌 ♥️️همزمان با این موضوع یک بار دیگه این موضوع رو به من گفت و خواست بیشتر فکر💬 کنم نمیدونم چیشد که کردم که بیاد ♥️از امام حسین(ع) هم خواستم هرچی خیر و پیش روم بذاره وقتے محمد آقا به خواستگاریم اومد تازه از برگشته بود💐 ♥️اول صحبت‌هامون یه روایت برام گفت: « نجات و رستگاری در راستگویی است.» تا این حرف رو شنیدم یه کم ای رو هم که داشتم برطرف شد ♥️گفت من دیدم که خدا به من ۲دختر دوقلو می‌بخشه و همسری خوب و مهربان دارم، ولےهمه این چیزها رو میگذارمو در راه خدا رو انتخاب می‌کنم✅ خواب‌های محمد آقا همیشه بود.... 🌷 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
گفتی اندر بینی بعد از این روی مرا ماه من در چشم آب هست و خواب نیست... 🔵🌴🌴🌴🌴 🔵🌺🌺🌺🌺 🔵🌀🌀🌀🌀 🔵🌼🌼🌼🌼 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
بچه که بودم فکر می‌کردم مفاتیح دعایی دارد درباره ! را آنقدر از مادر بزرگم شنیده بودم، با صدا و لحن او به خاطر سپرده بودم... یکبار پرسیدم: "وافدون" یعنی چی؟! گفتند یعنی مهمان‌ها، هرکس که بر کسی وارد می‌شود... برایم شد! ماجرای خواب این ها چیست که هر روز مادربزرگ تکرارش می‌کند!؟ حالا بیشتر از بیست سال است که خودم هم سالی چندبار به "دعای خاب" میرسم و تکرارش میکنم. حالا معنای تک تک جمله‌هایش را میدانم، اما راستش هنوز هم فهم من از دعا همان است که بود: 🔻مهمان‌های تو خواب‌اند و حواسشان به چیزی غیر از توست اما تو نمی‌گذاری ضرر کنند همانطوری توی خواب نوازششان میکنی...🔺️ 🌸 حلول ماه رجب مبارکتان! 🌾 خاب الوافدون علی غیرک 🌻 اين دعا را حضرت امام صادق ‏(عليه السّلام) در هر روز ماه رجب می ‏خواندند. 🌱 عزیزانی داشتیم که به رجب‌هایمان رنگ و رو می‌دادند، اما امسال به حلول این ماه عزیز نرسیدند. صلواتی هدیه روحشان کنید. @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• ✍ خاطره ای از شهید 🌷پس از دیپلم با کمک خواهرش وانتی خرید و ۹ ماه از صبح تا شب کار می‌کرد و هر روز که برمی‌گشت سهم خواهرش را اول می‌داد. حسین بسیار مقید به کسب مال حلال بود و از اسراف دوری می‌کرد. 🌷سال اول با پرداخت ۵۰۰ هزار تومان پیاده به کربلا مشرف شد و سال دوم نیز قرار بود ۷۰۰ هزار تومان پرداخت کند و به پیاده‌روی اربعین برود، ولی پول را برای پرداخت اجاره خانه یک مستحق پرداخت کرد. در عوض در به زیارت حرم امام حسین(ع) رفت. 🌷حسین قبل از اعزام به سوریه وانت را فروخت و در خواب دیده بود که سفرش بازگشت ندارد. در خواب دیده بود که خانمی سه ساله دست تعدادی را می‌گیرد و جلو می‌برد و یکی از این افراد حسین بود. شب شهادتش نیز خواب دیده بود که امام حسین(ع) وی را دعوت کرده است. شهید مدافع حرم 🌷 ..🌿🌺🌿 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم