طاها زمان شهادت پدرش ۴ ساله بود، حالا با بزرگ شدنش و درک مسائل نبود پدر برایش سختتر میشود.
طاها هنوز با نبود پدر کنار نیامده، یک روز در آشپزخانه مشغول درست کردن غذا بودم که صدایش زدم جواب نداد، به آرامی نگاه کردم دیدم در اتاقش را بسته و عکس پدر را در آغوش گرفته و با پدر شهیدش درد دل میکند، گفتم بیا به من کمک کن و با هم غذا درست کنیم که مرا بغل کرد و گفت:
«داشتم به بابا میگفتم، بابا اگه بیای پنج سال تورو تنها میزارم تا متوجه بشی چقدر سخته که نیستی»
راستش خودم منقلب شدم که چه در دل این کودک هشت ساله میگذرد که چنین حرفی را از ته دل میزند؟!
این روزها طاها خیلی دوست دارد با پدر باشد و هر روز برای یک بار هم شده میگوید: «کاش بابا بود».
با این سن کم با وجودی که هنوز با نبود پدر کنار نیامده است اما میداند که باید تحمل کند.
هر خانهای نیاز به مرد دارد و هر زنی که مرد بزرگی چون مجید تکیهگاه او باشد، قطعاً آرامش خاطری برای او و خانوادهاش خواهد بود اما شهادت هم امتحانی از سوی خداوند است که باید با بصیرت و معرفت برای آن صبر کنیم.
#شهیدمجیدصانعی
راوی: همسر مکرم شهید
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم