همۀ اولیاء خدا در عصر خویش در میان معاصران خویش غریب بوده اند .
و واے بر ما اگر این ولّے خدا نیز در میان ما غریبــ باشد .
#سید_مرتضی_آوینے
#شهیدمدافع_حرم_مهدی_حسینی
💠🌀🌹🌀💠
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
💠🌹💠🌹💠🌹💠🌀
🌹 🌹🌀💠🌀
💠 🌀🌀💠
🌹💠💠🌹
💠🌀
🌹
💠
#خاطره_دوست_شهید
#فوتبال_پرسپولیس_استقلال
#شهیدمدافع_حرم_مهدی_حسینی
خاطره ای که میخوام بگم مربوط به 15 سالگی من و شهید می باشد:
شهید علاقه شدیدی به فوتبال بخصوص تیم استقلال داشت وبر عکس من یه پرسپولیسی متعصب. من چند. بار برای تماشای فوتبال به استادیوم رفته بودم که بالاخره با اصرار هر دومون مادر شهید راضی شد ما با هم به استادیوم بریم و از قضا بازی پرسپولیس بود . چون چند بار من رفته بودم به شهید توضیح میدادم جایگاه تماشا گران چه جوریه و طرفدار های هرتیم کجا میشینن .همین که گفتم طرفدار های استقلال کجا میشینن شهید گفت من میرم اونجا هر چی اصرار کردم که بازی تیم منه بیا بریم جایگاه پرسپولیس قبول نکرد که نکرد ومنم با ناراحتی گفتم برو البته فکر نمیکردم بره ولی خب رفت ومنم رفتم سمت جایگاه پرسپولیس بعد بازی من رسیدم خونه و مادر شهید هر 5 دقیقه زنگ میزد که چرا مهدی نرسید منم به دروغ میگفتم با هم بودیم الان میرسه .خلاصه بعد یه ساعت مهدی به خونه میرسه ولی نه اون لو داد که ما اونجا با هم قهر کردیم نه من از هفته بعد هم وقتی میرفتیم استادیوم من بالاجبار با هم میرفتیم جایگاه استقلال وحتی یکبار هم مهدی نیومد جایگاه پرسپولیس.ولی نکته ای تو دلمه تو این 36 سال عمر من و مهدی با اینکه طرفدار سر سخت دو تا تیم متفاوت بودیم. حتی یکبار هم بهم بی احترامی نکردیم. داداش روحت شاد...
🌀🌹💠🌹💠🌀
🌀💠🌹🌀🌹💠🌀💠
🌀🌹💠🌹💠🌀
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
در انتظارم....
سفره را که میچینم مادر میگوید: یکی اضافه گذاشته ای ما که دو نفریم بین خودمان بماند.بابا هم سر سفره مینشیند من مطمئنم.
#شهیدمدافع_حرم_مهدی_حسینی
💠🌹🌀🌹💠
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
آدرس مزارشریف:
#شهیدمدافع_حرم_مهدی_حسینی
قطعه ۲۶ردیف۹۱شماره۴۴
شهادت: ۱۳۹۵/۷/۱۲
آقا مهدی با ماشین در مسیر دمشق بودند که نزدیک دمشق توسط یک کامیون انتحاری به شهادت میرسند.
💠🌹🌀🌹💠
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
💠🌹💠🌹💠🌹💠🌀
🌹 🌹🌀💠🌀
💠 🌀🌀💠
🌹💠💠🌹
💠🌀
🌹
💠
#حواسمان_به_فرزندان_شهداباشد
#شهیدمدافع_حرم_مهدی_حسینی
آن شب وقتی در کنار مهدی راهی هیئت بودیم، دیگر خیالم راحت بود که نغمه با حسرت به دست های گره خورده هم سن و سالانش در دست پدرانشان، دلش تکان نمی خورد. همین طور هم شد. تا رسیدیم هیئت، به یکی از آشنایان گفت: خاله بابای منم اومده پیش منه!
با این جمله اش که کلی به آن می بالید، دلم گرفت. از نظرم گذشت نکند یک روز نغمه با حسرت به بچه هایی که کنار پدرشان هستند، نگاه کند.
این یکی از موضوعاتی بود که مهدی توجه خاصی به آن داشت. میگفت: همیشه حواستون باشه جلوی بچه هایی که بابا ندارند، بچه های خودتونو بغل نکنید اون بچه اذیت میشه
حالا مهدی نیستی ببینی که دیگران حواسشان چقدر پرت است. جلوی چشمان نغمه بچه هایشان را بغل میگیرند و نوازش میکنند و من چقدر حس میکنم نغمه با حسرتی تمام؛ آغوشت را طلب میکند.
یاد آن شبی که در هیئت بودی خودت و مداح هیئت اسم مدافع حرمی را آورد که خانواده اش در هیئت حاضر بودند، چند بار رفتی تذکر دادی که جایی که بچه هایش هستند، اسم پدرشان را نیاورد نکند دل بچه ها بسوزد و دلتنگ بابا شوند.
🌀🌹💠🌹💠🌀
🌀💠🌹🌀🌹💠🌀💠
🌀🌹💠🌹💠🌀
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم