شهید مدافع حرم #مهدی_حسینی ❤️
#ولادت ۲۷مرداد۱۳۵۹
#شهادت: ۹۵/۷/۱۲ (اول محرم ۹۵)
#نحوه شهادت: شهادت توسط عامل انتحاری به سر و سینه ی شهید
#محل شهادت : حومه دمشق
#مزار: تهران قطعه ۲۶ بهشت زهرا
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
شهید مدافع حـرمـ
🌸 #علی_اصحابی
• تاریخ #شهادت: ۱۷ #آذر ۹۴
• #محل شهادت: لاذقیه حلب
• مزار: گلزار شهدای مجن شاهرود
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
شهید مدافع حـرمـ 🌸 #علی_اصحابی
• تاریخ #شهادت: ۱۷ #آذر ۹۴
• #محل شهادت: لاذقیه حلب
• مزار: گلزار شهدای مجن شاهرود
🌹شکر گذاری شــهید #علی_اصحابی
همیشه شکر گزار بود، هر وقت جایی میرفتن از کوه تا شهر دیگر اگه می گفتی این جا چه زیباست میگفت نگو زیبا وقشنگ بگو الحمد والله رب العالمین والحمدوالله رب الشاکرین
واول وصیت نامه هم ذکر کرده که ستایش میکنم خدا را به خاطر تمام نعمت های داده ونداده اش
اری او بار سفر رابسته بودومیدانست که بر نخواهد گشت اوهمچون مولایمان ابولفضل به یاری خواهر حسین رفت ودو دست ودوپا را گذاشت وبا بدن زخمی و فرق خونین امد.
مبارک باد شهادتت
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💠 رهبر معظم انقلاب (مدظله العالی):
▪️اگر شهدای مدافع حرم نبودند ، اثری از حرم اهل بیت (ع) نبود.
🔴معرفی شهید: حاج علی یزدانی
تاریخ تولد: 1357/06/02
#محل تولد: اردبیل
طول مدت حیات: 37 سال
تاریخ شهادت: 1394/01/03
محل شهادت: عراق
مزار مطهر: گلزار شهدای یافت آباد
🌷مهندس علی یزدانی در دوم شهریور 1357 مصادف با 20 رمضان در خانواده‌ای متدین در شهر اردبیل به دنیا آمد.
چون در شبهای قدر متولد شد پدرش نامش را علی گذاشت تا همیشه علی‌وار زندگی کند.
دوران کودکی را در شهرستان سرعین گذراند و در شش سالگی به تهران آمدند و در محله فلاح م مقدم ساکن شدند.
دوران تحصیل خود را در محله فلاح گذراند. در کنار تحصیل علم در بسیج مساجد و هیأت مذهبی شرکت می‌کرد.
بعد از گرفتن دیپلم درسال 1376وارد خدمت سربازی شد. در دوران خدمت به خودسازي و اهتمام به عبادات و انجام واجبات و مستحبات و ترك محرمات مشغول بود و دوستانش به همين علت او را بعنوان پيش‌نماز خود انتخاب كردند و همه او را با لقب علي غفيله مي‌شناختند.
▪️در حین خدمت به درس خواندن مشغول شد و موفق به قبولي در رشته مهندسي صنايع دانشگاه زاهدان شد.
در دوران دانشگاه علاوه بر تحصیل، در فعالیتهای فرهنگی مسجد علی بن ابیطالب(ع) زاهدان و بسیج دانشجویی دانشگاه حضور تاثيرگذاري داشت و با روحيه انقلابي و اخلاق و منش اسلامي باعث جذب جوانان دانشجو به اسلام و انقلاب شد.
برای گذراندن خرج تحصیل، مغازه ای اجاره کرد که در آن به کارهای فرهنگی می‌پرداخت.
▪️در همان دوران مسجد علی بن ابیطالب(ع) توسط عوامل ضد انقلاب بمب گذاری شد و مغازه و همه مايملك ایشان از بین رفت.
در خلال تحصیل با همکاری یکی از دوستانش، کانون فرهنگي را در تهران، پایه گذاری کردند و نام کانون را شهید همت گذاشتند. کار اصلی این کانون پرورش نوجوانان و هدايت آنها در مسيراسلام، اهلبيت و انقلاب و باروري استعدادهای علمی آنان بود.
دوران دانشگاه در سال 81 به پایان رسید. بعد از دانشگاه ادامه خدمت خود را به پایان رساند.
در سال 83 جذب سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد و بصورت داوطلبانه در نیروی قدس حضور پیدا کرد.
▪️در سال 85 با يكي از سادات عقد کرد. میگفت روز ولادت حضرت زهرا(س) در کربلا از امام حسین(ع) خواستم که داماد حضرت زهرا(س) شوم تا اینگونه با جرات تمام بگویم مادرم زهراست. چند ماه بعد از همان زيارت کربلا، شد داماد حضرت زهرا(س).
در سال 87 زندگی مشترک خود را آغاز نمود و سال 89 اولین فرزند ایشان بدنیا آمد و نامش را زهرا گذاشت.
▪️خرداد 92 با آنکه فرزند دوم در راه بود به سوریه رفت. اين اولين ماموريت برون مرزي شهيد علي بود. قرار بود به یک ماموریت 15روزه برود ولی وقتی رفت و شرایط آنجا را دید نتوانست خودش را راضی کند که برگردد و 49 روز در منطقه ماند.
وقتی برگشت و فهمید فرزندش دختر است گفت نام فرزندم زینب است
▪️سال 93 برای دفاع از حرمین عسگریین سه بار به عراق رفت.
در اسفند ماه 93 براي آخرين بار به عراق اعزام شد و قرار بود يك ماه بعد و در فروردین ماه بازگردد.
تحويل سال 94 كربلا بود و 3 فروردين، مصادف با شب شهادت حضرت زهرا(س) آخرین مأموریت ایشان بود که بعد از انفجار بزرگی که در پادگان محل آماده سازی تسلیحات رخ داد پیکر مطهرش قطعه قطعه شد و باقیمانده‌های پیکرش در تاریخ پنجم فروردین ماه به تهران بازگشت و مورد شناسایی و آزمایشات DNA قرار گرفت.
🌷روز نهم فروردین ماه سال 94 پیکر مطهرش تشییع و در گلزار شهدای یافت آباد بدرقه آرام گرفت
💠همسر شهید نقل می‌کند: روز عقدمون کنار ظرف عسل یه ظرف دیگه هم بود.
بعد عقد وقتی که شهید علی اومد عسل رو برداره قبلش ظرف دیگه ای رو آورد جلو و گفت: بهتره قبل از عسل به دهان هم، تربت کربلا بگذاریم. تربتی که خودش از کربلا آورده بود و الباقی تربت پیش مادرم ماند تا روز تشییع شهید.
وقتی که شهید در تو خانه ابدی گذاشتند ظرف کوچکی از عقب به جلو آمد که آب داخلش رو روی کفن شهید ریختند و ظرف را به من دادند و گفتند: بخور.
بعد مراسم مادرم گفت: این همان تربتی بود که روز عقدتون علی خواست بزارم سر سفره و هر کدومتون مقداری ازش خوردید و حالا روز جدایی هم بین تو و علی تقسیم شد .
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم