eitaa logo
⸤ شاهِدان اُسوه‍ ⸣
300 دنبال‌کننده
28.5هزار عکس
3.9هزار ویدیو
31 فایل
• ما را بُکُش و مُثله کن و خوب بسوزان • لایق که‍ نبودیم در آن جنگ بمیریم...(: و اینجا می‌خوانیم از سرگذشت، از جان گذشتگان جبهه های حق!-♥️ محلِ ارتباط با ما ☜︎︎︎ @shahidgomnam70 ﴿صلوات بفرست مؤمن🌱﴾
مشاهده در ایتا
دانلود
💢🕊🌹🌹🌹🌹🌹 🕊💢🌹🌹🌹🌹 💢🕊🌹🌹🌹 🕊💢🌹🌹 💢🕊🌹 🕊💢🌹🌹 💢🕊🌹🌹🌹 او وکالت خوانده بود، همین روزها که خبر شهادتش پخش شد، دوستان زیادی به خانه ما آمدند و از برنامه‌هایش در دانشگاه می‌گفتند. می‌دیدم که تمام دغدغه‌اش راه انقلاب بود. بدون هیچ چشمداشت مادی کارهای فرهنگی در بسیج و دانشگاه انجام می‌داد. زندگی اش خلاصه می شد در مسجد، خانه، کار و دانشگاه. آدم پنهان‌کاری نبود اما اهل ریا و پرگویی هم نبود، تازه این روزها دوستانش برایمان می‌گویند که چقدر در محیط دانشگاه فعال بوده است و در مقاطع مختلف تقدیر شده است. می‌گویند بخش هوا و فضای دانشگاه پیام‌نور را او راه‌اندازی کرده است. دانشجویان را اردوهای جهادی می‌برده و حتی فیلم‌هایش را هم برایمان آوردند. هیچ کسی از محمد گله‌ای به دل نداشته و ندارد. خیلی‌ها آمدند و گریه کردند و گفتند ما مدیون محمد هستیم. ﷯ 💢🕊🌹🌹🌹🌹 🕊💢🌹🌹 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
گُمنام ...یعنی ... کسی که ...دنیا را ... حتی ...به اندازه یک نام هم ...نمیخواهد ! 💢🕊🌹🌹🌹🌹 🕊💢🌹🌹 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
💢🕊🌹🌹🌹🌹🌹 🕊💢🌹🌹🌹🌹 💢🕊🌹🌹🌹 🕊💢🌹🌹 💢🕊🌹 🕊💢🌹🌹 💢🕊🌹🌹🌹 ایشان صدای مداحی نداشت اما در هیئت‌ها یک باره شور می‌گرفت و چند بیت برای آقا می‌گفت، طوری که از بچگی‌اش همه می‌گفتند وقتی محمد شعر می‌خواند گریه مستمع‌ها بلند می‌شود. یکی از شعرهایش این بود« اشجع شجاعانی یا ابوالفضل... عشق جوانان ایرانی یا ابوالفضل... دستان نیازهمه سویت دراز... چون‌که دستگیر تمام دستانی ابوالفضل » همین طور در سوریه رجزخوانی هم می‌کرد. هم‌رزمانش تعریف می‌کردند به اندازه‌ای در رجزخوانی قدرت داشت که وقتی لب باز می‌کرد حتی ما هم که در کنارش بودیم، می‌ترسیدیم. به‌خصوص که به عربی هم تسلط داشت و رجزهایش لرزه به جان دشمن می‌انداخت. شجاع و نترس بود، همین حالا هم برخی دلاوران سوریه باورشان نمی‌شود که او نظامی نبوده است و از ما می‌پرسندکه «نکند به دلیل مسائل امنیتی به ما چیزی نگفتید!» 💢🕊🌹🌹🌹🌹 🕊💢🌹🌹 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
💢🕊🌹🌹🌹🌹🌹 🕊💢🌹🌹🌹🌹 💢🕊🌹🌹🌹 🕊💢🌹🌹 💢🕊🌹 🕊💢🌹🌹 💢🕊🌹🌹🌹 به من می‌گفت پدر، تو پنج پسر داری؛ من خمس آن‌ها هستم. برایمان از ظلمی که به زن‌ها و کودکان سوریه می‌شد حرف می‌زد و می‌گفت: «روایت داریم اگر مسلمانی فریاد ظلم‌ستیزی مسلمانی را بشنود و به یاری‌اش نرود مسلمان نیست.» 💢🕊🌹🌹🌹🌹 🕊💢🌹🌹 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
💢🕊🌹🌹🌹🌹🌹 🕊💢🌹🌹🌹🌹 💢🕊🌹🌹🌹 🕊💢🌹🌹 💢🕊🌹 🕊💢🌹🌹 💢🕊🌹🌹🌹 اولين زيارت كه رفتم حرم حضرت رقيه سلام الله علیها توماشين يه تعداد از جامونده هاي غائله خان طومان (عزيزان شمالي ) بودند و همه در مورد خان طومان و رفيقاي شهيدشون حرف ميزدنديه تعدادشون خيلي ناراحت بودند و ميگفتند اگه چند نفري كه با اون جوون افغاني از ما حمايت كردند و محاصره رو شكستند نبودند ماهم معلوم نبود كه بتونيم برگرديم يكي شون اونجا گفت اسمش "غلام عباس" بود صبح روزبعد تو حلب تو مقري به اسم ابوحامد ديدم جووني با چهره خاص درحالي كه تفنگش رو برعكس از قنداقه اسلحه گذاشته بود رو شونه ش شروع كرد به حرف زدن : اول پوتين من ميرسه بعد پوتين هركي كه با من ميادهيچ كس ازمون حمايت نميكنه جز همين اسلحه اي كه تو دستمونه هركي ميخواد از خون رفيقاي شهيدش دفاع كنه بگه يا حسين(علیه السلام) صداي ياحسين بلند شد و يه تعداد حدودا ١٠٠نفر باهاش راه افتادند و رفتند خط تثبيتي اوليه رو جلو حركت النصره از خان طومان رو بگيرندپرسيدم اين آقا اسمش چيه گفتند "غلام عباس" تو منطقه خناسر تو خط مقدم ديدم از خسته گي خوابش برده (البته من رفته بودم سري بزنم فقط) از خسته گيش عكس گرفتم چند روزي دلبري كرده بود ازم بوي وفا ميداد به امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) شكوه نميكرد خوش صحبت بودچهره خاص و تو دل برويي داشت كارم شده بود بهش گير بدم منم نيروي خودش كنه با خودم گفته بودم اگه روزيم شد بازم برم ،برم پيشش شجاعت ياد بگيرم شايد ده بار بهش گفتم تو رو خدا شهيد نشو خاطره نقل از " هادی خادم الحسینی" 💢🕊🌹🌹🌹🌹 🕊💢🌹🌹 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
💢🕊🌹🌹🌹🌹🌹 🕊💢🌹🌹🌹🌹 💢🕊🌹🌹🌹 🕊💢🌹🌹 💢🕊🌹 🕊💢🌹🌹 💢🕊🌹🌹🌹 (شعری در وصف شهادت غلام عباس) ما غیرتیان مکتب حیدریم بی وضو نام مادر نمی بریم ما گوشه چشمی ز انتقام مادریم به یاد حسن غم را ز خجلت میبریم ز ازل گل مارا با غیرت سرشتند نام مارا در روضه ها با زینب نوشتند شیر زنان مارا شیر پاک دادند پدران درس حفظ حریم و خاک دادند سینه مالامال دم عشق شد زان سبب روزیش دمشق شد به رسم عشق راهی سرزمین آلام (دردها) شد شیر بیشه و غلام عباس شام شد عشق بازی کار مردان خدا شد شهادت سهم غلامان بی ادعا شد در جزیره مجنون، در عالم خلصه جان داد زمین ز مهر خویش، زاده آبان داد به رسم فاطمه بی نام و نشان به یاد حسین، تشنه لب داده جان روح و پیکر را هر دو فدا بهترین برگزیده گان زینب کبری به یاد حسین دور از وطن، بی کفن شهیدی پیچیده در مشک و ختن به یاد شهادت و دلاوری های فرمانده گردان غلامان عباس لشکر فاطمیون شهید مدافع حرم محمد اسدی (غلام عباس) 💢🕊🌹🌹🌹🌹 🕊💢🌹🌹 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
💢🕊🌹🌹🌹🌹🌹 🕊💢🌹🌹🌹🌹 💢🕊🌹🌹🌹 🕊💢🌹🌹 💢🕊🌹 🕊💢🌹🌹 💢🕊🌹🌹🌹 نیمه شب بود دیدم غلامعباس نیس رفتم دنبالش دیدم بیرون داره گریه میکنه رفتم پیشش گفتم دلاور چرا گریه میکنی یکم که آروم شد بهم گف حاجی دلم میسوزه بعضی از بچه هایی که اومدن مدافع حرم حضرت زینب سلام الله علیها شدن موسیقی گوش میدن گفتم حاجی خودشون میدونن و خداشون بهم گفت نه حاجی ما مسئولیم شاید ما کم کاری کردیم بعدشم اینا بچه های حضرت فاطمه سلام الله علیها هستن ما وظیفه داریم اون شب گذشت صبح که شد دیدم غلامعباس از یکی از بچه ها پول گرفت و زنگ زد به خانواده اش که اون پولو به حساب کسی که بهش داده واریز کنن بعدش رفت تو شهر نیرب و چندتا فلش خرید و توش مداحی ریخت و به بچه گفت اینم هدیه ی من به شما مدافعان حرم بچه ها از این به بعد به جای اهنگ مداحی گوش کنین....از اون روز به بعد همه ی بچه ها مداحی گوش میکردند 💢🕊🌹🌹🌹🌹 🕊💢🌹🌹 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
💢🕊🌹🌹🌹🌹🌹 🕊💢🌹🌹🌹🌹 💢🕊🌹🌹🌹 🕊💢🌹🌹 💢🕊🌹 🕊💢🌹🌹 💢🕊🌹🌹🌹 (ابوزینب) یک بار که از خط مقدم (عراق) برگشته بودیم به کربلا مشرف شدیم و رفتیم زیارت حرم حضرت ابوالفضل العباس(علیه السلام) و بعد امام حسین علیه السلام و بعد رفتیم تل زینبیه هیچ وقت فراموش نمیکنم که در تل زینبیه شهید مدافع حرم محمد اسدی (ابوزینب) آنچنان روضه ای برای خودش گرفته بود وآنچنان گریه میکرد از مصیبتهایی که به عمه جانمان وارد شده بود که تمام زنان و مردان عراقی محو تماشا و روضه ایشان شده بودند ؛ من فکر میکنم در آن لحظه عموم ابوالفضل(علیه السلام) و عمه جان زینب(سلام الله علیها) تذکره دفاع از عقیله بنی هاشم در سوریه را امضاء کردند اسم جهادی این شهید والامقام در عراق ابوزینب بود و ایشون میگفتند اگر روزی من فرزند دختری داشته باشم اسمش را زینب میگذارم این شهید بزرگوار ارادت خیلی خاصی به اهل بیت علیهم السلام داشت و پس از رفتن به سوریه خود را غلام عباس نامید و ایشان همیشه میگفت کلنا غلام عباسک یا زینب دوست و همرزم و همسنگر عزیزم شهادت گوارای وجودت واقعا شهادت لیاقتت بود دست ما را هم بگیر و سفارش مارا هم به اربابمان بکن . الهم الرزقنا توفیق الشهادت فی سبیلک 💢🕊🌹🌹🌹🌹 🕊💢🌹🌹 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
💢🕊🌹🌹🌹🌹🌹 🕊💢🌹🌹🌹🌹 💢🕊🌹🌹🌹 🕊💢🌹🌹 💢🕊🌹 🕊💢🌹🌹 💢🕊🌹🌹🌹 (غلامعباس) نزدیک غروب که میشه بی قراریش آتیشم میزنه راستش این ساعتهام با محمد گره خورده همه ش دنبال یک نشونه ای ازش میگردم... میخوام بهش بگم آخه درسته غلام عباس شدی دیگه لیاقت خواهریتو ندارم اما مگه یادت رفته چقدرباهم شیش بودیم این چیزیه که خودت پارسال به مامان شهید کوهساری گفتی خواهر ه صمیمی محمد که بودم چطور منو کلا فراموش کردی.. رفتی وباخودت پیاماتو بردی ..وصیتنامه تو بردی.. هرچی که نشونی ازتو داشت وپاک کردی اما یادتو ازتوذهنم ومهرتو ازتو قلبم نمیتونی پاک کنی . 💢🕊🌹🌹🌹🌹 🕊💢🌹🌹 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
💢🕊🌹🌹🌹🌹🌹 🕊💢🌹🌹🌹🌹 💢🕊🌹🌹🌹 🕊💢🌹🌹 💢🕊🌹 🕊💢🌹🌹 💢🕊🌹🌹🌹 بچه ها را دوست داشت، مثلا در کربلا و حرم امام حسین(علیه السلام) یک مرتبه دیده بود دختری ایرانی گریه می‌کند از پدرش علت را جویا شده بود و ایشان هم گفته بود: «موبایلش را دزدیده‌اند» محمد همان وقت گوشی‌ای که تازه خریده بود را به آن دختر داده بود و به دوستانش گفته بود دوست ندارم از حرم امام حسین(علیه السلام) خاطره بدی در ذهنش بماند . 💢🕊🌹🌹🌹🌹 🕊💢🌹🌹 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
💢🕊🌹🌹🌹🌹🌹 🕊💢🌹🌹🌹🌹 💢🕊🌹🌹🌹 🕊💢🌹🌹 💢🕊🌹 🕊💢🌹🌹 💢🕊🌹🌹🌹 شهید محمد اسدی راه بهشت را در پیش گرفته بود.. همگان فهمیده بودند که دیگر محمد اهل زمین نمی باشد و آسمانی گشته است چه سعادت بزرگی برای یک انسان، آنجا بود ک فهمیدم انسان اشرف مخلوقات است و میتواند بعد هزارو چهارصد سال خود را به همان قافله عاشورا در همان ظهرش برساند... دلمان میخواست که پیکر پاکت باز گردد و بتسیل از جمعیت عاشقان حسینی بدرقه ات کنیم تا بهشت برین ، برایمان حالت پیشواز از یک زائر خاص را داری محمد جان ؛ ک در کربلایی دیگر از این دنیای فانی زنده و جاودان شده ای ... شهادت بزرگترین درجه ایست ک نصیب هر بشری در هر جایگاهی نمیشود.. و تو محمد جان.. به درجه ای بالاتر از شهادت دست یافته ای ؛ گمنامی ؛ گمنامی مادر سادات را که به هرکس ندهند جز کسانیکه لایق باشند.. دعایمان کن تا در راه اربابمان در این دنیای فانی بمیریم و تا قیامت جاودان شویم.. (دلنوشته : رضا حبیب پور) 💢🕊🌹🌹🌹🌹 🕊💢🌹🌹 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
💢🕊🌹🌹🌹🌹🌹 🕊💢🌹🌹🌹🌹 💢🕊🌹🌹🌹 🕊💢🌹🌹 💢🕊🌹 🕊💢🌹🌹 💢🕊🌹🌹🌹 آقای اسدی شما به عنوان پدر چطور راضی شدید؟به من می‌گفت پدر، تو پنج پسر داری؛ من خمس آن‌ها هستم. برایمان از ظلمی که به زن‌ها و کودکان سوریه می‌شد حرف می‌زد و می‌گفت: «روایت داریم اگر مسلمانی فریاد ظلم‌ستیزی مسلمانی را بشنود و به یاری‌اش نرود مسلمان نیست.» حتما شنیده‌اید که الان دشمن جوی را به طور گسترده راه انداخته است درباره حقوق میلیونی که مدافعین حرم می‌گیرند؛ می‌خواهم در این باره صحبت کنیم؟ اتفاقا یکی از حرف‌هایی که یکی از خانواده‌های شهدا به ما گفتند همین بود که از حالا به بعد منتظر نیش و کنایه‌ها باشید. محمد در دفتر وکالت دوستش کار می‌کرد؛ خیلی بهش اصرار می‌کردم بماند تا برایش دفتری بزنم؛ اما قبول نمی‌کرد؛ چون نمی‌خواست پایبند شود و در بین رفت و آمدش به عراق، همکاری‌اش را با دفتر دوستش قطع نمی‌کرد. همه می‌دانند که درآمد یک وکیل خوب است. طوری هم زندگی می‌کرد که بیشتر اوقات او همه چیزش را به دیگران می‌داد نه اینکه آن‌ها به او بدهند .. شاید گفتن نداشته باشد، ولی وضع مالی‌مان را هم که می‌بینید بد نیست و زندگی‌مان هم به خوبی می‌گذرد پس نیازی به این حقوقی هم که می گویند نداشتیم. این افرادی که می‌روند و شهید می‌شوند، اصلا بر فرض کذب که پولی هم بگیرند؛ به چه دردشان می‌خورد؟ به کسانی که نگاه مادی دارند می‌خواهم بگویم چه کسی جانش را با مال دنیا عوض می‌کند؟ کسانی مانند محمد، شهید کوهساری و شهید عارفی جزو شاگردان برتر دانشگاه‌ها بودند و هیچ نیازی به این پول و این حقوق‌ها نداشتند. مطمئن باشید کسی که برای نیاز مادی برود هرگز شهادت نصیبش نمی شد ....... 💢🕊🌹🌹🌹🌹 🕊💢🌹🌹 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم