4.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#سی_روز_با_شهدا
روز بیستم:
درس ولایت پذیری از شهید #مرتضی_جاویدی
#عند_ربهم_یرزقون
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
مروری کوتاه بر زندگی سردار احد #مرتضی_جاویدی معروف به اشلو
شهید مرتضی جاویدی یکی از انسانهای به مقصد رسیده و مجاهدی که جان عاشق خود را به فرمان امام در کف گرفت و راه را بر دشمن میهن بست! که خود گفته بود: من هرگز اجازه نمیدهم ماجرای احد بار دیگر در تاریخ اسلام تکرار شود و آن تنها رزمندهای بود که پس از رشادتهایش حضرت امام او را در آغوش گرفت و تقدیر خود را بر پیشانی بلند و آسمانی او بوسه زد.
او پس از خود ساختگی خویش به فکر ارتقاع بُعد معنوی نیروها نیز بود به طوری که مرتب تلاش میکرد کلاسهای اخلاق در گردان برگزار شود.
در زیر مروری خواهیم داشت بر زندگی نامه و رشادتهای این دلیر مرد فارسی:
در بیست و دوم تیر سال ۱۳۳۷ در روستای جلیان فسا کودکی در یک خانواده مستضعف و مذهبی به دنیا آمد خانواده اش او را مرتضی نامیدند.
همزمان با تحصیل به کارهای مختلفی، چون دامپروری و کشاورزی مشغول گردید تا بدینوسیله علاوه بر تأمین هزینه تحصیل به امرار معاش خانواده کمک نماید. وی تحصیلات خود را در سال ۱۳۵۶ با مدرک دیپلم تجربی با موفقیت به پایان رساند.
شهید جاویدی که برحسب دستور امام خمینی (ره) مبنی بر ترک پادگانها از خدمت سربازی در رژیم ستم شاهی امتناع ورزید، پس از پیروزی انقلاب با انگیزهای متعالی به جمع آفتابی پاسداران پیوست و به عضویت این نهاد مردمی در آمد. تمام دوران حضور در سپاه در صحنههای خطر در داخل و خارج از کشور همیشه پیش قدم بود.
پس از شروع جنگ تحمیلی به خوزستان رفت و عاشقانه در عملیاهای مختلف شرکت کرد. او در ابتدا فرمانده گردان ۹۴۱ بود.
فرماندهی گردان فجر:
در عملیات والفجر مقدماتی، گردان فجر و گردان ۹۴۱ در مجاورت یکدیگر عملیات داشتند. یک شب قبل از شروع عملیات «شهید کیهان پور» به شهادت رسید و در حین عملیات هم «جلیل اسلامی» فرمانده گردان فجر مجروح شد. «مرتضی» به ناچار در حالیکه گردان ۹۴۱ را هدایت میکرد هدایت گردان فجر را هم به عهده گرفت و از همان تاریخ به بعد فرمانده گردان فجر شد.
«جلیل اسلامی» پس از بهبودی و بازگشت به جبهه «مرتضی» را فرمانده گردان فجر میدانست و «مرتضی» نیز «جلیل» را فرمانده گردان فجر میخواند. تا اینکه شهید «جلیل اسلامی» در عملیات بدر مفقودالاثر شد.
گردان فجر تقریباً در تمام عملیاتها، از جمله والفجر ۱، ۲، ۴، ۸ خیبر، بدر، کربلای ۴ و ۵ و ۸ کربلای ۱۰، بیت المقدس ۷، والفجر ۱۰ و... شرکت کرد و در همه جا به تکلیف الهی خود عمل نمود و «مرتضی» گردان را برای خدمت به اسلام میخواست.
مجاهدات این شهید عزیز منحصر به گردان فجر نبود بلکه قبل از تأسیس گردان فجر از ابتدا در جنگ حضور همه جانبه داشت و در مناطق عملیاتی مختلف از جمله: عملیات ثامن الائمه (شکست حصر آبادان) - طریق القدس (آزادی بستان) فتح المبین بیت المقدس و آزادی خرمشهر - کرخه نور و کردستان و همه جای جبهههای نبرد فداکاریهای زیادی نمود.
چرا شهید جاویدی را اشلو نامیدند:
«مرتضی» با زبان عربی با عراقیها حرف میزد و تکیه کلامش روی کلمه اشلو بود که مخفف همان «ای شی لونک» رنگ و روت چطوره بود.
او هر روز صبح به فاصله هفتاد، هشتاد متری عراقیها، روی خاکریز میایستاد و دست هایش را دور دهان حلقه میکرد وبرای عراقیها سخنرانی میکرد:
اشلونک ... یا اخی ... صباح الخیر! (یعنی رنگ وروت چطوره ... حال وروزت چطوره ...)
ظهر دوباره همان آش و همان کاسه! مرتضی دست بردار نبود وروز روشن، جلو چشم عراقیها روی خاکریز میرفت و برای دشمن کلاس عقیدتی میگذاشت. گاهی هم از پشت بلندگو سوره واقعه را میخواند. اما جواب عراقیها توپ و تفنگ بود.
این عمل مرتضی ترس و وحشت در دل نیروهای دشمن انداخت به صورتی که عراقیها برای سرش جایزه گذاشتند؛ و او معرف شد به «اشلو» ...
شهید جاویدی پس از شهادت دوستانش در وصیت نامهای مینویسد:
... نمیدانم چه کرده ام که شهید نمیشوم. شاید قلبم سیاه است. خدا رحمت کند حاج محمود ستوده را، وقتی با هم صحبت میکردیم، میگفتیم اگر جنگ تمام شود و ما زنده باشیم، چه کار کنیم؟ واقعا نمیشود زندگی کرد و به صورت خانوادهای شهدا نگاه کرد... و این جاست که ما و جاماندگان از قافله نور باید بگوییم خوشا به حال آنان که با شهادت رفتند...
ادای احترام صیاد شیرازی به اشلو
صیادشیرازی در یکی از سفرهایش به شیراز، سراغ مزار مرتضی را میگیرد تا میرسد به شهر فسا و بعد روستای جلیان. از فاصلهی ۵۰ متری مزار، از ماشین پیاده میشود. لباسش را مرتب میکند و با احترام کامل نظامی با قدم آهسته به سمت مزار میرود و آنجا دست راست را به گوشهی کلاه نظامی میچسباند و فاتحه میخواند و هرچه بچههای سپاه فسا که از حضورش خبردار شده بودند از او میخواهند ناهار را آنجا بماند، میگوید من در ماموریتم و فقط به احترام مردی که امام به پیشانیاش بوسه زد، به اینجا آمدهام و باید بروم.
چقدر شـهدا شبیه یکدیگرند!
وما همچنان در حسرت جاماندن از شهدا..
🥀سمت راست:#مرتضی_جاویدی
شهید دفاع مقدس🥀
🥀سمت چب: #سیدرضا_طاهر
شهید مدافع حرم🥀
شادی روح همه شهدا صلوات...❣
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم