eitaa logo
⸤ شاهِدان اُسوه‍ ⸣
295 دنبال‌کننده
31.3هزار عکس
4.8هزار ویدیو
32 فایل
• ما را بُکُش و مُثله کن و خوب بسوزان • لایق که‍ نبودیم در آن جنگ بمیریم...(: و اینجا می‌خوانیم از سرگذشت، از جان گذشتگان جبهه های حق!-♥️ محلِ ارتباط با ما ☜︎︎︎ @shahidgomnam70 ﴿صلوات بفرست مؤمن🌱﴾
مشاهده در ایتا
دانلود
سینۀ #پاسدار همیشه سپر بوده، بهر حفظ #انقلاب! و #پاسدار را چه باڪ، از هذیان‌گوئے یڪ دیوانه!! #پاسدار_شهید_سیدصادق_آقااعلایی @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
#پاسدار یعنی روئیدن و بالیدن و مردانه مردن درمکتب امام حسین علیه السلام ‏ در تاریخ ثبت شود! ‌اگر #سیدعلی در یک طرف و تمام اهل دنیا طرف دیگر قرار بگیرند به خدا قسم اگر بدانیم که کشته می‌شویم سپس زنده می‌گردیم ، سپس سوزانده می‌شویم و خاکسترمان بر باد می‌رود و بار دیگر زنده می‌گردیم و هزاران بار با ما چنین کنند ، هرگز از ولی جدا نخواهیم شد ..... پ.ن: دوم اردیبهشت ماه ۱۳۵۸ سالروز تاسیس #سپاه_پاسداران انقلاب اسلامی به فرمان حضرت امام خمینی رحمت الله علیه #گرامی باد. سپاه یادگار پربرکت امام خمینی(رض) نه فقط برای ایران بلکه برای جهان اسلام است. سلام و درود بر روح پر فتوح آن بزرگ مرد تاریخ و همه ی سبزپوشان ولایت #پاسداران #پاسدار #ولی_فقیه #امام_روح‌الله #اللهم_احفظ_قائدنا_الامام_خامنه_ای @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
‍ 🍃میگفتند شهادت شوخی نیست. ما که لیاقت شهادت نداریم. پس آرزویش را هم نکنیم اما، مگر همه قصه ها از یک شروع نمی شوند؟ 🍃آری شهادت شوخی نیست، خاصِ خداست. قلبت را بو میکنند ، بوی دنیا که بدهد بوی ماند و حرص و طمع که داشته باشد رهایت میکنند. 🍃انگار او هم آرزوی شهادت داشت و آرزوهایش اورا به سوی معبود کشاند. تنها قطعه عکسی از او، نه خاطره ایی که بماند و نه سر سوزن حرفی فقط این نام اوست ک بر تاریخ حک شده است 🍃علی حیدر حیدری، ، نهم مرداد سال ۴۸ چشم ب جهان گشود و یازدهم اردیبهشت سال ۶۷ چشم از جهان فرو بست. تا ابتدایی بیشتر نخواند و بعد از آن به عنوان وظیفه کمیته در جبهه حضور پیدا کرد و در نهایت بر اثر برخورد گلوله هنگام آموزش نظامی باران رحمت الهی شامل حالش شد و به شهادت رسید ✍️نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ٩ مرداد ۱٣۴٨ 📅تاریخ شهادت : ۱۱ اردیبهشت ۱٣۶٧ 🕊محل شهادت : سنندج 🥀مزار شهید : فیروز آباد @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
⸤ شاهِدان اُسوه‍ ⸣
🍃«إنا ‌للّه و إنا ‌إليه ‌راجعون سردار حاج #محمد_ناظری به یاران شهیدش پیوست.» @shahedaneosve شاهد
‍ 🍃«إنا ‌للّه و إنا ‌إليه ‌راجعون سردار حاج به یاران شهیدش پیوست.» 🍃خبری کوتاه که آتش به جان همه انداخت ، باورش سخت بود و شاید برای بچه های که هرکدام با حاجی خاطراتی داشتند سخت تر.. 🍃قرار بود قسمت آخر مستند_مسابقه_فرمانده پخش شود که فرمانده، همه را با غافلگیر کرد. 🍃حالا بچه های فرمانده از گوشه و کنار آمده بودند تا برای بار آخر با فرمانده خود وداع کنند. خیلی هایشان نمیتوانستند حاجی را با آن هیبت نظامی در تصور کنند. غم نبودن حاج محمد روی دلشان سنگینی می‌کرد ، در و دیوار شهر پر بود از بنر هایی با حاجی و دو کلمه که داغ دل همه را تازه میکرد: ... 🍃چهارشنبه ۲۲ اردیبهشت ساعت ۱۹ بود که همه در فرودگاه مهرآباد به انتظار نشسته بودند ، به انتظار آمدن فرمانده. ولی برای هیچکس این استقبال خوشایند نبود. 🍃حضور حاج قاسم سلیمانی در خانه ناظری ها بود برای اعضای خانواده و حرف هایش آبی بود بر آتش قلبشان . 🍃حاج قاسم می‌گفت و اطرافیان به گوش دل می سپرند: "حاج محمد ناظری سی ساله که ، ما سر سفره بزرگ شدیم ، از سال ۵۸ که من نیروی آموزشی ایشان بودم تا به حال به یاد ندارم که تغییری کرده باشن تو این سالها همون روحیه پر کار و سخت کوشی و حفظ کردن." 🍃پنجشنبه سوم شعبان تولد پسر و روز بود که پیکرش تشییع شد و چه جمعیتی آمده بود تا او را به سمت خانه ابدی‌اش ، بدرقه کند. 🍃شاید خانواده‌اش و عوامل مسابقه فرمانده منتظر بودند تا روز پاسدار را به این پاسدار همیشه در صحنه تبریک بگویند اما خبر نداشتند باید آن روز را هم تبریک بگویند. 🍃امروز ،پنج سال از آن روز گذشته و پنجمین سالگرد آسمانی شدن اوست. پنج سال گذشته و اکنون چند ماهی ست که حاج قاسم سلیمانی هم به یاران شهیدش پیوسته است . 🍃 به قول خودش سر سفره حاج محمد بزرگ شده است و کسی که سر سفره این مرد بزرگ شود بعید است راهی جز انتخاب کند ، شهادت رسم این مردان بی ادعاست... 🍃سالگرد مبارک حاج محمد... ✍️نویسنده: 🥀به مناسبت سالگرد شهادت . 📅تاریخ تولد :۶ خرداد ۱۳۳۴ 📅تاریخ شهادت : ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۵ 🥀مزار : علی اکبر چیذر @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
شناسنامه اش را از انقلاب گرفته و در دوران دفاع مقدس قد کشیده نامش است... متولد اردیبهشت پنجاه و هشت نشانش لباس سبز پر رنگ است برایش فرق نمی کند که صنایع دفاعی ایران تحریم باشد یا صنایع نفت یا اینکه تروریست خوانده شود خودباوری را در مکتب یاد گرفت و مقاومت را در مکتب جنگ... پ.ن: ولادت آقا امام حسین(ع) و روز پاسدار مبارک به یاد همه شهدای سپاه عزیزمان صلوات @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
⸤ شاهِدان اُسوه‍ ⸣
عکس باز شود👆 برای تشییع جنازه‌ام.... #شهیدامیرسیاوشی @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه ش
‍ ‍ اون ک چشیده طعم این عشقو، غیر تو هیچکس و نمیشناسه هک میشه روی سنگ قبرم ، این سینه زن العباسه ریش‌های خیلی بلند، قیافه تکیده، پیشانی بلند،  همه و همه قطعا تو را یاد یک نمی‌اندازد؟ نامش بود. از وقتی کنجکاو ماجرایش شدم که تصویر مزارش را دیدم و یک بیت معروف نوحه‌های حاج محمود که مو بر تن آدم راست میکنه، فضولی ام گل کرد که ربط این به رایه العباس چیه؟ مثل همیشه راهکار علامه گوگل. سرچ که کردم علامت سوال‌هایم بیشتر شد. دیدم اُوهَع ، همه ما ها و که توی ذهنمون داریم خود همین آقاست، یاد حرف   افتادم وقتی مستند ملازمان حرم را دیدم که با مادرش صحبت کرده بود، حججی گفت قبلنا یه جاده بود که میشد ازش گذشت اما حالا شده یه تنگ که حتی مختصات روی نقشه‌اش هم نیست. سیاوشی ته آرزوی مبارزاتی ما هیاتی‌ هاست ؛ بی خیال دنیا و پر خیال و دغدغه امام حسین. همه‌ی ما دست و پا می‌زنیم برا پابوس آقامون . اما ؛ امیر سال آخر به رفیقاش گفت که شماها برید من دیرتر میام . نیومد.... رفت شام، پیش کسی که همه ما 80 کیلومتر به یاد اون قدم ور می‌داریم و آخر قبولی بدست اونه. رفت پیش عمه که بقول حاج محمود هیاتشون بی قرار بود و غصه و غم‌هاش بی‌شمار. ما اول مسیر و اون آخر مسیر بی‌صدا و بی‌ریا رسید به اون معبر لعنتی ؛ که من یکی خیلی وقته مختصات مکان الآنم را هم گم کردم ، چه برسه به معبر شهادت. سیاوش وسط آتش اینبار زنده بیرون نیومد؛ بلکه رها بیرون اومد بدون دسیسه تعصب. امیر جان ما مانده‌ایم راه که سرخ است از لخته خون شهیدان، ما مانده‌ایم و پاشی ناامیدی لیبرال‌های سگ سفت غرب زده، ما مانده‌ایم و نادانی اهل منزل که ناامیدند، ما مانده‌ایم باسنگینی های پر از سرب و ، پاهای کِرِخت و بدون احساس، ما و آنهایی که ها در بدن های لاغر‌شان قایم باشک بازی می‌کنند و.... اما ته همه ما مانده‌ایم و و آه و پوزخند مدیران ✍🏻نویسنده: 🌹 📆تاریخ تولد : ۱۵ خرداد ۱۳۶۷ 📆تاریخ شهادت : ۲۹ آذر ۱۳۹۴ 🕊️محل شهادت : خانطومان سوریه 🌹مزار شهید: تهران.امامزاده علی اکبر چیذر @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🍃شهر بابل سال ۱۳۳۹ کودکی به خود دید که با ایمان و عالم و پر تلاش بزرگ شد . همراه تحصیل، کنار پدر کرد. همواره با وضو در زمین زراعت حاضر می شد. 🍃ایام انقلاب، مردم را با ظلم و ستم حکومت آشنا کرد و با پیروزی ، جمهوری اسلامی شد. با سمت فرماندهی یگان دریایی آبی_خاکی در آبهای هور و جزیره_مجنون و تا آخرین توان و تن مجروح و شیمیایی شده جنگید. 🍃 سرانجام در فروردین سال ۶۷ به اسارت دشمن درآمد. ده روز بعد از اسارت، همراه دوازده نفر موفق به فرار شد ولی در منطقه دوباره اسیر شد و تاریخ ۶٧/۱/٢٨ با شکنجه وحشیانه به شهادت رسید. پیکر مطهرش با دکمه ای که همسرش دوخته بود شناسایی شد. 🍃دو فرزند دختر و پسر شهید اسحاقی، رفتار انقلابی و پدر را الگوی زندگی خود قرار داده اند. وصیت کرد هنگام تشییع در یک دستم گل سرخ بگذارید در دست دیگرم گله لاله🌷 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱٣٣٩ 📅تاریخ شهادت : ٢٨ فروردین ۱٣۶۷ 🥀مزار شهید : گلزار شهید بهشتی شهرستان فریدونکنار 🌟شادی ارواح مطهر شـهدا صلوات @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
13.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پاسدارهای باغیرت مبارکتون باشه💚 🔸الا اهل عالم پیامم بگیر شدم از ازل من ولایت‌پذیر🤍 🔸ولی‌ام به دوران ندارد نظیر بگویم به عشق حسینم اسیر امیری حسین و نعم الامیر❤️ @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
⸤ شاهِدان اُسوه‍ ⸣
خبری کوتاه که آتش به جان همه انداخت. باورش سخت بود و شاید  برای بچه های که هرکدام با حاجی خاطراتی داشتند سخت تر.. قرار بود قسمت آخر مستند_مسابقه_فرمانده پخش شود که فرمانده، همه را با غافلگیر کرد. حالا بچه های فرمانده از گوشه و کنار آمده بودند تا برای بار آخر با فرمانده خود وداع کنند. خیلی هایشان نمی‌توانستند حاجی را با آن هیبت نظامی در تصور کنند. غم نبودن حاج محمد روی دلشان سنگینی می‌کرد، در و دیوار شهر پر بود از بنرهایی با حاجی و دو کلمه که داغ دل همه را تازه میکرد: ... چهارشنبه ۲۲ اردیبهشت ساعت ۱۹ بود که همه در فرودگاه مهرآباد به انتظار نشسته بودند، به انتظار آمدن فرمانده. ولی برای هیچکس این استقبال خوشایند نبود. حضور حاج قاسم سلیمانی در خانه ناظری ها بود برای اعضای خانواده و حرف هایش آبی بود بر  آتش قلبشان . حاج قاسم می‌گفت و اطرافیان به گوش دل می سپرند: "حاج محمد ناظری سی ساله که ، ما سر سفره بزرگ شدیم، از سال ۵۸ که من نیروی آموزشی ایشان بودم تا به حال به یاد ندارم که تغییری کرده باشن تو این سالها همون روحیه پر کار و سخت کوشی و حفظ کردن." پنجشنبه سوم شعبان تولد پسر و روز بود که پیکرش تشییع شد و چه جمعیتی آمده بود تا او را به سمت خانه ابدی‌اش ، بدرقه کند. شاید خانواده‌اش و عوامل مسابقه فرمانده منتظر بودند تا روز پاسدار را به این پاسدار همیشه در صحنه تبریک بگویند اما خبر نداشتند باید آن روز را هم تبریک بگویند. امروز، نه سال از آن روز گذشته و نهمین سالگرد آسمانی شدن اوست. نه سال گذشته و اکنون چند سالی ست که حاج قاسم سلیمانی هم به یاران شهیدش پیوسته است. به قول خودش سر سفره حاج محمد بزرگ شده است و کسی که سر سفره این مرد بزرگ شود بعید است راهی جز انتخاب کند، شهادت رسم این مردان بی ادعاست... 🌹تاریخ تولد: ۶ خرداد ۱۳۳۴ 🌹تاریخ شهادت: ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۵ 🌹مزار : علی اکبر چیذر 🌹 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌹🕊 🌾سال ۹۴ که شهید محمدخانی شهید شدن، توی همون عملیات، حسن آقا هم یه تیر کنار قلبشون خورد. حسن آقا شب قبل عملیات، زنگ زدن با من صحبت کردن و تو حرفاش گفتن: خانوم منو حلال کن... من همون روزا مشهد، خونه خواهرم بودم. توی تماس بهشون گفتم: مگه چیکار داری میکنی که میگی من حلالت کنم؟ (چون حسن آقا اون ماموریت برای آموزش رفته بود،برای همین من تعجب کردم) بعد تماس دلشوره عجیبی سراغم اومد و حال عجیبی شدم. صبحش تصمیم گرفتم برم حرم و با امام رضا درد و دل کنم. چندین ساعت توی حرم نشستم و دعا کردم. خود حسن آقا هم توی خاطراتشون گفتن: خانومم چون پدرشون رو هم از دست داده بودن، بعد حرف من خیلی دلشون گرفت و چون از ته دل از امام رضا خواست، من با وجود اینکه نزدیک قلبم تیر خورد اما موندم و برگشتم. حسن آقا اون عملیات شهید نشدن.😔 🌹اما سال ۱۴۰۰ ... حسن آقا عادتی که داشتن توی همه ماموریت هاشون تا جایی که میشد روزانه تماس میگرفتن و با تک تک بچه ها و من صحبت میکردن، حتی با عباس که اون موقع نمی‌تونست حرف بزنه! ۱۲ خرداد ۱۴۰۰، یک روز قبل شهادت که تماس گرفتن، با اینکه از صداشون کامل مشخص بوده خسته اند طبق معمول با تک تک بچه ها یک ربع حدودا حرف زدن. با عباس هم حتی حرف زدن و براش مداحی خوندن پشت تلفن. درست یادمه که شب موقع خواب، به تابلو " و ان یکاد " که روی دیوار خونه مون بود زل زدم و به دلم افتاد بگم: خدایا به اون اسم الله که توی بسم الله تابلو هست قسم،من حسن رو از ته دلم حلال کردم،با اینکه آنقدر خسته اس، زنگ میزنه با صدای گرمش با بچه ها صحبت میکنه و وقت میذاره. 🌹این رو هم اضافه کنم روزهای عید سال ۱۴۰۰ بود که با هم رفتیم مقبره شهدای شهرک محلاتی. من به حسن آقا گفتم: دعاهای خوب بکن. مثلا اینکه با هم زندگی طولانی داشته باشیم. یه وقت دعا نکنی شهید بشی هااا ! حسن آقا هم بهم گفت: من دعا میکنم خدا مرگ منو با شهادت قرار بده. و که همینطور هم شد و خدا حسن آقارو خرید و به فیض شهادت نائل آمد. 🌹ولادت: ۱۳۶۵/۱۰/۲۷ اهواز 🌹شهادت: ۱۴۰۰/۰۳/۱۳ تدمر،سوریه 🌹🕊با تمام معرفت . . . می گویم اینڪ یا حسین"ع" عاقـبت این جان ناقابـل فدای زینب "س" است🕊🌹 🌹(‌جانباز)_مدافع_حـرم 🕊 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم