eitaa logo
⸤ شاهِدان اُسوه‍ ⸣
300 دنبال‌کننده
28.7هزار عکس
4هزار ویدیو
31 فایل
• ما را بُکُش و مُثله کن و خوب بسوزان • لایق که‍ نبودیم در آن جنگ بمیریم...(: و اینجا می‌خوانیم از سرگذشت، از جان گذشتگان جبهه های حق!-♥️ محلِ ارتباط با ما ☜︎︎︎ @shahidgomnam70 ﴿صلوات بفرست مؤمن🌱﴾
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷  بسم رب‌ الشهداء و الصدیقین 🌷 🥀 قسمت 0⃣7⃣1⃣ 🌷 چراغ دریایی ۳۱ تير ۱۳۶۲ أخر شب، اسماعیل توکلی و سعید حفار، حبیب و جنازه مطهر او را پیش کشیدند. - « ابرام... الهی تو هم مثل اون شهید بشی. » - « خدا به فریاد دل مادرش برسه. » - « تو هم وصیت نامه بنویس ابراهيم. » آن قدر از "حبیب زیبایی عالم" حرف زدند، تا بالاخره درد به دلم افتاد و از سنگر روباز بیرون زدم و به سمت سنگر شهدا راه افتادم. « کجا میری کوچولو؟ » داخل سنگر شهدا زیر نور چراغ دریایی، به تمام جنازه حبیب که توی یک قنداقه جا می‌شد، زل زدم. انگار دنبال پای چپ لاغر و نحیفش می‌گشتم که نذر حضرت ابالفضل (علیه‌السلام) کرده بود و حالا چه خوب نذرش را ادا کرده بود. صورتش را توی ذهنم مجسم کردم و بعد نذرش، مادرش، و حرف‌های دیروزش توی سنگر بالای تپه. از سنگر بیرون آمدم و توی باد خنک شبانه رفتم و جلو زاغه مهمات، روی یک صندوق خالی مهمات نشستم. بدنم از کمبود آب و غذای نامناسب، ضعف داشت. به نظرم آسمان بیش از حد ستاره داشت. ـ « ابراهیم! اینجا نشستی؟ » اسماعیل توکلی پشت سرم راه افتاده بود. « ناراحت شدی؟ » نگاه کردم به صورت مات و دودزده اش. از برادر بیشتر دوستش داشتم. توی همین شش ماه آمدنم بـه واحد اطلاعات عملیات تیپ المهدی، حكـم برادر بزرگم را پیدا کرده بود. هر دو جهرمی بودیم. با گلوی خشک گفتم: « می دونی اسماعیل، خیلی دلم می‌خواد شهید بشم. » نشست کنارم. دست کشید روی سرم و گفت: « ابراهیم، آدما تو سختیا بزرگ می‌شن! می‌دونستی وقتی داشتم نگات می‌کردم به چی فکر می‌کردم؟ » ـ « نه. » - « به این که یه بچه پونزده ساله چه‌ طوری در عرض چند ماه میشه یه مرد و کارهایی می‌‌کنه که کمتر مردی از پسش برمیاد؛ این یعنی بزرگی. » با انگشت؛ اشاره کردم به سنگر شهدا که ردیف به ردیف جنازه‌های نوجوان و جوان توی آن آرمیده بود. ـ « اما اونا مردتر از من بودن! به خصوص حبیب. » « حبیب؟ می‌شناختی اونو از قبل؟ » « دوست دو روزه بود، اما انگار یه عمر می‌شناسمش. » « بچه جهرم که نبود؟ » ⬅️ ادامه دارد.... ⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔮✨🔮✨🔮✨🔮✨ یاد حضرت در دقایق زندگی ✨🔮✨🔮✨🔮✨🔮✨ 🔴 قدس پایتخت دوم امام مهدی علیه السلام 🔵 در بسیاری از روایات اهل سنت آمده است که بعد از فتح قدس حضرت مهدی ارواحنا فداه این شهر را مرکزیت نظامی دولت اسلامی قرار می دهد و نیروهای جان بر کف خود را از این شهر برای فتح سایر بلاد اعزام می نماید در حدیثی آمده است که: 🔺 بیعت هدایت در بیت‌المقدس خواهد بود.(۱) 🌕 در پاره ای از احادیث شهر قدس توسط امام مهدی به عنوان پایتخت نظامی معرفی شده است و ایشان بسیاری از جنگ ها برای استقرار حکومت جهانی را از این شهر مدیریت می‌کند.در روایتی از پیامبر اسلام آمده است : 🔹 مردی از امت من بر خواهد خواست که به سنت من عمل می کند ،خداوند برای او از آسمان برکت فرو می فرستد و زمین نیز برکاتش را بر او ارزانی خواهد داشت هفت سال بر این امت فرمان می راند و در بیت‌المقدس مستقر می شود‌.(۲) 📚 (۱) کنز العمال ج ۱۴ ص ۲۵۲ ح ۳۸۶۱۵ 📚 (۲) بحارالانوار ج ۵۱ ص ۸۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روز بیست و سوم: درس تزکیه نفس از شهید @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
✊او ایستاد پای امام زمان خویش ... 💐 امروز ۲۵ فروردین ماه سالروز شهادت شهید "" گرامی باد. @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
📸با سپاهی از شهیدان خواهد آمد... 🕊۲۵ فروردین ماه سالروز شهادت سرباز لشکر صاحب الزمان(عج) ، شهید مدافع حرم " ابراهیم عشریه" @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🔸حضور دهه نودی ها در مراسم راهپیمایی روز قدس ... @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🔸حضور فرمانده سپاه قدس در راهپیمایی روز قدس در تهران، @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸️ طنین انداز شدن ندای "حیدر حیدر" در راهپیمایی روز قدس. @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
‍🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺 🍃🌺🍃🌸🍃🌺 🌺🍃🌸 🌸 📨 🟣شهید مدافع‌حرم 🔷نماز اول وقت 🔮همرزم شهید نقل می‌کند: یه شب تراب(نام‌جهادی‌شهیدابراهیم‌عشریه) توی شیخ نجار، جبهه شمال‌شرقی حلب، با رفیقش، مالک، قرار بود مراقب خط باشند. منم اون شب گفتم میرم خط تا صبح پاسبانی بدم. 🦋حالِ ابراهیم عشریه اون شب خیلی بد بود و تب و لرز داشت؛ چون سرمای شدیدی خورده بود. خلاصه گفتم شما نیا، من امشب دارم میرم، شما بمون استراحت کن! تراب قبول نکرد که نکرد! هرچی هم به فرمانده‌ی تیپ گفتم بگو تراب برگرده من امشب هستم، به حرف فرمانده هم که مخیّرش گذاشت اعتنا نکرد و با مالک سر نقطه‌شون رفتند. 🔮چند ساعت گذشت و نیمه شب رفتم به نقطه‌شون سر بزنم. مالک داشت پشت‌بام پاس می‌داد اما تراب، شیفت استراحت بود. به مالک گفتم شما هم برو استراحت کن، من هستم. مالک هم رفت و قبل از صبح رفتم پایین که نماز شب بخونم. 🦋معلوم بود حال تراب خیلی بده اما برای نماز شب بیدار شد و رفت وضو گرفت و اومد یه نماز شب مشتی خوند. اون شب، شب ولادت حضرت زهرا بود. تراب گریه می‌کرد و بهم می‌گفت امشب شب ولادت مادرتونه سید؛ دعا کن! سید دعا کن. بعدشم نماز صبح رو هرچی اصرار کردم جلو بایسته، واینستاد و به منِ روسیاه اقتدا کرد. 🔮توی اون سرما با وجود سرماخوردگی شدید و تب و لرزش، سر وقت قبل اذان بلند شد تا نماز شبش رو بخونه اما امثال من، نماز صبح که بماند، گاهی اوقات نمازهای روز و شب‌مون هم آخر وقت و قضا می‌خونیم. @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بابای زهرایی‌ام😭 💔خاطره‌نازدانه‌شهید ! 💛واکنش دردناک دختر شهید به هنگام شنیدن خبر شهادت پدرش! 📌این کلیپ، مخصوص کسانی است که می‌گویند "مدافعان حرم برای پول به سوریه و عراق می‌روند"❗️ 🌸 🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸🍃🌺 🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
◀️ شهید القدس ▶️ نقاشی دیجیتال؛ حسن روح‌الامین خوشنویسی؛ مسعود نجابتی   تاریخ خلق اثر: ۱۴۰۲ @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم