📸 با سپاهی از شهیدان خواهد آمد...
اول تیر ماه سالروز شهادت سربازان لشکر صاحب الزمان(عج) گرامی باد.
اَللهُمَ عَجِل لِوَلیک الفَرَج
#صلوات
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
7.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️ بدحجابی بانوان و تحریک جوانان
👈 ببینید دشمن بابرنامهریزی دقیقش چطور باعت فساد بین جوانان شده 😢
📛 تازمانی جلوگری میکنی که زیبا باشی امابعد۔۔۔۔۔۔۔۔۔
🎞 استاد رائفیپور
#پویش_حجاب_فاطمی
با هرچه عشق
نام تو را میتوان نوشت
با هرچه رود
راه تو را میتوان سرود
بیم از حصار نیست
که هر قفل کهنه را
با دستهای روشن تو میتوان گشود........
#یاایهاالعزیز
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
💚أَلسَّلامُ عَلى ساکِنِ کَرْبَلآءَ✋
روی زمینیم آسمانی از دعاییم
مشغول ذکر دلنشین ربنا ییم
وقتیکه دلتنگ حسینیم عاشقانه
با هر سلام صبحگاهی کربلاییم
#صبحتون_حسینی
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
تار و پودش همه از
بویِ تنت لبریز است،
من به پیراهنِ تـو،
حسِ حسادت دارم....!
شهید حاج یونس زنگی آبادی🌷
📎سلام ، صبـحتون شهـدایـی
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🔸فرازی از وصیتنامه شهید مدافعحرم جانمحمد علیپور
این کافران نبودند که خیمه امام حسین علیهالسلام را به آتش کشیدند؛ بلکه دیندارانی بودند که از دین، به غیرِ نام هیچ نفهمیده بودند، بارالها! مرا از آنانی قرار دِه تا دینداریام بر پایه معرفت استوار باشد و با بصیرت در فتنههای روزگار که مَرد و نامرد از هم جدا میشوند، در صف حسین دورانم جان ببازم.
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
#فلش_نشانه_شهیدمحمدآژند
🍀🌷🌷🌷🌷🌷🍀
🍀🌷🌷🌷🌷🍀
🍀🌷🌷🌷🍀
🍀🌷🌷🍀
🍀🍀🍀
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🍀🍀🍀🌷🌷🌷🌷🍀🍀
🌷🍀🍀🌷🌷🌷🍀 🍀
🍀🌷🍀🌷🍀
🌷🍀 🌷
🍀🌷 🌷🍀🌷
🍀🍀 🍀🌷🌷🍀
🌷🍀 🍀🌷🌷🌷🍀
🍀🌷🌷🍀🌷🌷🌷🌷🍀
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
#قطار_فتنه۱
#راوی_سرباز_پادگان
#شهید_مدافع_حرم
#محمد_آژند
محمد آقا، صاف و ساده و بدون ریا بود و حرفش را رک می زد؛ محافظه کار نبود؛ اهل ادا در آوردن و فیلم بازی کردن نبود؛ ولایتی دو آتشه بود. در جریان اغتشاشات سال ۱۳۸۸ یکبار من را در بحبوحه زد و خوردها از مرگ نجات داد. خلاصه شهادتش نوش جانش ... لایقش بود ...
ماجرا از این قرار بود که محمد آقا و آقا سجاد (شهید عفتی) و آقا امیر حسین (جانباز مدافع حرم حاجی نصیری) و تیم بچه های کهنز برای آرام کردن درگیری ها در میدان انقلاب مستقر شده بودند. با محمد آقا تماس گرفتم و قرارمان شد میدان انقلاب ...
به سمت میدان انقلاب حرکت کردم و سوار مترو شدم تا خودم را به بچه ها برسانم. چون تیم های امنیتی خیابان ها را بسته بودند و مجالی برای فعالیت فتنه گرها نبود، تصمیم گرفته بودند که شورش خود را از داخل مترو شروع کنند که در داخل آن، نیرویی مستقر نبود.
از اقبال بلند، من هم سوار همان قطاری بودم که این گروه از خانم و آقایان داخل آن بودند و میخواستند کارشان را از آنجا شروع کنند، بدون آنکه از قبل اطلاعی از نقشه این گروه داشته باشم.
چون لباس و ظاهر من به بچه های حزب اللهی شباهت داشت، نگاهشان متوجه من شده بود. عده ای از خانم ها نقشه را شروع کردند و سعی کردند با داد و بیداد و بد و بیراه گفتن به من، جَو را متشنج کنند. من چیزی نمیگفتم که نتوانند جنگ تبلیغاتی و مظلوم نمایی کنند و بلوا به پا کنند.
چند دقیقه ای مانده بود که قطار به ایستگاه متروی میدان انقلاب برسد. خانم ها که دیدند وقت چندانی ندارند و هنوز بلوایی که می خواستند به پا نشده، ناگهان به من حمله ور شدند و ضرب و شتم من در قطار شروع شد ...
🍀🌷🌷🌷🌷🌷🍀
🍀🌷🌷🌷🌷🍀
🍀🌷🌷🌷🍀
🍀🌷🌷🍀
🍀🍀🍀
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🍀🍀🍀🌷🌷🌷🌷🍀🍀
🌷🍀🍀🌷🌷🌷🍀 🍀
🍀🌷🍀🌷🍀
🌷🍀 🌷
🍀🌷 🌷🍀🌷
🍀🍀 🍀🌷🌷🍀
🌷🍀 🍀🌷🌷🌷🍀
🍀🌷🌷🍀🌷🌷🌷🌷🍀
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
#قطار_فتنه۲
#راوی_سرباز_پادگان
#شهید_مدافع_حرم
#محمد_آژند
بنا شده بود با زدن و زخمی کردن من، جو را متشنج کنند و به زعم خودشان انتقامی هم گرفته باشند. انتظار داشتند که در دفاع از خودم، به آنها حمله کنم و آنها هم مظلوم نمایی کنند و پروژه اغتشاش، اینگونه از داخل مترو با مثلاً کتک خوردن عده ای زن به دست یک حزب اللهی کلید بخورد.
بالاخره قطار به ایستگاه انقلاب رسید و در باز شد. من از زیر دست و پای مردم به سمت پله ها دویدم و جمعیت هم با شعار و داد و بیداد پشت سر من می دویدند تا بالا بیایند و وارد میدان انقلاب شوند. مامورین یگان ویژه برای اینکه درگیری های داخل خیابان را کنترل کنند با شنیدن هیاهو و دیدن جمعیت، درب مترو را بستند و من پشت درب مانده بودم. حالا دیگر جمعیت به من رسیده بود و بر سرم هوار شده بودند ...
علیرغم دیدن این صحنه، مامورین همچنان درب را باز نکردند که نگاهم از لابلای مامورین یگان ویژه به حاج محمد (شهید آژند) افتاد و صدایش زدم. محمد آقا خودش را به درب مترو رساند تا ببیند چه خبر است. من را در میان جمعیت دید که از خودم دفاع می کنم؛ افسرهای یگان ویژه را کنار زد و درب مترو را به زور باز کرد و برای نجات من وارد مترو شد.
محمد آقا من را از زیر دست و پا و از میان آن همه جمعیت بیرون کشید؛ ضرباتی هم از طرف جمعیت روانه محمد آقا شد که نیروهای یگان برای حمایت از ایشان وارد شد و بالاخره هر دوی ما از آن مهلکه رها شدیم. اگر محمد آقا در آن بلبشو، درب مترو را باز نمیکرد و وارد نمیشد خدا می داند که میان آن همه جمعیت با آن نقشه شوم، چه بلایی به سرم می آمد ...
🍀🌷🌷🌷🌷🌷🍀
🍀🌷🌷🌷🌷🍀
🍀🌷🌷🌷🍀
🍀🌷🌷🍀
🍀🍀🍀
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم