eitaa logo
⸤ شاهِدان اُسوه‍ ⸣
300 دنبال‌کننده
28.5هزار عکس
3.9هزار ویدیو
31 فایل
• ما را بُکُش و مُثله کن و خوب بسوزان • لایق که‍ نبودیم در آن جنگ بمیریم...(: و اینجا می‌خوانیم از سرگذشت، از جان گذشتگان جبهه های حق!-♥️ محلِ ارتباط با ما ☜︎︎︎ @shahidgomnam70 ﴿صلوات بفرست مؤمن🌱﴾
مشاهده در ایتا
دانلود
💠🌷💠🌷💠🌷💠🌷💠 💠🌷💠🌷💠🌷💠🌷💠 💠🌷💠🌷 💠💠 💠🌷💠🌷 🌷 💠🌷💠🌷💠 💠🌷💠🌷💠🌷 💠🌷💠🌷💠🌷💠 💠🌷💠🌷💠🌷💠🌷 💠💠🌷💠💠🌷💠🌷💠 آدم شوخ و خوش اخلاقی بود . بعد برگشتن حاج محمود از سوریه پاش تو فوتبال تو لشکر شکست و برد گچ گرفت ؛ از ساختمون عملیات میومد پایین اونجا دیدمش بعدسلام و خوش و بش گفتم حاجی خدا بد نده داعشی ها نتونستن بزننت چطوری بچه های خودمون زدن ناکارت کردن .!؟ گفت : داعشی ها عرضه ندارن و هیچی حالیشون نیست . بچه های ما با عرضه بودن که تونستن پامو بشکنن . شهیدمحمود چند بار به سوریه رفته بود هرچند ما از آن ها اطلاع نداشتیم تا اینکه مدتی قبل از اعزام آخرش به سوریه پایش در فوتبال شکست و مجبور شد گچ بگیرد . بعد از باز کردن گچ پایش چون خوب جوش نگرفته بود  نمیتوانست درست راه برود و حتی در نماز پایش را دراز می کرد ؛ بعد از شهادتش همرزمانش تعریف می کردند شهیدمحمود حتی یکبار هم از درد پایش چیزی نگفت و کسی را اذیت نکرد . 💠🌷💠🌷💠🌷💠 💠🌷 💠🌷💠 💠🌷💠 💠 💠💠💠 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
💠🌷💠🌷💠🌷💠🌷💠 💠🌷💠🌷💠🌷💠🌷💠 💠🌷💠🌷 💠💠 💠🌷💠🌷 🌷 💠🌷💠🌷💠 💠🌷💠🌷💠🌷 💠🌷💠🌷💠🌷💠 💠🌷💠🌷💠🌷💠🌷 💠💠🌷💠💠🌷💠🌷💠 مسأله پژاک در منطقه کردستان پیش آمد ، شهید محمود فعالیت نظامی خود را در این حوزه ادامه داد که بعد از گذشت سال‌ها و گذراندن مأموریت‌هایی، بحث سوریه و دفاع از حرم حضرت زینب (سلام الله علیها) مطرح شد . 94 برادرم با تعهد به اسلام و ارزش‌های دینی حضور در سوریه و مقابله با تکفیری‌ها را نوعی ادای دین دانست و به این منطقه جنگی اعزام شد . اعزام برادرم محمود به منطقه سوریه در 16 فروردین امسال بود که با برادر کوچکترم محمدرضا راهی شد و آخرین تماسی که با خانواده داشت مربوط به جمعه هفته قبل از شهادت یعنی 10 اردیبهشت بود . آخرین خبری که از برادرانم به ما رسید مجروحیت محمدرضا و اعزام به بیمارستان تهران برای درمان و شهادت محمود برادر بزرگم بود . 89 پدرم را از دست دادم ، زمانی که خبر شهادت محمود به ما رسید همان حس از دست دادن پدر بر من غالب شد ، حال بی‌پدری را به خوبی احساس می‌کنم ، زیرا برادر شهیدم بعد از فوت پدر همیشه راهنمایم بود و در همه امور از بنده مراقبت می‌کرد . 💠🌷💠🌷💠🌷💠 💠🌷 💠🌷💠 💠🌷💠 💠 💠💠💠 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
💢🕊🌹🌹🌹🌹🌹 🕊💢🌹🌹🌹🌹 💢🕊🌹🌹🌹 🕊💢🌹🌹 💢🕊🌹 🕊💢🌹🌹 💢🕊🌹🌹🌹 متدین، اهل عمل، مودب، احترام گذار به پدر و مادر و بزرگترها، مقلد رهبر معظم، مخلص، بسیار بسیار شجاع و جسور، بسیار غیرتمند، بابصیرت، عاطفی احساسی خندان علاقه خیلی شدید به کودکان ، دوری از گناه، عمل به واجبات و مستحبات، خواندن نماز اول وقت در مسجد، خواندن نماز شب، محب اهل بیت (علیهم السلام) و الگوی ایشان حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام)، اجتماعی، محکم و معتقد ، خلاق و مبتکر، کم توقع، وبسیار بامرام و با معرفت، بسیار بسیار بخشنده، خوش مسافرت...... 💢🕊🌹🌹🌹🌹 🕊💢🌹🌹 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
💢🕊🌹🌹🌹🌹🌹 🕊💢🌹🌹🌹🌹 💢🕊🌹🌹🌹 🕊💢🌹🌹 💢🕊🌹 🕊💢🌹🌹 💢🕊🌹🌹🌹 ورزش (کشتی، کوهنوردی، قایقرانی، والیبال، فوتبال، بدنسازی) سرودن شعر، درس و علم، شرکت در فعالیت های فرهنگی مذهبی دانشگاه بسیج هیئت و مساجد ، اهل مسافرت و اردوهای ورزشی فرهنگی تفریحی، کمک به دیگران، مطالعه، پیگیری اخبار جهان علی الخصوص جهان اسلام و تشیع، عاشق شخصیت مقام معظم رهبری امام خامنه ای (حفظ الله)، شهداء، ومبارزه با کفر و تکفیر و عاشق شهادت 💢🕊🌹🌹🌹🌹 🕊💢🌹🌹 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
💢🕊🌹🌹🌹🌹🌹 🕊💢🌹🌹🌹🌹 💢🕊🌹🌹🌹 🕊💢🌹🌹 💢🕊🌹 🕊💢🌹🌹 💢🕊🌹🌹🌹 یکی از دفعاتی که قصد رفتن به سوریه رو داشتم در منزل شهید اسدی بودم ( البته اون موقع هنوز شهید نشده بود) و این شهید عزیز با منزلشون تماس گرفتند و من بهش گفتم عازمم و دارم میام به سوریه چطور و کجا میتونم تو رو پیدا کنم و چون شهید اسدی در هنگام مکالمات تلفنی بسیار مسائل حفاظتی رو رعایت میکردند فقط به من گفت اومدی اینجا بگو میخوام برم پیش غلام عباس خودشون تو رو میاورند پیش من و در حین مکالمه تلفن قطع شد و دیگر ارتباط بینمان نشد که برقرار شود و پس از اتمام مکالمه من با خودم گفتم توی کشور به این بزرگی و جنگ زده من چطور با آوردن یک اسم میتوانم محمد رو پیدا کنم گذشت و من رسیدم به سوریه و رفتم حلب دیدم چندتا از مجاهدین دلاور لشکر فاطمیون در مکانی ایستاده اند و رفتم جلو و از آنان پرسیدم شما غلام عباس رو میشناسید که این عزیزان گفتند مگر کسی هست که غلام عباس رو نشناسد حتی دواعش و جبهة النصره هم این دلاور را میشناسد و بعد آن عزیزان من را سوار بر وسیله نقلیه کردند و من را به غلام عباس رساندند . 💢🕊🌹🌹🌹🌹 🕊💢🌹🌹 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
💢🕊🌹🌹🌹🌹🌹 🕊💢🌹🌹🌹🌹 💢🕊🌹🌹🌹 🕊💢🌹🌹 💢🕊🌹 🕊💢🌹🌹 💢🕊🌹🌹🌹 سال 90 بود، روزهای قبل از انتخابات مجلس شورای اسلامی. اون موقع هنوز دانشجو بودیم و در اوج فعالیت های علمی_فرهنگی_سیاسی. یادمه تو همون بازه زمانی "رژیم اشغالگر قدس" به خودش جرآت داد که ایران رو تهدید به حمله نظامی بکنه.  من هم بعنوان دبیر انجمن علمی علوم سیاسی و دانشجویی که احساس تکلیف می کرد و به روایتی به رگ غیرتش برخورده بود به فکر عکس العمل افتادم. پیشنهاد نوشتن یک بیانیه کوبنده از طرف انجمن های علمی رو با " شهید محمد اسدی (غلام عباس)" در میان گذاشتم. وقتی در مورد متن بیانیه با چند نفر دیگه از دبیران انجمنهای علمی صحبت می کردیم شهید محمد اسدی (غلام عباس) یه حرفی زد که آب دهنم خشک شد!!!! بهم گفت: 《ناصر، من یک دانشجو هستم و اسلحه من قلمه!!! اما اگر لازم بدونم برای دفاع از کشور، دین و مذهبم و ناموسم قلمم رو کنار می گذارم و اسلحه ام رو بر می دارم و به جنگ دشمن می روم!!!!》 الان هم این رو می خواهم به شما بگویم: کسی که واقعا تصمیم به انجام کاری بگیره از مدتها قبل خودش را آماده می کند!!!محمد از سالها قبل خودش رو برای جهاد و شهادت آماده کرده بود!!! "برادر، شهادتت مبارک " ناصر علیمحمدی ۹۵/۴/۱۰ 💢🕊🌹🌹🌹🌹 🕊💢🌹🌹 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم