eitaa logo
⸤ شاهِدان اُسوه‍ ⸣
300 دنبال‌کننده
28.5هزار عکس
3.9هزار ویدیو
31 فایل
• ما را بُکُش و مُثله کن و خوب بسوزان • لایق که‍ نبودیم در آن جنگ بمیریم...(: و اینجا می‌خوانیم از سرگذشت، از جان گذشتگان جبهه های حق!-♥️ محلِ ارتباط با ما ☜︎︎︎ @shahidgomnam70 ﴿صلوات بفرست مؤمن🌱﴾
مشاهده در ایتا
دانلود
چای سر صبــح را باید با نگاه تــو طعم دار کرد... چه چیزی تلخ تر از قند، در حضور چشم های تـــو ... شهید ابراهیم معن سبیتی🌷 حزب الله 📎سلام ، صبـحتون شهـدایـی @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
📜 را نه برای از اجتماعی ونه برای راحتی میخواهم🍂 بلڪه ازآنجا ڪه در رأس قله است آن رامیخواهم.🍃🌹 🕊 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢🕊🌹🌹🌹🌹 🕊💢🌹🌹 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
💢🕊🌹🌹🌹🌹🌹 🕊💢🌹🌹🌹🌹 💢🕊🌹🌹🌹 🕊💢🌹🌹 💢🕊🌹 🕊💢🌹🌹 💢🕊🌹🌹🌹 ما در اطراف شهر مشهد مقدس باغی داریم که پدرم هر از چندگاهی برای سرکشی و رسیدگی به آنجا مراجعه میکرد، یک روز که پدرمان برای انجام یک سری از مراحل باغداری به آنجا رفته بود دچار سکته قلبی میشود و یکی از آشنایان ایشان را به بیمارستان طالقانی سه راهی فردوسی میرساند و بعد با خانواده تماس میگیرد که حال پدرتان خراب شده است و ایشان الان در بیمارستان است و بعد من و مادرم و شهید مدافع حرم محمد اسدی (غلام عباس) به سرعت خودمان را به بیمارستان رساندیم و من به پزشک معالج مراجعه کردم و جویای حال پدر و علت بستری شدن پدرم شدم، پزشک گفت پدر شما دچار سکته قلبی شده است و این بیمارستان امکانات تخصصی ندارد و باید ایشان را به یکی از بیمارستانهای تخصصی قلب در داخل شهر منتقل کنید و بعد من و شهید مدافع حرم محمد اسدی (غلام عباس) به همراه پدر در داخل آمبولانس راهی بیمارستان داخل شهر شدیم (حال پدر بسیار وخیم بود) که در وسط راه مجددا پدر دچار حمله شدید قلبی شدند ومتخصصین همراه بیمار در آمبولانس هر اقدامی که کردند حال پدر خوب نشد و ایشان احیاء نشدند در ان لحظه آمبولانس را متوقف کردند و به شدت با امکانات موجود در آمبولانس مشغول شک دادن و اعمال پزشکی بودند که من و شهید مدافع حرم محمد اسدی (غلام عباس) بسیار نگران و مضطرب و نا امید شده بودیم آخر پدر مان جلوی چشمانمان داشت از دستمان میرفت و هیچ کاری نمیتوانستیم بکنیم و من ناگهان متوسل به باب الحوائج حضرت ابوالفضل العباس شدم هرچند که به خاطر مصیبتهای وارده به اهل بیت (علیهم السلام) هیچگاه به خود اجازه درخواست از این بزرگواران را به خود نمیدادم و این را هم بگویم که خانواده ما ارادت خاصی به باب الحوائج حضرت ابوالفضل العباس(علیه السلام) را دارد، و از باب الحوائج خواستم که به واسطه آبرویی که نزد خدا دارند از خداوند بخواهد که پدرمان را به ما برگرداند و شهید غلام عباس هم بعد به من گفت همان لحظه متوسل به باب الحوائج شدم، این شهید عزیز چندبار برای دفاع از حرمها و عتبات به عراق رفته بودند و چندبار هم برای رفتن به سوریه اقدام کرده بودند و مسئولین متوجه هویت ایرانی ایشان شده بودند و اجازه رفتن به سوریه را نداه بودند و ایشان را برگردانده بودند ، گفت نذر کردم باب الحوائج اگر پدرم را به ما برگردانی به هر طریقی که بشود خودم را به سوریه میرسانم برای دفاع از حریم خواهرت حضرت زینب و ناموس اهل بیت (علیهم السلام) جبران میکنم البته این شهید عزیز قبل از این اتفاق هم به هردری برای اعزام به سوریه ودفاع از حریم حق زده بود ناگهان در کمال یاس و نا امیدی بعد از توسل دیدیم که به صورت معجزه آسایی در حین احیاء متخصصین همراه وشوک دادنهای متوالی و کارهای تخصصی دیگر، پدرمان احیاء شد و تکانی خورد و نشست و من و شهید از خوشحالی در پوست خود نمیگنجیدیم و به سرعت پدر را به بیمارستان رساندیم و ایشان مراحل معالجه و عمل را گذراند و بهبود یافتند و شهید مدافع حرم محمد اسدی (غلام عباس) به قولی که به اربابش داده بود عمل کرد و وقتی خود را به سوریه رساند (البته در این مسیر سختیهای بسیاری کشید و هیچ وقت پا پس نکشید بلکه مصمم تر شد ) و خود را غلام عباس خواند در سوریه رشادت های زیادی انجام داد و جان خود را تقدیم به اهل بیت کرد و آنان هم غلام رو سفیدشان راخریدند . 💢🕊🌹🌹🌹🌹 🕊💢🌹🌹 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فدائیان حرم (غلامان عباس): چه زیباگفتی ب مادر ........مادرم خون من خمس 5پسرت است الحق ک چه زیبا ادای دین کردی . 💢🕊🌹🌹🌹🌹 🕊💢🌹🌹 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
💢🕊🌹🌹🌹🌹🌹 🕊💢🌹🌹🌹🌹 💢🕊🌹🌹🌹 🕊💢🌹🌹 💢🕊🌹 🕊💢🌹🌹 💢🕊🌹🌹🌹 این شهید عزیز قبل از رفتن به سوریه چهار دوره در جهاد عراق مشارکت کرده بودند(تمام دفعات با هزینه شخصی) و کسب اجازه جهاد در سوریه را از اربابان و ولی نعمتان خود (حضرت علی (علیه السلام) امام حسین (علیه السلام) حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام) )کرد ایشان قبل از اعزام به سوریه برای اینکه بتواند برود و کسی سد راهش نشود چهل روز ایشان روزه بودند و هر شب تا صبح مشغول نماز شب و عبادت بودند و سه شبانه روز هم در حرم امام رضا (علیه السلام) بودند تا بدون مشکل به سوریه برسند برای دفاع از ناموس اهل بیت و پس از اینکه به سوریه رسید به گفته همرزمانش هشتاد روز دیگر روزه گرفت به خاطر اینکه به او اجازه دفاع از حریم ناموس حضرت علی (علیه السلام) را داده اند و در اول ماه مبارک رمضان با دهان روزه به شهادت رسید در زمان حضور طولانی مدت(حدود شش ماه) در سوریه به همرزمش گفته بود: دلم برای خانواده و پدر و مادر و برادران و خواهرانم تنگ شده است ولی غیرتم اجازه رفتن به مرخصی را به من نمیدهد و از حضرت زینب (سلام الله علیها) خجالت میکشم که او را تنها بگذارم ، اگر او را تنها بگذارم در آن دنیا جوابی برای حضرت علی(علیه السلام) ندارم که بدهم،و من پوتینهایم را جفت کرده ام و اصلا به مرخصی نمیروم یا باید جنگ تمام شود و ما به پیروزی کامل برسیم یا اینکه من به شهادت برسم و اینگونه شد که حضرت زینب خستگی زیاد را در چهره غلام عباس دید و او را برای همیشه به مرخصی نزد خودشان (اهل بیت (علیهم السلام)) فرا خواند یکی از وصیتهای این شهید این بوده که دوست دارم من هم مثل مادرم فاطمه الزهرا پیکرم مجهول المکان بماند و پیکرم در اینجا نزد بی بی جان عمه جانم زینب(سلام الله علیها) بماند و با اقتدا به اربابش بی کفن و دور از وطن به شهادت رسید و پیڪرش برنگشت... 💢🕊🌹🌹🌹🌹 🕊💢🌹🌹 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
💢🕊🌹🌹🌹🌹🌹 🕊💢🌹🌹🌹🌹 💢🕊🌹🌹🌹 🕊💢🌹🌹 💢🕊🌹 🕊💢🌹🌹 💢🕊🌹🌹🌹 او وکالت خوانده بود، همین روزها که خبر شهادتش پخش شد، دوستان زیادی به خانه ما آمدند و از برنامه‌هایش در دانشگاه می‌گفتند. می‌دیدم که تمام دغدغه‌اش راه انقلاب بود. بدون هیچ چشمداشت مادی کارهای فرهنگی در بسیج و دانشگاه انجام می‌داد. زندگی اش خلاصه می شد در مسجد، خانه، کار و دانشگاه. آدم پنهان‌کاری نبود اما اهل ریا و پرگویی هم نبود، تازه این روزها دوستانش برایمان می‌گویند که چقدر در محیط دانشگاه فعال بوده است و در مقاطع مختلف تقدیر شده است. می‌گویند بخش هوا و فضای دانشگاه پیام‌نور را او راه‌اندازی کرده است. دانشجویان را اردوهای جهادی می‌برده و حتی فیلم‌هایش را هم برایمان آوردند. هیچ کسی از محمد گله‌ای به دل نداشته و ندارد. خیلی‌ها آمدند و گریه کردند و گفتند ما مدیون محمد هستیم. ﷯ 💢🕊🌹🌹🌹🌹 🕊💢🌹🌹 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
گُمنام ...یعنی ... کسی که ...دنیا را ... حتی ...به اندازه یک نام هم ...نمیخواهد ! 💢🕊🌹🌹🌹🌹 🕊💢🌹🌹 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
💢🕊🌹🌹🌹🌹🌹 🕊💢🌹🌹🌹🌹 💢🕊🌹🌹🌹 🕊💢🌹🌹 💢🕊🌹 🕊💢🌹🌹 💢🕊🌹🌹🌹 ایشان صدای مداحی نداشت اما در هیئت‌ها یک باره شور می‌گرفت و چند بیت برای آقا می‌گفت، طوری که از بچگی‌اش همه می‌گفتند وقتی محمد شعر می‌خواند گریه مستمع‌ها بلند می‌شود. یکی از شعرهایش این بود« اشجع شجاعانی یا ابوالفضل... عشق جوانان ایرانی یا ابوالفضل... دستان نیازهمه سویت دراز... چون‌که دستگیر تمام دستانی ابوالفضل » همین طور در سوریه رجزخوانی هم می‌کرد. هم‌رزمانش تعریف می‌کردند به اندازه‌ای در رجزخوانی قدرت داشت که وقتی لب باز می‌کرد حتی ما هم که در کنارش بودیم، می‌ترسیدیم. به‌خصوص که به عربی هم تسلط داشت و رجزهایش لرزه به جان دشمن می‌انداخت. شجاع و نترس بود، همین حالا هم برخی دلاوران سوریه باورشان نمی‌شود که او نظامی نبوده است و از ما می‌پرسندکه «نکند به دلیل مسائل امنیتی به ما چیزی نگفتید!» 💢🕊🌹🌹🌹🌹 🕊💢🌹🌹 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
آنـاטּ ڪه عاشقند بہ دنبال دلبـرند هر جا ڪه مےروند تعلُّـق نـمےبرند از آنچہ ڪه وَبـال ببینند خالےاند عُشّاقِ روزگار سبڪبال مےپرند 💢🕊🌹🌹🌹 🕊💢🌹🌹 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
💢🕊🌹🌹🌹🌹🌹 🕊💢🌹🌹🌹🌹 💢🕊🌹🌹🌹 🕊💢🌹🌹 💢🕊🌹 🕊💢🌹🌹 💢🕊🌹🌹🌹 به من می‌گفت پدر، تو پنج پسر داری؛ من خمس آن‌ها هستم. برایمان از ظلمی که به زن‌ها و کودکان سوریه می‌شد حرف می‌زد و می‌گفت: «روایت داریم اگر مسلمانی فریاد ظلم‌ستیزی مسلمانی را بشنود و به یاری‌اش نرود مسلمان نیست.» 💢🕊🌹🌹🌹🌹 🕊💢🌹🌹 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم