eitaa logo
⸤ شاهِدان اُسوه‍ ⸣
301 دنبال‌کننده
28.8هزار عکس
4هزار ویدیو
31 فایل
• ما را بُکُش و مُثله کن و خوب بسوزان • لایق که‍ نبودیم در آن جنگ بمیریم...(: و اینجا می‌خوانیم از سرگذشت، از جان گذشتگان جبهه های حق!-♥️ محلِ ارتباط با ما ☜︎︎︎ @shahidgomnam70 ﴿صلوات بفرست مؤمن🌱﴾
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم رب الشهدا قسمت 1⃣5⃣ 💥ماجرای قتلگاه فکه ✨مدتی بعد از عملیات، از دوستانی که در گردان مقداد داشتم پرسیدم: " آن شب که عملیات آغاز شد، شما کجا رفتید؟ چرا جلو نیامدید؟" یکی از آنها گفت: " ما وقتی حرکت کردیم متوجه شدیم که سنگرهای کمین دشمن خالی است! به ما اعلام شد که نیروهای کمین دشمن فرار کرده اند. اما واقعیت چیز دیگری بود. نیروهای دشمن در اطراف سنگرهای کمین مخفی شده بودند تا در زمان مناسب به ما حمله کنند. ما حسابی جلو رفتیم و به موانع و کانال اول رسیدیم. یکباره از همه طرف به سوی ما آتش گشودند. " ✨نمی دانستیم چه باید کرد. بلافاصله افرادی که بعدها فهمیدیم از منافقین بودند شایع کردند که دستور عقب نشینی صادر شده. ما به سوی عقب برگشتیم، اما یکباره همه چیز به هم خورد. ما مورد حمله ی تیربارهای دشمن در سنگر کمین واقع شدیم. تعداد شهدا و مجروحان بسیار زیاد شد. دشمن می دانست ما از کدام مسیر برمی گردیم. درست مسیر ما را زیر آتش داشت. تعداد شهدا و مجروحان همین طور بالا می رفت. ما هم مجروحان را از صحنه ی نبرد خارج کرده و در یک جایی شبیه گودال که نسبتا بزرگ بود و آتش تیربارها به آنجا نمی رسید آوردیم. قرار شد نیروها به عقب بروند و در مرحله بعدی برای تخلیه مجروحان اقدام کنیم. ✨اما دشمن با آتش سنگین خود اجازه ی ورود نیروهای جدید را نمی داد. چند روز بعد، گردان حنظله از همان مسیر جلو رفت تا بلکه بتواند مجروحان را تخلیه نماید. آنها تا کانال سوم هم پیش رفتند اما باز هم نتوانستند خط دشمن را بشکنند. آنها مشاهده کردن که جلادان بعثی، به سراغ صدها مجروحی می رفتند که در آن گودال قرار داشتند. بعثی ها مجروحان را تیر خلاص زدند. بعد هم بقیه ی مجروحان را که در معبرها مانده بودند به شهادت رساندند. پیکرهای آنها همان منطقه باقی ماند. حتی پیکر بیشتر نیروهای گردان حنظله هم در اطراف کانال سوم باقی ماند. ✨سالها از آن ماجرا گذشت. وقتی دوستان شهدا در اوایل دهه ی هفتاد به سراغ فکه رفتند، اولین جایی که شهدا را به صورت دسته جمعی پیدا کردند همین گودال بودند؛ گودالی که به قتلگاه مشهور است. سید مرتضی آوینی نیز در اطراف همین گودال به شهادت رسید. حالا زائران منطقه ی فکه، از کنار مقتل سید مرتضی، به زیارت قتلگاه رفته و بعد راهی کانال کمیل می شوند. ⏪ ادامه دارد... @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
بسم رب الشهدا قسمت 2⃣5⃣ 💥تفحص ✨بچه های مظلوم گردان کمیل بیش از ده سال غریبانه و مظلومانه در کانال دوم و اطراف آن جا ماندند. نیروهای بعثی بعد از پایان این عملیات، با لودرهای خود، کانال های کمیل و حنظله را پر کردند. صدها شهید در زیر این کانال ها ماندند. در سال 1371 گروهی از دوستان شهدا برای زیارت مقتل شهدای فکه راهی این دیار شدند، آنان با پیکر شهدایی مواجه شدند که بعد از گذشت سالها هنوز روی خاک فکه و در منطقه ای به نام قتلگاه مانده بودند! بعد از آن کار تفحص شهدا در سرزمین فکه آغاز شد. ✨تا اینکه علی محمدوند که خود یکی از بازماندگان آن شب از گردان حنظله بود، با توجه به نشانه هایی که از آن شب به یاد داشت، موقعیت کانال سوم را شناسایی و مشغول فعالیت شد. مدتی بعد کاروان سه هزار شهید گمنام در ایام فاطمیه از نماز جمعه ی تهران تشییع شد. بیشتر دوستان من در این کاروان حضور داشتند، اما از شهید ابراهیم هادی خبری نشد. ✨بار دیگر کار تفحص در اطراف کانال و میدان مین آغاز شد. پیکرهای زیادی برگشت. اما باز هم از قافله سالار شهیدان کانال کمیل، ابراهیم هادی خبری نشد. بسیاری از دوستان به دنبال پیکر او بودند، به آنها گفتم زیاد دنبال او نگردید. او عاشق گمنامی بود. او می خواست در کانال بماند، تا خورشیدی باشد برای راهیان نور. ⏪ ادامه دارد... @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
بسم رب الشهدا قسمت 3⃣5⃣ 💥خاطرات تفحص ✨پس از مدتی علی محمدوند و مجید پازوکی، علمداران تفحص شهدا از همان منطقه فکه به کاروان عاشوراییان پیوستند. اما آنها خاطرات زیبایی از تفحص کانال کمیل تعریف می کردند. از جمله دفترچه ای که زیر بدن یکی از شهدا مانده بود. این شهید از رزمندگان گردان کمیل بود که نوشته بود: " امروز روز پنجم است که در محاصره هستیم، آب را جیره بندی کرده ایم، نان را جیره بندی کرده ایم. عطش همه را هلاک کرده، همه را جز شهدا که حالا در کنار هم در انتهای کانال خوابیده اند. دیگر شهدا تشنه نیستند. فدای لب تشنه ات ای پسر فاطمه علیه السلام. " ✨سالها بعد از عملیات والفجر مقدماتی از دل خاک فکه، پیکر مطهر شهید گمنامی پیدا شد. در جیب لباس خاکی اش برگه ای بود که نوشته هایش را با کمی دقت می شد خواند: «بسمه تعالی. جنگ بالا گرفته است. مجالی برای هیچ وصیتی نیست...تا هنوز چند قطره خونی در بدن دارم، حدیثی از امام پنجم برای شما می نویسم: " به تو خیانت می کنند، تو مکن. تو را تکذیب می کنند، آرام باش. تو را می ستایند، فریب مخور. تو را نکوهش می کنند، شکوه مکن. مردم شهر از تو بد می گویند، اندوهگین مشو. همه مردم تو را نیک می خوانند، مسرور مباش...آنگاه از ما خواهی بود." دیگر نایی در بدن ندارم؛ خداحافظ دنیا.... » 🔴 پایان. @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷وصیت نامه شهید ابراهیم هادی 🌷 🌷بسم رب الشهداء و الصديقين🌷 🍃💠🍃اگر چه خود را بيشتر از هر كس محتاج وصيت و پند و اندرز مي‌دانم، قبل از آغاز سخن از خداوند منان تمنّا مي‌كنم قدرتي به بيان من عطا فرمايد كه بتوانم از زبان يك شهيد‌، دست به قلم ببرم چرا كه جملات من اگر لياقي پيدا شد و مورد عفو رحمت الهي قرار گرفتم و توفيق و سعادت شهادت را پيدا كردم، به عنوان پرافتخارآفرين وصياي شهيد خوانده مي‌شود.  🍃💠🍃خدايا تو را گواه مي‌گيرم كه در طول اين مدت از شروع انقلاب تاكنون هر چه كردم براي رضاي تو بوده و سعي داشتم هميشه خود را مورد آزمايش و آموزش در مقابل آزمايش‌ها قرار دهم.  اميدوارم اين جان ناقابل را در راه اسلام عزيز و پيروزي مستضعفين بر متكبرين بپذيري.  🍃💠🍃خدايا هر چند از شكستگي ‌هاي متعدد استخوان‌هايم رنج مي‌برم،‌ ولي اهميتي نمي‌دادم؛ به خاطر اين‌كه من در اين مدت چه نشانه‌هايي از لطف و رحمت تو نسبت به آن‌هايي كه خالصانه و در اين راه گام نهاده‌اند، ديده‌ام.  🍃💠🍃خدايا،‌ اي معبودم و معشوقم و همه كس و كارم، نمي‌دانم در برابر عظمت تو چگونه ستايش كنم ولي همين قدر مي‌دانم كه هر كس تو را شناخت، عاشقت شد و هر كس عاشقت شد، دست از همه چيز شسته و به سوي تو مي‌شتابد و اين را به خوبي در خود احساس كردم و مي‌كنم.  💠🍃💠خدايا عشق به انقلاب اسلامي و رهبر كبير انقلاب چنان در وجودم شعله‌ور است كه اگر تكه‌تكه‌ام كنند و يا زير سخت‌ترين شكنجه‌ها قرار گيرم، او را تنها نخواهم گذاشت.  💠و به عنوان يك فردي از آحاد ملت مسلمان به تمامي ملت خصوصاً مسئولين امر، تذكر مي‌دهم كه هميشه در جهت اسلام و قرآن بوده باشيد و هيچ مسئله و روشي شما را از هدف و جهتي كه داريد، منحرف ننمايد.  💠 ديگر اين كه سعي كنيد در كارهايتان نيت خود را خالص نموده و اعمالتان را از هر شرك و ريا، حسادت و بغض پاك نماييد تا هم اجر خود را ببريد و هم بتوانيد مسئوليت خود را آن‌چنان كه خداوند، اسلام و امام مي‌خواهند، انجام داده باشيد اين را هرگز فراموش نكنيد تا خود را نسازيم و تغيير ندهيم، جامعه ساخته نمي‌شود.  🍃💠🍃والسلام و عليكم و رحمه الله و بركاته ابراهيم هادي‌ @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
👆پوستری که روی دیوار دانشگاه آزاد تهران جنوب نصب شد و برای بسیاری از دانشجویان ایجاد سؤال کرد! @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
ای بال شکسته اینقد بی تابی نکن اهل این دیار در وفاداری معروفن !! میدانم دردلت چقدر آه های دلتنگی گره خورده ولی به این آه ها هم قانع باش !!! که روزی هر کسی نیست. #دلنوشته @shahedaneosve
به نام حضرت حق 🌷 خلاصه ای از زندگینامه شهید بزرگوار علیرضا بنکدار معاون گردان کمیل 🌷 🌹شهید علیرضا حاجی حسین بنکدار در تاریخ ۲۶ بهمن ماه سال ۱۳۳۶ چشم به جهان گشود .  پدر بزرگوار ایشان " حاج حسین بنکدار " و مادر بزرگوار ایشان " آمنه " بوده اند .  🌹 ایشان در جریان مبارزات قبل از انقلاب اعلامیه و نوارهای امام(ره) را در خانه نگه می‌داشت و در تکثیر آنها  بسیار فعال بود و خانه پدری ایشان عموما محفل اینگونه فعالیتها بود که در آن زمان ساواک به ایشان شک کرده بود و  چندین بار به منزل آنها آمده و حتی پدر بزرگوار ایشان را مورد ضرب و شتم قرار داده و از ایشان به خاطر کارهای علیرضا تعهد گرفته بودند و بارها به مدرسه ایشان نیز رفته بودند . بعد از انقلاب نیز فعالیت های چشمگیری در زمینه مبارزه با گروهک منافقین نیز داشتند. سپس ایشان  که از روزهای نخستین جنگ در جبهه‌های جنگ تحمیلی حضور داشت در سال 61 به عنوان معاون گردان کمیل در لشگر 27 محمد رسول الله(ص) با فرمانده این گردان یعنی شهید محمود ثابت نیا در عملیات والفجر مقدماتی شرکت کرد. این عملیات در ۱۷ بهمن ۱۳۶۱ با رمز یا الله یا الله یا الله در جبهه میانی فکه و از پنج محور شمال و جنوب رشیده، صفریه و ارتفاعات چرمر و خاک آغاز شد. عملیات والفجر مقدماتی، عملیاتی بود که قبل از آغاز برای عراق لو رفته بود اما رزمندگان اسلام در جبهه خودی این را نمی‌دانستند به همین دلیل خیلی زود گردان‌های حاضر در عملیات در محاصره قرار گرفتند. عملیات والفجر مقدماتی تلفات بسیاری داشت. به طوریکه دو گردان از گردان‌های شرکت کننده در عملیات تقریبا از بین رفتند. 🌹گردان کمیل که یکی از این گردان‌ها بود در محاصره کامل قرار گرفت و تمامی رزمندگان آن به جز یک نفر، در همان کانال کمیل و میانه عملیات به شهادت رسیدند. علت مقاومت گردان کمیل بعدا اینگونه عنوان شد که برای به عقب کشیدن بقیه گردان‌ها و برای حفظ چندین گردان تا نفر آخر مقاومت کردند. وقتی در منطقه فکه گردان کمیل در محاصره قرار گرفت، شهید محمود ثابت نیا فرمانده و شهید علیرضا بنکدار معاون گردان کمیل، با معدود نیروهایی که سالم مانده بودند، در حالی که از شدت تشنگی لب‌های آن‌ها خشک شده بود، با اقتدا به مولایشان اباعبدالله الحسین(ع) به جنگ نابرابر خود با ارتش متجاوز بعث ادامه دادند و پاتک‌های متعدد تیپ‌های زرهی عراق را، در هم کوبیدند و سرانجام مظلومانه در قتلگاه فکه جنوبی به شهادت رسیدند و پیکرهای پاکشان در منطقه باقی ماند. 🌹آخرین جملاتی که آخرین بازمانده گردان کمیل پشت بی‌سیم گفت این بود: "آب نیست، غذا نیست. مهماتمان تمام شده. تانک‌ها داخل کانال شدند. به همه تیر خلاص زدند. من باید بروم. سلام ما را به امام برسانید" 🌹 شهید بنکدار به عنوان معاون گردان کمیل نیز در این محاصره در روز ۲۱ بهمن‌ماه ۱۳۶۱ بر اثر اصابت گلوله خمپاره از ناحیه چپ بدن زخمی شد و بعد از چند ساعت خونریزی در کانال کمیل واقع در فکه به شهادت رسید. 🌹 به دلیل شرایطی که طی عملیات والفجر یک پیش آمد، ‌منطقه‌‌ فکه تا پایان جنگ میان ما و عراقی‌ها قرار گرفت و بازگرداندن شهدا و مجروحانی که در آنجا و در اثر تشنگی و جراحت‌هاشان به شهادت رسیدند، میسر نشد. بنا به روایت رزمندگانی که از والفجر مقدماتی وقایعی را بازگو کرده‌اند، چند روز بعد از اتمام عملیات والفجر مقدماتی و شهادت اعضای گردان کمیل رژیم بعث عراق داخل کانال را پر می‌کند و شهدا در آن کانال مدفون می‌شوند. گفته شده گردان کمیل معروف به گردان عاشقان عهدنامه معروفی داشتند که طبق آن قبل از محاصره کانال کمیل تصمیم گرفتند پلاک‌هایشان را جمع کرده و به پیک گردان بسپارند تا با خود به عقب خط ببرد. و به این ترتیب گمنام شهید شوند. به همین دلیل تعداد معدودی از پیکرهای مطهر شهدای والفجر مقدماتی که در جریان تفحص از کانال کمیل پیدا شد، شناسایی نشده و طبق خواسته خود آن‌‌ها گمنام معرفی شدند. 🌹استخوان‌های پیدا شده از پیکرهای شهدا در جریان تفحص دارای آسیب دیدگی شدید بوده که نشان از شکستگی بر اثر تانک و لودر عراقی‌ها برای پر کردن کانال و عبور از روی پیکرها دارد. 🌷پیکر پاسدار شهید علیرضا بنکدار نیز در شمار شهدای مفقود الجسد عملیات والفجر مقدماتی جای گرفت. 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
شهید بنکدار @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
از ناگفته هایی که فکه آرام و ساکت در سینه دارد، نحوه شهادت اسرا و مجروحین است. گروه تفحص در حین عملیات جست وجو به سیم های تلفنی رسیدند که از خاک بیرون زده بود. رد سیم ها را که گرفتند رسیدند به یک دسته از شهدا که دست و پایشان با همین سیم ها بسته شده بود، معلوم بود که آنها را زنده به گور کرده اند. چرا که کسی دست کشته ای را نمی بندد. نمی دانم چقدر از گردان حنظله می دانی؟! سیصد نفر در یکی از کانال ها محاصره شدند و اکثراً با آتش مستقیم دشمن یا تشنگی مفرط به شهادت رسیدند. در آن موقعیت، عراقی ها مدام با بلندگو از نیروها می خواستند که تسلیم شوند و بچه ها در جواب با آخرین رمق خود، فریاد تکبیر سر می دادند. آن شب آنان فریاد سر دادند اما سر تسلیم فرود نیاورند. گرچه فکه از لحاظ نظامی، پیروزی آن چنانی به خود ندید، اما قصه مقاومت رزمنده ها در شرایط بسیار سخت جنگی و تشنگی مفرط، کربلایی دیگر را برای این مملکت رقم زد و در واقع اذن دخول سرزمین فکه، همین «تشنگی» است. در یادداشت های باقی مانده از یکی از شهیدان گردان حنظله آمده است: امروز روز پنجم است که در محاصره هستیم. آب را جیره بندی کرده ایم. نان را جیره بندی کرده ایم. عطش همه را هلاک کرده، همه را جز شهدا، که حالا کنار هم در انتهای کانال خوابیده اند. دیگر شهدا تشنه نیستند. فدای لب تشنه ات پسر فاطمه(س) @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
باید گذشت از این دنیـا به آساني. باید مهیــا شد از بهر قرباني.. سوي حســین رفتن با چهره ي خوني.. این سان بُود زیبامعــراج انسانی @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
نشسته ای در کنارم آتش زده ای به جسم و جانم روشن شده جانم از وجودت نامت چه بود که من ندانم @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدا
☘💢🏵💢☘ ماجرای بسیار جالب از آشنایی یک معلم با و کرامت این با عرض سلام ،ادب و احترام خواستم در مورد نحوه ی آشناییم با شهید براتون بگم من معلم هستم ،از طریق یکی از دانش اموزانم با شهید آشنا شدم ، دانش آموزم علاقه ی شدیدی به ایشون دارن سلام بر ابراهیم 📘📙📘 رو برام فرستاد،از وقتی شروع کردم به خوندن شیفته ی اخلاق روحانی شهید شدم وقتی به روز شهادتشون رسیدم انگار تازه داشن شهید میشدن ،خیلی گریه کردم 😞😢😢 شب خوابشونو دیدم دیدم که تازه از عملیات اومده بودن یکی از همرزماشون منو به یه تالار پر از نور برد گفت خیلی ها مقام ابراهیم رو درک نمیکنن،گفتم میخوام برم پیششون یه فرشته خیلی نورانی پرستارشون بود رفتم بالای سرشون همه ی صورتشون نور بود،میخواستم حرف بزنم،اما نمیتونستم😔 فقط یادمه که نگران بودن میگفتن بچه ها ....،فکر میکردم نگران همرزماشونن،یادم نیست چی گفتن😔 🍃🌸🍃🍃🌸🍃 حتما منظور شهید از بچه ها، دانش آموزان هست، و ببینید چقدر ایشون هنوز نگران تربیت نوجوانان و جوانان هستند. اگر این شهید رو دوست داریم باید بیشتر مراقب نوجوونای اطرافمون باشیم. @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم