#شهیدسیدمصطفیحسینی
تولد: ملایر_سامن
شهادت: ۶۱ سومار
وقت امتحان بود ومصطفی هم بخاطرمشغلههایی که داشت نتوانسته بود درست درس بخواند و تا آخرین نفر با برگه سفید سرجایش در کلاس نشسته بود.
همه بچهها که رفتن معلم کتاب را جلوی مصطفی گذاشت و از کلاس بیرون رفت تا مصطفی به راحتی بتواند از روی کتاب سوالها را نگاه کند و پاسخ بدهد.
وقتی مصطفی رفت معلم به برگه امتحانیاش نگاه کرد دید همانطور سفید است و تنها یک جمله نوشته است:
" کسی نیست و نمیبیند اما خدا که میبیند."
وقت اعزام رسیده بود و سیدمصطفی آنقدر شوق رفتن به جبهه را داشت و ازطرفی برای اینکه پدرومادرش متوجه نشوند با عجله از خانه بیرون رفت.
سوار مینیبوس که شد محمدرضا با تعجب پرسید: مصطفی کفشهات کو؟
مصطفی نگاه به پایش کردو دید به جای کفش دمپایی پوشیده آنهم دمپاییهای گلدار مادرش را...
و هردو در خنده غرق شدن..😂
از راست شهیدان:
#محمدرضاترابی و #سیدمصطفیحسینی
بعداز آن اعزام که آبان ماه ۱۳۶۱ بود، سیدمصطفی ۱۳ سال مفقودالاثر شد..
۱۳ سال یعنی چشم انتظاری مادرو پدری برای فرزندی که دردانه بود و عزیز..
اما پدر از کسی که ایمان قوی داشت و احتمال میرفت با امامزمان عج در ارتباط باشد پرسیده بود که آیا مصطفای من زنده بر میگردد یا نه؟!
و جواب گرفته بود که دیگر منتظر نباش او نخواهد آمد...
مینویسم کهنه لباس بخوان لباس پاره شده
طلبه ای جوان !
مینویسم غریـبـی حسین بـخوان غریـب گیر
آوردنِ آرمان ..
مینویسم حسین را لگد زدن با سنگ زدن با
هرچی دستشون رسید زدن بخوان غریبانهزدن
آرمان را با سنگ زدن با لگد زدن شبیه ارباب
زدن چه غریبانه به آغوش حسین می روی!
نگاهی بنداز به پایین مادرت نگران است پدرت
کمرش شکستهست برادرت خون گریه میکند
از آن بالا حواست به ما هم باشه💔..
- خود نِوشـت !
28.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷☫🇮🇷
🎥 درود به بچه های گردان امام علی شهرستان بروجرد
🔹 چقدر این کارتون زیبا و امام زمان پسند بود
20.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#عمامه_پرانی
🔴اتفاقی که برا خودم در مترو تهران افتاد
هووو حاج آقا اینجا چیکار میکنی ؟😱
پاسخ در کلیپ 😅