eitaa logo
شهید اسماعیل کرمی
217 دنبال‌کننده
20.2هزار عکس
8.6هزار ویدیو
129 فایل
شکر خدا را که در پناه حسینیم گیتی از این خوبتر پناه ندارد شهید مدافع وطن و امنیت کشور تاریخ تولد : 1350/06/01 تاریخ شهادت : 97/11/24 نحوه شهادت : حمله تروریستی جاده خاش زاهدان سن شهادت : 47 سال جهت ارسال مطالب @karami_113
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌‍ ‍ ‍ ‍ ‍ 🦋 🦋 🦋اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، 🦋اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، 🦋اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، 🦋اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، 🦋اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، 🦋اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، 🦋اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍالحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ، 🦋اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتے فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنے ڪُنتُ مَعَڪُم. فَاَفُوزَمَعَڪُم صلوات 🌷🍃 🌸⃟🌹🕊჻ᭂ࿐✰🌹🍃
هدایت شده از شهید اسماعیل کرمی
🔵 اعمال و فضیلت ماه شعبان☝️ ماه بسیار شریفی است، و به حضرت سید انبیا (ص) منتسب می‌باشد و آن حضرت همه این ماه را روزه می‌گرفت و روزه آن را به ماه رمضان متّصل می‌نمود و می‌فرمودند ☘ شعبان ماه من است، هر که یک روز از این ماه را روزه بدارد، بهشت بر او واجب می‌شود. «اللّهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج»
هدایت شده از شهید اسماعیل کرمی
📝 صلــوات شعــبانیـــه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم 🔴 بزرگترین استغاثه کشوری ظهور خواهی 🔵 امام باقر علیه السلام می فرماید: ... ان اصبحتم یوما لا ترون منهم احدا فاستغیثوا بالله عزوجل ... فما اسرع ما یاتیکم الفرج. 🔺 هرگاه صبحگاهان روزی دیدید که امامی از آل محمد غایب گشته او رامشاهده نمی کنید، پس به درگاه خداوند عزوجل استغاثه نمایید (وفرج و ظهور او را از پروردگاربخواهید)... پس چه زود باشد که فرج و گشایش به شما رخ نماید.( کمال الدین صدوق، باب ۳۲ حدیث ۸) 🌕 امسال نیز مانند سال قبل بزرگترین و طولانی ترین استغاثه دوران غیبت را با مشارکت منتظران حضرت اجرا میکنیم و از روز ۲۷ اسفند سال 1400 مصادف با نیمه شعبان تا نیمه شعبان امسال( ۱۷ اسفند ۱۴۰۱) به مدت یکسال قمری این استغاثه انجام می شود و شرکت کنندگان برای مشارکت در طرح با ارسال عدد 313 به سامانه پیامکی 3000313 در بزرگترین استغاثه ظهورخواهی شرکت می کنند و با دریافت پیامک از سامانه در ۳ ساعت اختصاص یافته به خود که به صورت ۳ زمان یک ساعته با فاصله زمانی حدود ۴ ماهه و در اوقات مختلف شبانه روز ( صبح و عصر و شب) می باشد در ساعت های اختصاص یافته برای ظهور منجی عالم بشریت استغاثه می کنند. که در طول یکسال هیچ گاه و درخواست ظهور قطع نشده و فقط با مشارکت 2840 نفر کل ساعات یکسال تکمیل میگردد و با افزایش شرکت کنندگان به تعداد افراد استغاثه کننده در یک ساعت افزوده میشود و به عنوان مثال فقط با مشارکت 114 هزار نفر در هر ساعت همواره 40 نفر استغاثه کننده برای ظهور در حال دعا و استغاثه هستند. 🔺 البته سامانه در ۲۴ ساعت مانده به هر زمان اختصاص یافته مجددا زمان اختصاصی را به شما یادآوری میکند. 🔴 آیا نمی خواهید در طول یکسال فقط ۳ ساعت در ۳ زمان یک ساعته برای ظهور دعا کنید ؟ 🔵 برای مشارکت فقط کافی است عدد 313 را به سامانه پیامکی 3000313 ارسال کنید. 🌕 سایر دوستان خود را به این طرح بزرگ دعوت کنید و طرح را در کانالها و گروه های خود 🔴⚫️ هر فرد می توانند حداکثر ۱۲ مرتبه با یک شماره موبایل در طرح شرکت کند و حداکثر ۳۶ ساعت زمان اختصاصی در طول یکسال را دریافت کند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✿❀رمان ✿❀ ✿❀نیمہ ݐــنہان ماه ۱۵ ✿❀قسمت راننده پیاده شد و داد کشید: _"های چته خانم؟ کوری؟ ماشین به این بزرگی را نمیبینی؟" توی تاکسی یک بند گریه کردم تا برسم خانه... آن قدر به این و آن التماس کردم تا اجازه دهند مسئول بنیاد را ببینم. وقتی پرسید: _ "چه می خواهید؟" گفتم: _ "می خواهم همسرم زیر نظر پزشک های خودمان در یک آسایشگاه خوش آب و هوا بستری شود که مخصوص باشد." دلم برای زن های شهرستانی می سوخت که به اندازه ی من سمج نبودند. به همان بالا و پایین کردن های قرص ها رضایت می دادند. نامه ی درخواستم را نوشت. ایوب را فرستادند به آسایشگاهی در بچه ها دو سه ماهی بود که ایوب را ندیده بودند. با آقاجون رفتیم دیدنش زمستان بودو جاده یخبندان. توی جاده گیر کردیم. نصف شب که رسیدیم، ایوب از نگرانی جلوی در منتظرمان ایستاده بود. آسایشگاه خالی بود. توی آن فصل برای مناسب نبود. ایوب بود و یکی دو نفر دیگر.. سپرده بودم کاری هم از او بخواهند، آن جا هم می کرد. هم حالش خوب شده بود و هم دیگر سیگار نمی کشید. مدت شمال زندگی کردیم، ولی همه کار و زندگیمان بود. برای های ایوب تهران می ماندیم. ایوب را برای که می بردند من را راه نمی دادند. می گفتند: _"برو، همراه مرد بفرست" کسی نبود اگر هم بود برای چند روز بود. هر کسی زندگی خودش را داشت و زندگی من هم بود. کم کم به بودنم در بخش عادت کردند. پاهایم باد کرده بود از بس سر پا ایستاده بودم. یک پایم را می گذاشتم روی تخت ایوب تا استراحت کند و روی پای دیگرم می ایستادم. عصبانی می شدند: _"بدن های شما استریل نیست، نباید این قدر به تخت بیمار نزدیک شوید." اما ایوب کار خودش را می کرد. می داد که کسی نیاید. آن وقت به من می گفت روی تختش دراز بکشم.. به روایت همسر شهید ایوب بلندی شهلا غیاثوند @shahidaghaabdoullahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا