eitaa logo
شهید اسماعیل کرمی
215 دنبال‌کننده
20.1هزار عکس
8.5هزار ویدیو
129 فایل
شکر خدا را که در پناه حسینیم گیتی از این خوبتر پناه ندارد شهید مدافع وطن و امنیت کشور تاریخ تولد : 1350/06/01 تاریخ شهادت : 97/11/24 نحوه شهادت : حمله تروریستی جاده خاش زاهدان سن شهادت : 47 سال جهت ارسال مطالب @karami_113
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿🌿 قصه های مربوط به: علیه السلام 🔹حضرت هود علیه السلام🔹 حضرت هود علیه السلام از انبیاء الهی است که وظیفه هدایت قوم عاد را بر عهده داشت. قوم عاد در شهرنشينى و تمدن، پيشرفت زيادى كرده بودند. آنها هود را متهم ساختند كه به خاطر ناسزاگوئى به خدايان آنها دچار سبک مغزى شده است و به مقابله و انكار وى پرداختند و از او درخواست كردند كه عذابى را كه به آنان وعده مى دهد نازل كند. پس خداوند عذابش را نازل كرد و همگى آنها بوسيله گردباد غضب الهى به هلاكت رسيدند. داستان هود از آیات زیر اقتباس شده است: سوره اعراف، آیات: 65 تا 72؛ سوره هود، آیات: 50 تا 60؛ سوره شعراء، آیات: 123 تا 140. نام هود منحصرا در قرآن ذکر شده است و در کتب اهل کتاب نامى از او به میان نیامده و قرآن تنها منبعى است که در مورد آن سخن به میان آورده است و اکتشافات اخیر کاملا آن را تأیید مى کند و این امر نیز از امتیازات تاریخى قرآن کریم است. علیه السلام منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه 🌸🌸🌸🌸🌸
🌿🌿 قصه های مربوط به: علیه السلام 🔹 ناسپاسی قوم عاد «۱»🔹 قبیله عاد در سرزمین احقاف (سرزمین احقاف اکنون شنزارى لم یزرع و غیر قابل سکونت است) بین یمن و عمان، روزگاری متمادی در زندگی سرشار از خوشی و نعمت بسر می بردند. خدا نعمت های فراوان و برکات زیادی به آنان عطا کرده بود، این قوم در آنجا قنات ها حفر کردند، زمین را زراعت و باغ هایی ایجاد کردند و کاخ هایی محکم بنا نمودند. یکی از نعمت هایی که این قوم از آن برخودار بودند. اندام هایی نیرومند و هیکل هایی تنومند و مقاوم بود. خدا به این ملت نعمت های فراوانی عطا کرده بود که کمتر قومی از آن برخوردار بود، ولی این مردم به مبدأ آفرینش و بخشنده این نعمت ها فکر نکردند تا او را بشناسند، و به جای سپاس و حق شناسی خدای یگانه، تنها به این نتیجه رسیدند که بتهایی را انتخاب و آنها را معبود خویش قرار دهند. آنها در پیشگاه این خدایان تواضع می کردند و صورت های خود را به خاک می ساییدند. هرگاه به نعمتی دست می یافتند، برای شکرگزاری نزد همین بتها می شتافتند و به هنگام گرفتاری و بیماری از همین موجودات بیجان استمداد و کمک می طلبیدند. دیری نپایید که سنگدلی و رذایل اخلاق نیز بر تیرگی بت پرستی آنها افزوده گشت، نیرومند ضعیف را ذلیل خود ساخت و بزرگ بر کوچک غضب کرد. خدا برای راهنمایی نیرومندان و حمایت از ضعیفان و زدودن تیرگی جهالت از روح مردم و پاکسازی نفوس و آگاهی قوم از حقایق جهان، اراده کرد پیغمبری از میان آنان بر ایشان برانگیزد که با زبان آنان سخن بگوید، با روش آنان برایشان حرف بزند، آنان را به سوی خدای یگانه راهنمایی نماید و به آنان بفهماند که عبادت بتها سفیهانه است و این نیز نمونه ای از رحم و لطف الهی به بندگانش بود. هود که از نظر... (ادامه دارد) منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه 🌸🌸🌸🌸🌸
🌿🌿 قصه های مربوط به: علیه السلام 🔹هود علیه السّلام و اتهام دیوانگی! «۱»🔹 هود علیه السّلام به امید اینکه گفتار او به اعماق روح و دل آنان راه یابد و ایمان آورند و سخنانش به قلبهای آنان نفوذ کند و ایشان را به تفکر و تعقل وادارد، آنان را پند و اندرز داد، ولی برخلاف انتظار زمانی که هود با آنان سخن می گفت غیر از صورته ای برافروخته و چشم های خیره چیز دیگری ندید. گویا قبلا چنین سخنانی را نشنیده اند و مطلبی غیر منتظره بر آنها عرضه شده که با منطق آنها سازگار نیست. مخالفین هود در جواب گفتند: این چه راهی است که در پیش گرفته ای و خود را به آن آلوده ساخته ای؟ چگونه ممکن است که ما خدای یکتا را بدون شریک پرستش کنیم؟ ما این بتها را می پرستیم تا ما را به خدا نزدیک سازند و در پیشگاه او شفیع ما شوند. هود علیه السّلام آنان را مخاطب قرار داد و چنین گفت: خدای یکتا شریکی ندارد، عبادت او جوهر و خلاصه عبادتها است، حقیقت ایمان، عبادت اوست. این خدا به شما نزدیک است و شما نیازی به شفیع ندارید. او به شما نزدیکتر از پیوند جان و رگ گردنتان است و بدانید این بتها که برای تقرب و وساطت پیش خدا پرستش می کنید، شما را از راه صحیح و تقرب به خداوند یکتا دور می سازد. این عبادت نه تنها موجب تقرب شما به خدای یکتا نیست، بلکه موجب دوری از خداوند و دلیل بر نادانی و جهل شما است. قوم هود از او روی گردانده و گفتند: تو مرد جاهلی هستی و عقل خود را از دست داده ای که عبادت ما را سفیهانه می دانی و روش پدران ما را عیب می شماری. تو در میان ما چه مزیتی داری؟ امتیاز تو بر دیگران چیست؟ تو نیز مانند ما غذا می خوری و آب می آشامی، سنن و قوانین زندگی تو با ما یکی است. چه شد که خدا تو را برای رسالت برگزید و برای دعوت خود اختصاص داد. ما غیر از دروغگویی درباره تو گمان دیگری نداریم. هود گفت: ... (ادامه دارد...) ! منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه 🌺🌺🌺🌺🌺
🌿🌿 قصه های مربوط به: علیه السلام 🔹هود علیه السّلام و اتهام دیوانگی! «۲»🔹 هود گفت: ای قوم! مرا به سفاهت متهم نکنید، من روزگاری طولانی در بین شما زندگی کردم و شما عیبی بر من نگرفتید، هیچگاه سوء رفتار و تندخویی از من ندیده اید. تعجبی ندارد که خدا یک نفر را از میان قومی برای رسالت انتخاب کند و او را پرچمدار دعوت خود نماید، بلکه تعجب در این است که مردم بدون رسول و راهنما باشند و خداوند سرنوشت آنها را بدست هرج ومرج بسپارد و آنان را بدون قانون و آیین بگذارد! بدانید که من از گرایش شما به حق ناامید نیستم. از سوء رفتار و اهانتهای شما دلتنگ نشده ام، فقط از شما انتظار دارم با عقل خود فکر کنید و با بصیرت به حقایق بنگرید تا ببینید، یگانگی خدا در تمام نظام آفرینش آشکار است: نظم فلک گردون، مخلوقات شگفت انگیز، گردش ستارگان و «در هر آفرینشی، علامتی برای اثبات یگانگی خدا مشهود است.» و فی کلّ شیء له آیة تدلّ علی أنّه واحد شما به چنین خدایی ایمان آورید و از او طلب آمرزش کنید تا بارش آسمان را همیشه برای شما جاری سازد و شما را یاری کند تا بر ثروتتان بیفزایید و نیروی شما را افزایش دهد. پس بکوشید تا مانند مجرمان از حق روگردان نباشید. سپس هود علیه السّلام قوم را خطاب قرار داد و گفت: بدانید که پس از مرگ زنده می شوید، هرکس کار نیکو انجام داده باشد، سود می برد و هرکس به کار زشت پرداخته باشد به کیفر می رسد. برای نجات خویش تدبیری کنید و برای رستاخیز خود توشه ای بیندوزید. من مأموریت خود را درباره شما به پایان رساندم و به وضوح رسالت خود را به شما اعلام کردم. قوم هود گفتند: بدون تردید یکی از خدایان ما بر تو غضب کرده و عقل تو را مختل نموده و طرز تفکر تو را درهم ریخته است و بهمین دلیل هزیان می گویی، به تصوراتی که فقط در ذهن خودت وجود دارد زبان می گشایی و خیالبافی می کنی و به بیان خرافات می پردازی. قوم هود گفتند: آن استغفاری که پس از آن باران می آید و به ثروت ما افزوده می گردد و نیروی ما دوچندان می شود چیست؟ و آن روز قیامتی که گمان می کنی پس از پوسیدن استخوانهای ما و متلاشی شدن کالبدمان برپا می شود، چیست؟ افسوس که وعده ها و پند و اندرزهای تو بعید و غیر معقول است! ما غیر از زندگی دنیوی و طبیعی چیز دیگری نداریم. ما طبق قوانین طبیعت بوجود می آییم، زندگی می کنیم و می میریم و همه چیز در دست طبیعت است. بعلاوه آن عذابی که ما را به آن تهدید می کنی و انتظار داری که ما به آن گرفتار شویم چیست؟ ما گفتار تو را تصدیق نمی کنیم، از عبادت خدایان خود باز نمی گردیم، اگر راست می گویی آنچه ما را به آن تهدید می کنی بیاور و آن عذاب کذایی را بر ما نازل کن. آنگاه که هود علیه السّلام لجاجت را از گفتارشان و اصرار به مخالفت را از اعمالشان دریافت، ایشان را خطاب کرد و گفت: من خدای خود را گواه می گیرم که وظیفه خود را انجام دادم و در ابلاغ رسالت خود کوتاهی نکردم. هیچگاه براثر ترس، دست از کار خود برنداشتم و در راه این رسالت آسمانی و جهاد مقدس نهایت سعی خود را به خرج دادم. من از جمعیت شما باکی ندارم، از غضب شما نمی ترسم، از این به بعد علیه من هر طرح و نقشه ای دارید اجرا کنید و هرآنچه در قدرت دارید بکار گیرید، توکل من به خدایی است که پروردگار من و شما است. آن خدایی که زندگی هر جنبنده ای در ید قدرت اوست، و پروردگار من بر صراط مستقیم، و حکیم است. ! منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه 🌺🌺🌺🌺🌺
🌿🌿 قصه های مربوط به: علیه السلام 🔹عذاب قوم هود🔹 هود علیه السّلام به دعوت خود و قوم او به اعراض خود ادامه دادند. تا اینکه مخالفین هود در آسمان، ابر سیاهى را دیدند که آسمان نیلگون را تاریک ساخت، قوم چشم ها را به ابر دوختند و براى دیدار آن شتافتند زیرا مدتى بود که باران نباریده بود و گفتند: این ابرى که در آسمان است به زودى براى ما باران مى آورد. سپس آماده بهره بردارى از باران شدند و کشتزارهاى خود را مهیاى آبیارى نمودند. هود چون وضع قوم را چنین دید، گفت: این سیاهى که در آسمان مى نگرید، ابر رحمت نیست، بلکه باد عذاب است. این همان عذابى است که در ارسال آن عجله مى کردید. بادى است که عذابى دردناک و کشنده به همراه دارد. چیزى نگذشت که طوفانى هولناک شروع به وزیدن کرد و قوم دیدند که حیوانات و اموال و ابزار آنان که در بیابان بود، از زمین بلند و به مکان هاى دور دستى پرتاب مى شود. این حادثه قوم را به وحشت انداخت و ترس و هراس آنان را فرا گرفت و با سرعت به خانه ها پناه بردند و درها را بروى خود بستند. این قوم عذاب زده فکر مى کردند که بدین وسیله مى توانند جان خود را حفظ کنند ولى این عذاب، بلایى عمومى و همگانى بود. بادى که مى وزید، رمل هاى بیابان را با خود مى آورد و تا هفت شب و هشت روز به طور متوالى وزش این باد ادامه داشت! و سرانجام قوم مانند تنه نخل خشکیده به خاک هلاکت افتادند، نسل آنان ناپدید و آثارشان بکلى متلاشى و از صفحه تاریخ برچیده شد. «فراموش نکنید خداى تو هیچ قوم و اهل دیارى را در صورتى که مصلح و نیکوکار باشند به ظلم هلاک نمى کند». اما در این طوفان عذاب، یاران و پیروان هود به وى پناه بردند و اطراف وى گرد آمدند. باد اطراف آنان مى چرخید و رمل ها را پراکنده مى ساخت ولى آنان مطمئن و آسوده خاطر بودند، تا اینکه باد آرام شد و سرزمین آنان به وضع عادى بازگشت و هود و یارانش به حضرموت کوچ کردند و بقیه عمر را در این سرزمین بسر بردند. منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه 🌸🌸🌸🌸🌸
🔹 قصه های قرآنی منتشر شده در کانال🔹 علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام و ادامه دارد ان شاءالله... 🌹 @shaheed_esmaeil_karami
🔹 قصه های قرآنی منتشر شده در کانال🔹 علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام و ادامه دارد ان شاءالله... 🌹 @shaeed_esmaeil_karami
🔹 قصه های قرآنی منتشر شده در کانال🔹 علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام و ادامه دارد ان شاءالله... 🌹 @shaheed_esmaeil_karami
🔹 قصه های قرآنی منتشر شده در کانال🔹 علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام و ادامه دارد ان شاءالله... 🌹 @shaheed_esmaeil_karami