🌿🌿
#قصههای_قرآنی
قصه های مربوط به: #حضرت_یوسف علیه السلام #قسمت_پنجاه_و_نهم
🔹 دیدار یوسف و بنیامین علیهما السّلام«۲»🔹
بنیامین گفت: کیست که برادری مثل شما پیدا کند؟! ولی افسوس شما را یعقوب و راحیل بوجود نیاورده اند.
یوسف با شنیدن نام پدر و مادر به گریه درآمد و دست به گردن بنیامین انداخت و گفت: من همان برادری هستم که در جستجوی او هستی و برای یافتن او نامش را فریاد می زنی و برای دیدارش گریه می کنی!
من طعم تلخ حوادث روزگار را بسیار چشیدم و در دامهای بسیاری از جمله جفای برادرانت گرفتار شدم، از مکر و حیله آنها بسیار محنت کشیدم و پس از ایشان به سختی در دام بلاهای مختلف افتادم، ولی همواره صبر و پایداری کردم تا به این وضعی که می بینی رسیده ام.
خدا سختی مرا به نعمت، فقر مرا به ثروت، ذلت مرا به عزت و تنهایی مرا به کثرت مبدل کرد، اما فعلا این راز را برای برادرانت نقل نکن و آن را مکتوم بدار.
روح بنیامین آرامش یافت، اندوهش برطرف و غم او زدوده شد و اطمینان پیدا کرد که از این پس در سایه نعمت و عزت برادر خویش بسر خواهد برد و از عواطف برادری او برخوردار خواهد شد.
#دیدار_یوسف_و_بنیامین_علیهما_السّلام
منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه ؛ جادالمولى، محمد احمد، قصه هاى قرآنى
🌸🌸🌸🌸🌸