eitaa logo
شهید اسماعیل کرمی
210 دنبال‌کننده
22.5هزار عکس
10هزار ویدیو
138 فایل
شکر خدا را که در پناه حسینیم گیتی از این خوبتر پناه ندارد شهید مدافع وطن و امنیت کشور تاریخ تولد : 1350/06/01 تاریخ شهادت : 97/11/24 نحوه شهادت : حمله تروریستی جاده خاش زاهدان سن شهادت : 47 سال جهت ارسال مطالب @karami_113
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿🌿 قصه های مربوط به: علیه السلام 🔹بنای کعبه «1»🔹 کعبه مهم‌ ترین و مقدس‌ ترین عبادت ‎گاه اسلامی و نخستین خانه‌ ای است که برای عبادت خداوند بنا نهاده شده است. بنابر آیات قرآنی و روایات اسلامی، حضرت ابراهیم(ع) و فرزندش اسماعیل به امر خدا کعبه را بنا نهادند، گرچه در بعضی نقل‌ ها تاریخ ساخت آن را به زمان حضرت آدم(ع) و یا حتی پیش از آن نیز باز می‌ گردانند. کَعْبه بنایی مکعب ‌شکل واقع در مسجدالحرام در شهر مکه، که مهم‌ ترین عبادت ‎گاه و قبله مسلمانان است. مسلمانان در هنگام نماز رو به سوی این بنا می‌ ایستند و طواف کردن بر گرد آن، از جمله ارکان فریضه حج است. بنابر آیات قرآنی و روایات اسلامی، حضرت ابراهیم(ع) و فرزندش اسماعیل به امر خدا کعبه را بنا نهادند، گرچه در بعضی نقل‌ ها تاریخ ساخت آن را به زمان حضرت آدم(ع) و یا حتی پیش از آن نیز باز می‌ گردانند. ابراهیم مدت ها دور از فرزندش زندگی می کرد سپس تصمیم گرفت که به دیدار او بشتابد ولی این بار نه تنها برای اینکه احوال او را بپرسد و یا از وضع زندگی وی مطلع گردد و تشنگی و شوق دیدار او را مانند همیشه برطرف سازد، بلکه در این سفر برای کار بزرگتری به سرزمین مکه می شتابد. آری، امر مهمی در پیش است، ابراهیم از طرف خدا مأمور شده خانه کعبه را بنا کند و خداپرستی را رواج دهد. ابراهیم علیه السّلام امر پروردگار خویش را پذیرفت و بدون ترس از مشرکین به سمت حجاز حرکت کرد. او برای انجام دستور خدا در حجاز به جستجوی اسماعیل پرداخت! اطراف چشمه ها، منازل و قبایل و خیمه گاه ها را جستجو کرد تا سرانجام او را در نزدیکی زمزم زیر درخت سبزی که شاخه های فراوانی داشت یافت که مشغول تراشیدن تیر بود. آنگاه که اسماعیل متوجه پدر شد آنچه در... (ادامه دارد...) منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه 🌸🌸🌸🌸🌸
🌿🌿 قصه های مربوط به: علیه السلام 🔹 شرط یوسف علیه السّلام برای خروج از زندان🔹 فرستاده پادشاه مصر پیش یوسف آمد و گفت: ای یوسف! پادشاه تو را دعوت کرده و به مجلس خود فراخوانده است او از تعبیر خواب و تدبیر تو، به حکمت و علم سرشار تو پی برده و امید می رود ستاره اقبال تو طلوع کند و شأن و مقام تو نزد او اوج گیرد. اما یوسف علیه السّلام رسول شایسته و بزرگوار خداست، پروردگارش به او آموخته است که چگونه بردبار و حلیم باشد، لذا این بشارت اثری در او نگذاشت و در این مرحله دعوت نماینده پادشاه را نپذیرفت. راستی چه مدت است که یوسف آرزوی آزادی از قیدوبند زندان را دارد، او مدتهاست که در وحشت و ظلمت زندان بسر می برد. سال های متمادی بر غم و درد او سپری شده و شاید در این مدت از دیدن خورشید درخشان، ماه تابان، چشمک ستارگان، کشتزارهای سبز و زیبا و بوستان های باصفا محروم بوده است و در این مدت غیر از نانی خشک و آبی ناگوار و بدمنظره نچشیده است و شاید یک روز پاهایش از قید و دستهایش از بند و زنجیر آزاد نشده باشد و شبها از رمل فرش و از سنگ بالش برای خود ساخته و با دلی پردرد خوابیده است. یوسف تمام این ناراحتیها و مصائب را در حالی مظلومانه تحمل می کرد که کوچکترین گناهی مرتکب نشده بود و تنها به جرم عفت و پاکدامنی و پرهیزکاری چنین بهای سنگینی را می پرداخت. اما یوسفی که تا این حد محتاج آزادی است، با این وجود حاضر نشد زیر بار منت و ترحم شاه و تفضل دربار برود. لذا به نماینده سلطان مصر گفت: پیش پادشاه بازگرد و از او درخواست کن که در مورد زنانی که در منزل عزیز دستهای خود را بریدند و مرا از روی ستم و به جرم دیگران زندانی کردند تحقیق کند، تا برائت من قبل از آزادیم روشن و حقیقت داستان من قبل از اینکه مشمول عفو شوم، آشکار گردد آنگاه من از زندان خارج می شوم. یوسف علیه السّلام برای خروج از زندان منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه ؛ جادالمولى، محمد احمد، قصه هاى قرآنى 🌸🌸🌸🌸🌸
🌿🌿 قصه های مربوط به: علیه السلام 🔹 شرط یوسف علیه السّلام برای خروج از زندان🔹 فرستاده پادشاه مصر پیش یوسف آمد و گفت: ای یوسف! پادشاه تو را دعوت کرده و به مجلس خود فراخوانده است او از تعبیر خواب و تدبیر تو، به حکمت و علم سرشار تو پی برده و امید می رود ستاره اقبال تو طلوع کند و شأن و مقام تو نزد او اوج گیرد. اما یوسف علیه السّلام رسول شایسته و بزرگوار خداست، پروردگارش به او آموخته است که چگونه بردبار و حلیم باشد، لذا این بشارت اثری در او نگذاشت و در این مرحله دعوت نماینده پادشاه را نپذیرفت. راستی چه مدت است که یوسف آرزوی آزادی از قیدوبند زندان را دارد، او مدتهاست که در وحشت و ظلمت زندان بسر می برد. سال های متمادی بر غم و درد او سپری شده و شاید در این مدت از دیدن خورشید درخشان، ماه تابان، چشمک ستارگان، کشتزارهای سبز و زیبا و بوستان های باصفا محروم بوده است و در این مدت غیر از نانی خشک و آبی ناگوار و بدمنظره نچشیده است و شاید یک روز پاهایش از قید و دستهایش از بند و زنجیر آزاد نشده باشد و شبها از رمل فرش و از سنگ بالش برای خود ساخته و با دلی پردرد خوابیده است. یوسف تمام این ناراحتیها و مصائب را در حالی مظلومانه تحمل می کرد که کوچکترین گناهی مرتکب نشده بود و تنها به جرم عفت و پاکدامنی و پرهیزکاری چنین بهای سنگینی را می پرداخت. اما یوسفی که تا این حد محتاج آزادی است، با این وجود حاضر نشد زیر بار منت و ترحم شاه و تفضل دربار برود. لذا به نماینده سلطان مصر گفت: پیش پادشاه بازگرد و از او درخواست کن که در مورد زنانی که در منزل عزیز دستهای خود را بریدند و مرا از روی ستم و به جرم دیگران زندانی کردند تحقیق کند، تا برائت من قبل از آزادیم روشن و حقیقت داستان من قبل از اینکه مشمول عفو شوم، آشکار گردد آنگاه من از زندان خارج می شوم. یوسف علیه السّلام برای خروج از زندان منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه ؛ جادالمولى، محمد احمد، قصه هاى قرآنى 🌸🌸🌸🌸🌸