eitaa logo
هیئت معظم امام زمان عجل‌الله‌فرجه شریف🌺حسینیه شهیدمجیدزارعی
128 دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
2.5هزار ویدیو
14 فایل
السلام‌علیک یا قائم آل محمد صلوات الله -تمــام‌عــمــرم‌بـرای‌مــهـدی(عج) شــود‌ وجــودم‌فــدای‌مـهـدی(عج) اللهم بارک لمولاناصاحب الزمان روضه وتوسل به امام عصر دوشنبه هاعصرها#حسینیه_شهیدمجیدزارعی #نذورات_مهدوی_درآمدتان_وقف_اباصالح کن 6037997244065380💳
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺ظنزه ولی باورکنیم خدا از اینهم بیشتر با ما مهربونه🌺 😂میگم تا حالا فکر کردین اجر روزه دار فقط محدود به اون موقع که گرسنه و تشنه هست نمیشه اون لحظات نزدیک به اذان صبح از همه اجرش بیشتره وقتی هر کی به یه سمتی میدوه که بخورد و بیاشامد😁 خدا با ذوق به ملائکه میگه بیاین نگاه کنید چجوری دارن میدوند و فقط برای اینکه تسلیم امر من باشند و یک ثانیه از امر من تخطی نکنند😂 بنظرم تصاویر ما از اون بالا خیلی خنده داره و خدا هم میخنده اصلا ماه مبارک رمضان ماه گرفتن ثواب مفته یعنی آدم تف می‌کنه ثواب داره نخندید جدی میگم شما یه نصف برنج مونده لایه دندونت میری تف میکنی خدا میگه ببینید حال کنید اندازه ی یه نصف برنجم از فرمان من سرپیچی نکرد برای این تف براش ثواب بنویسید اصلا ماه مبارک یه جوریه شما بخاطر اینکه ماه شعبان روزه نگرفتی هم بهت جایزه میدن😂 جدی میگم خدا میگه نگاه کنین این بنده ای که کل شعبان خواست روزه بگیره نتونست از خواب پاشه سحری بخوره ببین از اول ماه مبارک رمضان چجوری سر وقت پا میشه اینو تا دیروز با لگد می‌زدی نمی‌تونست پاشه ولی توی این ماه چون من دستور دادم ساعت ۴صبح پا میشه دو پرس قرمه سبزی و هشت لیوان آب میخوره لذا بخاطر اون نتونستن و این تونستنش براش ثواب بنویسید😜 حتی طرف روزه نگرفته اشتباه کرده دم افطار روزه دارا افطار میکنن این حسرت میخوره خدا میگه آخی ببینین بنده ام حسرت خورد به اینم یه چیزی بدید بره . خلاصه در این ماه ما بخوایم و نخوایم مورد رحمت و مغفرت هستیم فقط کافیه لج نکنیم همین اصلا طرف دلش درد میگیره خدا میگه بنویس ملائکه میگن خداجان چی رو بنویسیم یارو دلش خب درد می‌کنه میگه وردار قلمتو بنویس این طفلک انقدر سحری خورد دلش درد گرفت ملائکه میگن بابا خب کمتر میخورد خدا میگه خب حالا نمیدونسته آپشن ذخیره ی آب فقط مال شتره ولی در هر صورت چون برای اطاعت از امر من خورده بنویس مورد داشتیم طرف داشته با خودش شکلک در می‌آورده خدا گفته بنویس فرشته ها گفتن انصافا دیگه این ثواب نداره خدا گفته این چون از شدت گرسنگی رد داده براش حسنه بنویسید جدی میگم رحمت خدا بی انتهاست توی ماه مبارک چون انسان با یک فریضه ی طولانی ۲۴ساعته مواجه میشه لایق رحمت دائم میشه به فرشته ها هم میگه اینقدر سر روزه دار جماعت با من چونه نزنید روزه دار جماعت خط قرمز منه ،عزیز دل منه حواستونو جمع کنین اینا تکون خوردن شما فقط بنویسین بعدا خودم یه دلیلی پیدا میکنم که بهشون پاداش بدم.😊 بدید که خدا برای انتشار این مطالب هم ثواب برامون مینویسه😂❤️
1_3944169768.pdf
345.7K
بسم الله الرحمن الرحیم استغفار ۷۰ بندی از امیرالمومنین علی علیه السلام.... حتی شده یکبار جهت تمام نیت های خیر (تعجیل در ظهور ؛جهت آمرزش و مغفرت از جمیع از شیعیان و محبین اهل بیت علیهم السلام ..پدران و مادران و ذوالحقوقین و.....و....و... زمزمه کنید...التماس دعا ختم کنید عجل لولیک الفرج = باقیات الصالحات
بسم الله الرحمن الرحیم امام جوادعلیه السلام شدن نوزادمرده بدعاحضرت شدن خانواده شاذویه در زمان امامت امام جوادعلیه‌السلام مردی به نام شاذویه که قبیله آنان تیره‌ای از بنی امیه بودند بر خلاف باورهای تبارشان فقط خود او و همسرش به امامت حضرت جواد (علیه‌السلام) اعتقاد داشتند. علت گرایش آنان نیز اعجازی بود که از وجود مبارک پیشوای نهم امام جواد علیه‌السلام درمورد فرزندشان رخ داده بود. ماجرا از این قرار بود که شاذویه روزی به طور اتفاقی همراه رفیقش به حضور امام محمدتقی حضرت جواد الائمه علیه‌السلام رفت. در آن جلسه محمد بن سنان نیز حاضر بود.امام علیه السلام به آنان خوش آمد گفت و درود فرستاد و فرمود: ‌ای شاذویه! در نظر تو موضوعی است که می‌خواهی آن را پیش ما مطرح کنی و نیز دلیل و نشانه‌ای نیز بر امامت ما می‌خواهی! تو این راز را نزد کسی آشکار نکرده‌ای!وقتی که شاذویه سخنان حضرت را ـ که از مکنونات قلبی اش آگاه بود ـ شنید به امامت و حقانیت آن گرامی یقین کرد و او فهمید که امام جواد علیه‌السلام از خاندان وحی، اهل بیت نبوت و میراث دار رسالت است. امام علیه السلام به وی فرمود: ‌ای شاذویه! تو می‌خواهی ما برایت انگیزه آمدنت و نیازی را که تو را پیش ما کشانده بیان کنیم شاذویه در حالی که از کلمات امام علیه‌السلام ذوق زده شده بود گفت: آری سرورم! من اینجا نیامده‌ام مگر به خاطر اینکه راز دل مرا آشکار کنی، سؤالم را پاسخ دهی و نیازم را بگویی!امام جواد علیه‌السلام فرمود: بله، همسر تو باردار است و به زودی پسری به دنیا می‌آورد. همسرت در هنگام تولد این فرزند زنده خواهد ماند. او همسر خوبی است و از قبیله امیه است. برو نزد همسرت! شاذویه گفت: بله. ‌ای ابا جعفر! رفیق شاذویه که به امام جوادعلیه‌السلام اعتقادی نداشت، گفتگوی وی با امام را بر نتابید و او را مذمت کرد و گفت: ابوجعفر این سخنان را به خاطر پیشبرد امامت خویش به زبان آورد؛ اما شاذویه سخن او را نپذیرفت.شاذویه پس از اینکه از محضر امام علیه‌السلام مرخص شد به خانه اش آمد. وی همسرش را در آستانه مرگ دید؛ اما چون به گفته امام جوادعلیه‌السلام اعتقاد داشت زیاد نگران نشد و آرامش خود را حفظ کرد. پس از مدتی عیالش نوزاد پسری به دنیا آورد که مرده بود.او دوباره به حضور امام علیه السلام رسید و وقتی نزدیک رفت، امام علیه السلام فرمود: ‌ای شاذویه! آیا آنچه را که در مورد همسر و فرزندت گفته بودم درست بوداوگفت: بله‌ای آقای من! اما چرا دعا نکردی تا پسرم زنده به دنیا بیاید؟ امام علیه السلام فرمود: آیا این را از ما می‌خواهی؟ شاذویه گفت: بله سرورم! امام علیه السلام فرمود: اما سرنوشت او مقدر شده است و حکم الهی در مورد او جاری است.شاذویه با لحنی ملتمسانه گفت: پس فضل و کرامت شما چه می‌شود؟محمد بن سنان نیز به یاری او شتافته و با اصرار و التماس شاذویه را تایید کرد و گفت: آقا جان! از خدا بخواهید تا پسر او را زنده کند! لبهای امام علیه السلام به حرکت در آمد و با خداوند متعال به نجوا پرداخت: خداوندا! تو به رازهای درونی بندگانت آگاهی! شاذویه دوست دارد که فضل و رحمت و کرامت تو را ببیند، پس خدایا! پسر او را برایش زنده کن!در همین لحظه امام خم شد و سر مبارکش را به شاذویه نزدیک نموده و فرمود: برو به نزد پسرت که خداوند او را برایت زنده کرد!شاذویه با شتاب تمام از محضرحضرت جوادالائمه علیه السلام خارج شد در حالی که از شنیدن زنده شدن پسرش سر از پا نمی‌شناخت. وقتی خبر به مادر بچه رسید، او از اعتقادات فاسد قبیله اش تبری جسته و به مذهب اهل بیت علیهم السلام گروید و امام جوادعلیه‌السلام را به عنوان امام برگزید.کسانی که در منزل شاذویه شاهد معجزه امام جواد علیه السلام بودند، همگی شیعه شدند. 📚الهدایه الکبری ج۱ ص۳۰۷ @shahid1338 ختم کنید عجل لولیک الفرج =باقیات الصالحات
بسم الله الرحمن الرحیم امام جوادعلیه السلام شدن نوزادمرده بدعاحضرت شدن خانواده شاذویه در زمان امامت امام جوادعلیه‌السلام مردی به نام شاذویه که قبیله آنان تیره‌ای از بنی امیه بودند بر خلاف باورهای تبارشان فقط خود او و همسرش به امامت حضرت جواد (علیه‌السلام) اعتقاد داشتند. علت گرایش آنان نیز اعجازی بود که از وجود مبارک پیشوای نهم امام جواد علیه‌السلام درمورد فرزندشان رخ داده بود. ماجرا از این قرار بود که شاذویه روزی به طور اتفاقی همراه رفیقش به حضور امام محمدتقی حضرت جواد الائمه علیه‌السلام رفت. در آن جلسه محمد بن سنان نیز حاضر بود.امام علیه السلام به آنان خوش آمد گفت و درود فرستاد و فرمود: ‌ای شاذویه! در نظر تو موضوعی است که می‌خواهی آن را پیش ما مطرح کنی و نیز دلیل و نشانه‌ای نیز بر امامت ما می‌خواهی! تو این راز را نزد کسی آشکار نکرده‌ای!وقتی که شاذویه سخنان حضرت را ـ که از مکنونات قلبی اش آگاه بود ـ شنید به امامت و حقانیت آن گرامی یقین کرد و او فهمید که امام جواد علیه‌السلام از خاندان وحی، اهل بیت نبوت و میراث دار رسالت است. امام علیه السلام به وی فرمود: ‌ای شاذویه! تو می‌خواهی ما برایت انگیزه آمدنت و نیازی را که تو را پیش ما کشانده بیان کنیم شاذویه در حالی که از کلمات امام علیه‌السلام ذوق زده شده بود گفت: آری سرورم! من اینجا نیامده‌ام مگر به خاطر اینکه راز دل مرا آشکار کنی، سؤالم را پاسخ دهی و نیازم را بگویی!امام جواد علیه‌السلام فرمود: بله، همسر تو باردار است و به زودی پسری به دنیا می‌آورد. همسرت در هنگام تولد این فرزند زنده خواهد ماند. او همسر خوبی است و از قبیله امیه است. برو نزد همسرت! شاذویه گفت: بله. ‌ای ابا جعفر! رفیق شاذویه که به امام جوادعلیه‌السلام اعتقادی نداشت، گفتگوی وی با امام را بر نتابید و او را مذمت کرد و گفت: ابوجعفر این سخنان را به خاطر پیشبرد امامت خویش به زبان آورد؛ اما شاذویه سخن او را نپذیرفت.شاذویه پس از اینکه از محضر امام علیه‌السلام مرخص شد به خانه اش آمد. وی همسرش را در آستانه مرگ دید؛ اما چون به گفته امام جوادعلیه‌السلام اعتقاد داشت زیاد نگران نشد و آرامش خود را حفظ کرد. پس از مدتی عیالش نوزاد پسری به دنیا آورد که مرده بود.او دوباره به حضور امام علیه السلام رسید و وقتی نزدیک رفت، امام علیه السلام فرمود: ‌ای شاذویه! آیا آنچه را که در مورد همسر و فرزندت گفته بودم درست بوداوگفت: بله‌ای آقای من! اما چرا دعا نکردی تا پسرم زنده به دنیا بیاید؟ امام علیه السلام فرمود: آیا این را از ما می‌خواهی؟ شاذویه گفت: بله سرورم! امام علیه السلام فرمود: اما سرنوشت او مقدر شده است و حکم الهی در مورد او جاری است.شاذویه با لحنی ملتمسانه گفت: پس فضل و کرامت شما چه می‌شود؟محمد بن سنان نیز به یاری او شتافته و با اصرار و التماس شاذویه را تایید کرد و گفت: آقا جان! از خدا بخواهید تا پسر او را زنده کند! لبهای امام علیه السلام به حرکت در آمد و با خداوند متعال به نجوا پرداخت: خداوندا! تو به رازهای درونی بندگانت آگاهی! شاذویه دوست دارد که فضل و رحمت و کرامت تو را ببیند، پس خدایا! پسر او را برایش زنده کن!در همین لحظه امام خم شد و سر مبارکش را به شاذویه نزدیک نموده و فرمود: برو به نزد پسرت که خداوند او را برایت زنده کرد!شاذویه با شتاب تمام از محضرحضرت جوادالائمه علیه السلام خارج شد در حالی که از شنیدن زنده شدن پسرش سر از پا نمی‌شناخت. وقتی خبر به مادر بچه رسید، او از اعتقادات فاسد قبیله اش تبری جسته و به مذهب اهل بیت علیهم السلام گروید و امام جوادعلیه‌السلام را به عنوان امام برگزید.کسانی که در منزل شاذویه شاهد معجزه امام جواد علیه السلام بودند، همگی شیعه شدند. 📚الهدایه الکبری ج۱ ص۳۰۷ ختم کنید عجل لولیک الفرج =باقیات الصالحات