eitaa logo
یـــــــاد #شهـــــداء راگرامی بداریم
33 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
55 ویدیو
7 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 راستی چه رازی هست که یافاطمه الزهرا سلام الله علیها برپیشانی شهدا🌷 بسته میشود درد پهلو یا بازوی شکسته می دانی بوی می آید دلم هوای مادرکرده امان ازدل 🌷، امان ازدل 🌷 یا 🌷 اِشفِعی لَنا عِندالله 🌷 ✨یا زهرا سلام الله علیها✨ 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷؛
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌷 همسران 🌷 ارادت خاصی به 🌷شهید حاج‌حسین 🌷داشت. کنارقبر🌷 چند دقیقه‌ای نشستیم. همان جا که نشسته بود گفت: این قطعه است، بعد از 🌷 مرا اینجا به خاک می‌سپارند. نمی‌دانستم در برابر حرف چه بگویم. سکوت همراه بغض را تقدیم نگاهـش کردم. هـر بـار کـه به می‌رفت، موقع خداحافظی موبایل، شارژر موبـایل یـا یـکی از وسـایل دم‌دسـتی و را جا میگذاشت تا به بهانه آن بازگرددو خداحافظی کند. اما که می‌خواست به سوریه برود حال و هوای بسیار عجیبی داشت. همه وسایلش را جمع کردم موقع بوی عطر عجیبی داشت. گفتم: 🌷 چه عطری زدی که اینقدر خوشبو است گفت: «من عطر نزده‌ام» برایم خیلی جالب بود با اینکه به خودش نزده اما این بوی خوش از کجا بود. آن روز با پدرومادرش به ترمینال رفت. مادرشان مـی‌گفتند: وقتی 🌷سوارماشین شدبوی عطرعجیبی می‌داد چند مرتبه خواستم به بگویم چه بـوی عـطر خـوبی مـی‌دهی امـا نشدو پدرشان هم می‌گفتند: آن روز ابوالفضل عطر همرزمان 🌷 را می‌داد و بوی عطرش بوی تابوت# شهدا🌷 بود. مـوقـع خـداحافظی به گونه‌ای بود که احساس کردم ازمن، مهدی پسرمان وهمه آنچه متعلق به ما دوتاست دل کنده است. گفتم: چرا اینگونه خداحافظی می‌کنی ، نگاه دل کندن است شروع کرد دل مرا به دست آوردن و مثل همیشه کرد. گفت: چطور نگاه کنم که احساس نکنی حالت است؟! امـا هیچ کـدام از ایـن رفـتارهایش پاسخگوی بغض و اشک‌های من نبود. وقتی می‌خواست از در خانه برود به من گفت: همراه من به نیا❌ و . برعکس همیشه پشت سرش رانگاه نکرد. چند دقیقه از رفتنش گذشت. منتظربودم مثل برگردد و به بهانه بردن وسایلش دوباره خداحافظی کند.# انتظارم به سر رسید. زنگ زدم و گفتم این بار وسیله‌ای جا نگذاشته‌ای که به برگردی و من و مهدی را ببینی. گفت: نه ، همه وسایلم را برداشتم. ۱۳روز بعد از اینکه رفته بود، شنبه صبح بود تلفن زنگ زد، ابوالفضل از بود. شروع کردم بی‌قراری کردن و حرف از زدن. گفت: نـاراحـت نـباش، احـتمال بسیار زیاد شرایطی پیش می‌آید که ما را دوشنبه برمی‌گردانند. شاید تاآنروز با شما صحبت کنم، اگر کاری داری بگو تا انجام بدهم،یا هست برایم بزن تـرس هـمه وجودم را گرفت حرف ‌هایش بوی و خداحافظی می‌داد. دوشنبه۲۴آذر ماه همان روزی که گفته بود قرار است برگردد، ؛ معراج تهران🌷، سه‌شنبه اصفهان و چهارشنبه پیکر مطهر ابوالفضل کنارقبر آرام گرفت. 🌷 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷؛
🏴🌷🏴🌷🏴🌷🏴🌷 🌷 🌷_س بهانه ایست که عالم بنا شود او آمده که مادر آئینه ها شود.. او آفریده گشت که یک چند مدتی نور خدا به روی زمین جا به جا شود او آفریده شد که در این روزهای سخت 🌷 شود، علی شود و مصطفی شود او مادر تمامیِ دل های حیدری ست باید که کُفو فاطمه شیر خدا شود؟ هر کس مگر که مادر معصوم می شود؟ او آمده که مادر کرب و بلا شود 🌷اگر نبود چگونه به عالمی صدها روایت از مِی کوثر عطا شود بی اذن 🌷 کسی اصلاً اجازه داشت؟ بر روی خاک و اوج فلک پیشوا شود ای خوش به حال آن که در آن لحظۀ حساب با انتخاب مادری او سَوا شود السَّلامُ عَلَيْكِ يا الزهرا🌷 السَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ رَسُولِ الله، 🌷🏴🌷🏴🌷🏴🌷🏴🌷؛
🌷🌷🌷🌷🌷🌷 چشمے ڪه دریا مےشود شبهاےجمعہ محبوب مےشود شبهاےجمعہ توبہ همان اشڪ اسٺ، با اشڪے ڪه دارم این دیده زیبا مےشود شبهاے جمعہ شب_جمعه 🌷 سلام بر ابا عبدالله الحسین علیه السلام🌷 اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداًما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهار ُوَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ  اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ  🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷؛
🌷🌷🌷🌷🌷🌷 چشمے ڪه دریا مےشود شبهاےجمعہ محبوب مےشود شبهاےجمعہ توبہ همان اشڪ اسٺ، با اشڪے ڪه دارم این دیده زیبا مےشود شبهاے جمعہ شب_جمعه 🌷 سلام بر ابا عبدالله الحسین علیه السلام🌷 اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداًما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهار ُوَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ  اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ  🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷؛
گاهی حوالی کمی بنشین گوشه نشین این‌گذر را میخرد هر آنچه که در چَنته داری خرج اشکت کن فردای محشر چشم تر را میخرد اندازه ی بال مگس خرج کن این قطره های مختصر را میخرد از ساعتی که سینه ی او زیر سُمها رفت سینه زنان این پسر را میخرد _جمعه_ست_یادت_نکنم_میمیرم