💔💔💔 🕊🕊🕊 💚💚💚
#خاطرات_شهدا | #سنگر_خاطره
🔻پابوس مادر
🌟خیلی دوست داشتنی بود. اگر ذرهای از او دلخور و ناراحت میشدم به هر طریقی دلم رو به دست میآورد، حتی پشت پاهامو میبوسید، هر روز صبح وقتی میخواست بره اداره میومد و پای منو میبوسید. یک بار خواهرش این اتفاق رو دید و به مـن اشـاره کرد و گفت دیدی چه کار کرد مادر؟
گفتم بله، کارِ هر روزش هست، من خودمو به خواب میزنم یک وقت خجالت نکشه.
#شهید_امیر_لطفی
یاد شهدا با صلوات🌷
🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻
۳۲۳ روز از آرام گرفتن کبوترهای خونین #خوشنام در سرزمین حماسه و ایثار گذشته است.
🌹🌹🌹 🍃🍃🍃 🌸🌸🌸
✅به شهدای #گمنام و #مدافعان_حرم شهرستان آران و بیدگل بپیوندید👇
📲 کانال ایتا
💐شهدای گمنام و مدافعان حرم💐
https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
🌺🌸🌿🌺🌸🌿🌺🌸🌿
#خاطرات_شهدا | #سنگر_خاطره
🔻پابوس مادر
🌟خیلی دوست داشتنی بود. اگر ذرهای از او دلخور و ناراحت میشدم به هر طریقی دلم رو به دست میآورد، حتی پشت پاهامو میبوسید، هر روز صبح وقتی میخواست بره اداره میومد و پای منو میبوسید. یک بار خواهرش این اتفاق رو دید و به مـن اشـاره کرد و گفت دیدی چه کار کرد مادر؟
گفتم بله، کارِ هر روزش هست، من خودمو به خواب میزنم یک وقت خجالت نکشه.
#شهید_امیر_لطفی
یاد شهدا با صلوات🌷
🦋🦋🦋. 💐💐💐. 🕊🕊🕊
۶۸۷ روز ( ۱ سال و ۱۰ ماه و ۱۷ روز ) از آرام گرفتن کبوترهای خونین #خوشنام در سرزمین حماسه و ایثار گذشته است
🌸🌼🍀🌸🌼🍀🌸🌼🍀
✅کانال#شهدای_گمنام و#مدافعان_حرم شهرستان آران و بیدگل💐
📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
🦋🦋🦋 🪶🪶🪶 🕊🕊🕊
#خاطرات_شهدا | #سنگر_خاطره
🔻پابوس مادر
🌟خیلی دوست داشتنی بود. اگر ذرهای از او دلخور و ناراحت میشدم به هر طریقی دلم رو به دست میآورد، حتی پشت پاهامو میبوسید، هر روز صبح وقتی میخواست بره اداره میومد و پای منو میبوسید. یک بار خواهرش این اتفاق رو دید و به مـن اشـاره کرد و گفت دیدی چه کار کرد مادر؟
گفتم بله، کارِ هر روزش هست، من خودمو به خواب میزنم یک وقت خجالت نکشه.
#شهید_امیر_لطفی
یاد شهدا با صلوات🌷
❤️🧡💛💚💙💜🤍🤎
۱۰۵۲ روز ( ۲ سال و ۱۰ ماه و ۱۸ روز ) از آرام گرفتن کبوترهای خونین #خوشنام در سرزمین حماسه و ایثار گذشته است.
💐🌹🍀💐🌹🍀💐🌹🍀
✅#شهدای_گمنام و#مدافعان_حرم💐
📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
﷽
| تو عاشق شدی!
💛 من مادر امیر بودم،
اما امیر همدم، همراه و استاد من بود.
حاجی که به رحمت خدا رفت، از همان شب، امیر تلفن همراهش را روی ساعت ۱۰ و ۱۰ دقیقه که زمان فوت پدرش بود تنظیم کرده بود. همه خبر داشتیم چرا موبایل امیر آن ساعت زنگ میخورد. ناخودآگاه همه، هرجا که بودیم برای حاجی فاتحه میخواندیم. حالا گوشی امیر را روی ساعت سه و نیم بعد از ظهر که زمان شهادت امیر است تنظیم کردهایم. روزی دوبار صدای موبایل امیر توی فضای سوتوکور خانه میپیچد تا حاجی و امیر را یاد کنیم...
🕊 وقتی میخواست برود سوریه، دو سه ماه پیگیر کارهایش بود ولی اجازه نمیدادند.
میگفتند اینجا لازمت داریم ولی امیر کوتاهبیا نبود. برایم تعریف کرده بود:
«مامان! نمیدونی چقدر رفتم و آمدم تا اجازهام را گرفتم. باور کن حتی اشک ریختم. دفعه آخر که رفتم پیش فرماندهمان، باز گفت: «نه، اینجا بهات نیاز داریم. کجا میخوای بری؟!»
دوباره بغض گلویم را گرفت؛ اشک آمد به چشمم. فرماندهمان انگار دلش نرم شد.
آخر سر هم گفت: «امیر، میتونی بری؛ تو عاشق شدی، ما هم نمیتونیم به زور نگهات داریم!»
🩸شهید که شد در قطعه ۲۶ بهشت زهرا، دفنش کردیم؛ مزار شهدای گمنام.
خودش وصیت کرده بود که اینجا باشد.
وصیت دیگر امیر این بود که قبرش را حسینیه کنیم. قبر که آماده شد، دیوارههایش را با کتیبههای مشکی عزای امام حسین پوشاندیم. بعد هم خطبه حسینیه را خواندند. امیر، واقعا عاشق امام حسین علیه السلام بود و این عشق را با خودش تا توی قبر برد...🥺❤️🩹
#آرمان_ما
#سالگرد_شهادت
#شهید_امیر_لطفی
┏━━━━🕊🇮🇷🦋━━━┓
📲@shahid_AranandBidgol
┗━━━━ 💐🌹🌸━━━