eitaa logo
شهید احمدعلی نیری🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.3هزار ویدیو
80 فایل
『﷽』 🌻اینجا با بزرگ مردی آشنا مےشوید که با #تقوایش پله های رسیدن به آسمان را ساخت و با #عمل عارفانه در جوانی ، سرباز امام زمانش شد.☘️ 🌷#شھــیداحمـدعلـی_نیـرے🌷 ✔️تبادل ویو: @banoye_gomnam ✔️انتقاد و پیشنهاد: @ho3133
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌸 #شهید_محمودرضا_بیضائی تعریف می کرد که: «یکبار در روزهای اول دانشکده که با بچه های پاسدار و اصطلاحا کادر، غذا می خوردیم، بعد از خوردن ناهار کمربند شلوارم را کمی شل کردم. یکی از پاسدارهای قدیمی متوجه شد، از جا بلند شد دستش را گذاشت روی سینه اش و گفت: ورود شما به سپاه را تبریک عرض می کنم!!!» محمودرضا بعد از این که پاسدار شد، وقت برای خوردن و خوابیدن نداشت. اقلا در دفعاتی که من در طول رفت و آمدهایم به تهران می دیدمش این طور بود. خودش می گفت علت این که همیشه توی ماشینش خوراکی دارد این است که کمتر وقت می کند غذا بخورد. محمودرضا وقتی این را که می گفت من همیشه یاد حرفی از شهید مهدی باکری می افتادم که می گفت: «اگر خداوند متعال تدبیری می‌کرد و یک اتفاقی می‌افتاد که ما از این غذا خوردن نجات پیدا می‌کردیم، وقتمان تلف نمی‌شد.» به نقل از حاج مصطفی مولوی. راوی:برادر شهید 🍃🌸 @shahid_ahmadali
🍃🌸 ⚜اهل عالم ، دارد از ره ماه ماتم میرسد ⚜هیئتی ها ، یاعلی ؛ دارد محرّم میرسد 🍃🌸 @shahid_ahmadali
شهید احمدعلی نیری🇵🇸
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🍃🌹🍃🌹🍃 🌹🍃🌹🍃 🍃🌹🍃 🌹🍃 🍃 #رمان_عارفانه❣ 💫شهید احمدعلی نیّری💫 #قسمت_ه
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🍃🌹🍃🌹🍃 🌹🍃🌹🍃 🍃🌹🍃 🌹🍃 🍃 ❣ 💫شهید احمدعلی نیری💫 ادامه قسمت قبل 🌷دفترچه خاطراتی که از احمداقا به جامانده و بعد از سال‌ها مطالعه شد کمی از حالات معنوی او در دوران جهاد را بازگو می کند ✨احمداقا در جایی از دفتر خود نوشته است: ▫️روز یکشنبه مورخ۱۳۶۴/۱۰/۲۹ درسنگر نزدیک سحر در عالم خواب دیدم که آقای حق شناس با دعاهایش نمی گذاشت ما شهید شویم. خیلی به آقا تضرع و زاری کردم، آقا خیلی صورت پر نور و مهربانی داشت و به من خیلی احترام خاصی گذاشت. یادر جایی دیگر آورده است: 🔸در شب۱۳۶۴/۱۱/۱۴ در خواب دیدم که امام خمینی با حالت خیلی عزادار برای آیت الله قاضی ناراحت است و در هنگام سخنرانی هستند و حتی.....« مفهوم نیست این قسمت» در همان شب برای آیت الله قاضی نماز خواندم و فیض عظیمی خداوند در سحر به ما داد. الحمدلله 🔶ادامـــــه دارد...↩️ هرشب با نگاه گرمتون رو به ما ببخشین😊✨ 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 ┏━━━🍃🌹🌹🌹🌹🍂━━━┓ @shahid_AhmadAli ┗━━━🍂🌹🌹🌹🌹🍃━━━┛
🍃🌸 ❤️ #سلام_امام_زمانم❤️ 💚 #سلام_آقای_من💚 💝 #سلام_پدر_مهربانم💝 حضرت مهدى عليه السلام در نامه مباركش به سفير خود محّمد بن عثمان فرمودند: براى تعجيل فرج زياد دعا كنيد، چون همين دعا موجب فرج شماست منتخب الأثر، صفحه 268 🍃🌸 @shahid_ahmadali
🍃🌸 👤بین ما یکی بود که چهره ی سیاهی داشت ؛ اسمش عزیز بود؛ توی یه عملیات ترکش به پایش خورد و فرستادنش عقب بعد از عملیات یهو یادش افتادیم و تصمیم گرفتیم بریم ملاقاتش 🏩با هزار مصیبت آدرس بیمارستانی که توش بستری بود رو پیدا کردیم و با چند تا کمپوت رفتیم سراغش. پرستار گفت: توی اتاق 110 بستری شده؛ اما توی اتاق 110 سه تا مجروح بودند که دوتاشون غریبه و سومی هم سر تا پایش پانسمان شده و فقط چشمهایش پیدا بود. دوستم گفت: اینجا که نیست ، بریم شاید اتاق بغلی باشه! یهو مجروح باندپیچی شده شروع کرد به وول وول خوردن و سروصدا کردن! گفتم: بچه ها این چرا اینجوری میکنه؟ نکنه موجیه؟!!! یکی از بچه ها با دلسوزی گفت: بنده خدا حتما زیر تانک مونده که اینقدر درب و داغون شده! پرستار از راه رسید و گفت: عزیز رو دیدین؟!!! همگی گفتیم: نه! کجاست؟ :پرستار به مجروح باندپیچی شده اشاره کرد و گفت: مگه دنبال ایشون نمی گردین؟ همه با تعجب گفتیم: چی؟!!! عزیز اینه؟! رفتیم کنار تختش ؛ عزیز بیچاره به پایش وزنه آویزان بود و دو دست و سر و کله و بدنش زیر باندهای سفید گم شده بود ! با صدای گرفته و غصه دار گفت: خاک توی سرتان! حالا دیگه منو نمی شناسین؟ یهو همه زدیم زیر خنده گفتم: تو چرا اینجوری شدی؟ یک ترکش به پا خوردن که اینقدر دستک و دمبک نمی خواد ! عزیز سر تکان داد و گفت: ترکش خوردن پیشکش. بعدش چنان بلایی سرم اومد که ترکش خوردن پیش اون ناز کشیدنه !! بچه ها خندیدند. 😄 اونقدر اصرار کردیم که عزیز ماجرای بعد از مجروحیتش رو تعریف کرد: - وقتی ترکش به پایم خورد ، منو بردند عقب و توی یه سنگر کمی پانسمانم کردند و رفتند تا آمبولانس خبر کنند. توی همین گیر و دار یه سرباز موجی رو آوردند و انداختند توی سنگر. سرباز چند دقیقه ای با چشمان خون گرفته برّ و بر نگاهم کرد. راستش من هم حسابی ترسیده بودم و ماست هایم رو کیسه کردم. یهو سرباز موجی بلند شد و نعره زد: عراقی پَست فطرت می کشمت. چشمتان روز بد نبینه. حمله کرد بهم و تا جان داشت کتکم زد. به خدا جوری کتکم زد که تا عمر دارم فراموش نمی کنم. حالا من هر چه نعره می زدم و کمک می خواستم ، کسی نمی یومد. اونقدر منو زد تا خودش خسته شد و افتاد گوشه ی سنگر و از حال رفت. من هم فقط گریه می کردم... بس که خندیده بودیم داشتیم از حال می رفتیم😂 دو تا مجروح دیگه هم روی تخت هایشان از خنده روده بُر شده بودند.😂 عزیز ناله کنان گفت: کوفت و زهر مار هرهر کنان!!! خنده داره؟ تازه بعدش رو بگم: - یک ساعت بعد به جای آمبولانس یه وانت آوردند و من و سرباز موجی رو انداختند عقبش. تا رسیدن به اهواز یک گله گوسفند نذر کردم که دوباره قاطی نکنه ... 😂😂 رسیدیم بیمارستان اهواز. گوش تا گوش بیمارستان آدم وایستاده بود و شعار می دادند و صلوات می فرستادند. دوباره حال سرباز خراب شد. یهو نعره زد: آی مردم! این یه مزدور عراقیه ، دوستای منو کشته. و باز افتاد به جونم. این دفعه چند تا قلچماق دیگه هم اومدند کمکش و دیگه جای سالم توی بدنم نموند. یه لحظه گریه کنان فریاد زدم: بابا من ایرانی ام ! رحم کنین. یهو یه پیرمرد با لهجه ی عربی گفت: ای بی پدر! ایرانی هم بلدی؟ جوونا این منافق رو بیشتر بزنین. دیگه لَشَم رو نجات دادند و آوردند اینجا. حالا هم که حال و روزم رو می بینید! صدای خنده مون بیمارستان رو برده بود روی هوا.😂 پرستار اومد و با اخم و تَخم گفت: چه خبره؟ اومدین عیادت یا هِرهِر کردن؟ وقت ملاقات تمومه ، برید بیرون خواستیم از عزیز خدافظی کنیم که یهو یه نفر با لباس سفید پرید توی اتاق و نعره زد: عراقی مزدور! می کشمت!!! عزیز ضجه زد: یا امام حسین! بچه ها خودشه ، جان مادرتون منو نجات بدین ...😂😂😂 📚منبع: کتاب" @shahid_ahmadali 🍃🌸
🍃🌸 " من دلم را به دار خواهم زد .." همواره این جمله روی لبش بود، بچه‌ها هم به شوخی اسم واحد را "واحد دار دِلان" گذاشته بودند، و آخر ، هم‌ دل و هم سرش را به دار شهادت آویخت ... #شهید_حاج‌مهدی_میرزایی #موسس_یگان‌های‌تخریب‌خراسان 🍃🌸 @shahid_ahmadali
🍃🌸 #اطلاعیه بنای خانه ی حسین(ع) بر مدار بندگی است که ماجرای کربلا #قیام_خانوادگی است 🏴 برنامه مراسم عزاداری دهه اول #محرم_الحرام۱۴۴۱ #هیأت_میثاق_با_شهدا 🔸بیان #لطائف_قرآنی 🔹سخنرانی به کلام حجت الاسلام و المسلمین #علیرضا_پناهیان 🔹همراه با مداحی #حاج_ميثم_مطيعى 🗓 زمان: از شنبه ۹ شهریورماه به مدت ۱۱ شب|شروع مراسم همزمان با نماز مغرب و عشاء 📍مکان: بزرگراه شهید چمران|پل مدیریت|مسجد دانشگاه امام صادق علیه السلام @shahid_ahmadali 🍃🌸
🍃🌸 🔴هشدار شهید به مسئولین شهید حسین اجاقی: آری، یارانِ ما رفتند در حالی‌که ناراحت آینده بودند و شما آیندگان هوشیار باشید که ناظر بر اعمال شما هستند و مبادا کاری کنید که روی این خون‌ها پا بگذارید، میزی که شما پشت آن نشسته‌اید بر دریایی از خون شهدا استوار است و شما مسئولیت سنگینی بر عهده دارید! یا حسینی باشید یا زینبی در غیر این‌صورت 👈یزیدی هستید. 🍃🌸 @shahid_ahmadali
شهید احمدعلی نیری🇵🇸
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🍃🌹🍃🌹🍃 🌹🍃🌹🍃 🍃🌹🍃 🌹🍃 🍃 #رمان_عارفانه❣ 💫شهید احمدعلی نیری💫 #قسمت_ه
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🍃🌹🍃🌹🍃 🌹🍃🌹🍃 🍃🌹🍃 🌹🍃 🍃 ❣ 💫شهید احمدعلی نیری💫 ادامه قسمت قبلی 🌷احمداقا در ادامه‌ی خاطرات می نویسد: 💮روز چهارشنبه می‌خواستم وضو بگیرم برای نماز که یک لحظه چشمم به حضرت(عج)افتاد.... تاریخ۱۳۶۴/۱۱/۱۶ پادگان دوکوهه «خوشبحالت احمد آقا...😭» 🌷در جایی دیگر از این دفتر آورده: ✨در روز جمعه در حسینیه‌ی حاج همت پادگان دو کوهه در مجلس آقا امام زمان(عج) گریه ‌زیادی کردم. بعد از توسلات وقتی به خود آمدم دیدم که از همه‌ی اشکی که ریختم یک قطره‌اش به زمین نریخته! گویا ملائک همه‌ را باخود برده بودند. 🔶ادامـــــه دارد...↩️ هرشب با نگاه گرمتون رو به ما ببخشین😊✨ 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 ┏━━━🍃🌹🌹🌹🌹🍂━━━┓ @shahid_AhmadAli ┗━━━🍂🌹🌹🌹🌹🍃━━━┛
🍃🌸 #هادی_دلها 🔹او راه نفوذ #شيطان را بسته بود. 🔸هميشه دقت می كرد كه كارهايش مشكل #شرعی نداشته باشد. 🔹به #بیت_المال بسيار حساس بود. 🌷 #شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری 🌷 🍃🌸 @shahid_ahmadali
شهید مدافع حرم🍃🌸 #روح الله قربانی با اسم جهادی حاج علی جهت شادی روح پر فتوحش ذکر صلوات و فاتحه و قراءت سوره ی یاسین @shahid_ahmadali🍃🌸
🍃🌸 #نوکـری_ائمـــه 📝چند روزی بود که شهید حجت برای کلاس درس حاضر نمی شد خیلی برام عجیب بود دلمو زدم به دریا و بهش گفتم آقاحجت چرا سر کلاس نمیای⁉️ پاسخ داد: که یه کم سرم شلوغه، بعد گفتم بهر حال سر کلاس بیایین، گفت نوکری اهل بیت رو دارم برام کافیه گفتم خوشبحالت برای ما هم دعا کن. 📝برام عجیب بود چرا این حرفو می زنه با خودم گفتم ایام محرمه شاید تو حال و هوای محرمه این حرفو می زنه. دوباره گفتم: این روزا هر جا برید سرکار باید مدرک داشته باشد بسیجی باید زرنگ باشه بعد گفت زرنگ هستم در کنار نوکریم، درسمم می خونم. همین نوکری رو ادامه می دم و به همه جا می رسم🕊 📝این مطلب خیلی ذهنمو درگیر کرده بود تا روزی که شهیدشد فهمیدم که حجت مدرکو از مدرسه امام حسین(ع) گرفت و مدرک نوکریش به همه جا رسوندش بالاترین و با عزت ترین مدرک رو با مهر قبولی اهل_بیت را گرفت و چه زیبا نوکراش رو پذیرفتن. #شهید_حجت_الله_رحیمی🌷 #خادم_الشهدا 🍃🌸 @shahid_ahmadali
🍃🌸 بعـــد از شما  #تحبسُ_الدعاء  شـده ام انگـــار ! که #لکنت می گیـرم به وقت ِ دعای #دلتنگی ... #مستجاب_الدعوه_ها 🍃🌸 @shahid_ahmadali
شهید احمدعلی نیری🇵🇸
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🍃🌹🍃🌹🍃 🌹🍃🌹🍃 🍃🌹🍃 🌹🍃 🍃 #رمان_عارفانه❣ 💫شهید احمدعلی نیری💫 #قسمت_
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🍃🌹🍃🌹🍃 🌹🍃🌹🍃 🍃🌹🍃 🌹🍃 🍃 ❣ 💫شهید احمدعلی نیّری💫 خبر شهادت ✨راوی: مادرشهید✨ 💠سه ماه بود که احمدبه جبهه رفته بود.به جز یکی دو نامه، دیگر از او خبر نداشتیم.نگران احمدبودم، به بچه‌ها گفتم: خبری از احمد ندارید؟ من خیلی نگرانم. ✨یک روز دیدم رادیو عملیات پخش می کند.نگرانی من بیشتر شد.ضربان قلب من شدیدتر شده بود. 🌿مردم از خبر شروع عملیات خوشحال بودند، اما واقعا هیچکس نمی تواند حال و هوای مادری که از فرزندش بی خبر است را درک کند. 💠همه می دانستند احمدبهترین و کم‌آزارترین فرزند من بود.خیلی او را دوست داشتم. حالا این بی خبری خیلی من را نگران کرده بود، مرتب دعا می‌خواندم و به یاد احمدبودم. 🌿تا اینکه یک شب در عالم خواب دیدم کبوتری سفید🕊‌ روی شانه‌ی من نشست، بعد کبوتر دیگری🕊در کنار او قرار گرفت و هردو به سوی آسمان پر کشیدند حیرت زده از خواب پریدم، نکند که این دومین پرنده، نشان از دومین شهید خانواده ماست؟!اما نه، ان شاالله احمد سالم بر‌می گردد. 🔶ادامـــــه دارد...↩️ هرشب با نگاه گرمتون رو به ما ببخشین😊✨ 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 ┏━━━🍃🌹🌹🌹🌹🍂━━━┓ @shahid_AhmadAli ┗━━━🍂🌹🌹🌹🌹🍃━━━┛
🍃🌸 ❤️ #سلام_امام_زمانم❤️ 💚 #سلام_آقای_من💚 💝 #سلام_پدر_مهربانم💝 #جمعہ_شد آقا نگاهم بر در اسٺ در فراق یار آهم از سر اسٺ مےنمایند جمعہ ها گر افتخار باشد از مهدے زهرا انتظار #اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🍃🌸 @shahid_ahmadali
🌸🍃 #شھیدمحمدعلی_رجایی #سالروزآسمانےشدن 🌸🍃 @SHAHID_AHMADALI
🌸🍃 #شھیدمحمدعلی_رجائی #سالروزآسمانےشدن 🌸🍃 @SHAHID_AHMADALI
🌸🍃 اصلاً #حسـین جنس غمش فرق مےڪند 🌸🍃 @SHAHID_AHMADALI
🌸🍃 #دخترا_هم_شھید_میشن #شھیده_شهلا_یاسین #سالروزآسمانےشدن 🌸🍃 @SHAHID_AHMADALI
🍃🌸 ❣ #کـــلام_شهــدا «انصاف» ... به این معناست ؛ که در هر موضوع و جریانی خود را جای دیگری بگذاریم ، و دیگری را جایِ خود ... آن وقت ببینیم چگونه داوری می‌ڪنیم و چه بینشی داریم ؛ اگر بازهم همان بینش را داشتیم، این انصاف است ... 🌷 #شهید_محمدحسین_بهشتی 🍃🌸 @shahid_ahmadali
🍃🌸 👈 مزار این شهید همیشه شلوغ است! 🌱مزار سجاد خیلی شلوغ می‌شود، اوائل این موضوع برای خود ما هم عجیب بود، می‌رفتیم و می‌دیدیم یکی از شیراز به #عشق سجاد بلند شده آمده تهران، یکی در گرگان خواب سجاد را دیده و آمده بهشت زهرا، یکی در قم، یکی در اصفهان✨🍃 اولش نمی دانستیم حکمتش چیست بعد دیدیم حکمت این شلوغی، برمی گردد به وصیت نامه سجاد که خطاب به مردم گفته🌹: « اگر درد دلی دارید یا خواستید مشورتی بگیرید بیایید سر مزار من . به لطف خداوند من همیشه حاضر هستم. »☺️ شاید باورتان نشود اما ما هر وقت سر مزار سجاد می‌رویم می‌بینیم مزار پر از دسته گل است و اصلا احتیاجی نیست ما با خودمان گل ببریم. »💐 #شهید_سجاد_زبرجدی 🎤راوی خواهر شهید 🍃🌸 @shahid_ahmadali
شهید احمدعلی نیری🇵🇸
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🍃🌹🍃🌹🍃 🌹🍃🌹🍃 🍃🌹🍃 🌹🍃 🍃 #رمان_عارفانه❣ 💫شهید احمدعلی نیّری💫 #قسمت
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🍃🌹🍃🌹🍃 🌹🍃🌹🍃 🍃🌹🍃 🌹🍃 🍃 ❣ 💫شهید احمدعلی نیّری💫 ادامه قسمت قبل 💠دوباره‌خوابیدم.این‌بار چیز عجیب‌تری دیدم. این بار مطمئن شدم که دیگر پسرم را نخواهم دید. در عالم رویا مشاهده کردم که ملائکه‌ی خدا به زمین آمده بودند! 🌿هودج یا اتاقکی زیبا که در روزگار قدیم توسط پادشاهان از آن استفاده می شد در میان دستان ملائکه است. 💠آن‌ها نزدیک ما آمدند و پسرم احمدعلی را در آن سوار کردند، بعد هم همه‌ی ملائک به همراه احمد به آسمان‌ها رفتند‌. 🌿روز بعد چند نفر از همسایه‌ها به خانه‌ی ما آمدند و سراغ حسین آقا را می گرفتند! گویا شنیده بودند که شهید محلاتی شهید شده و فکر می کردند حسین آقا همراه ایشان بوده. 🌷من گفتم حسین آقا در خانه است.من ناراحت احمدعلی هستم. آن روز مادر شهید جمال محمدشاهی را دیدم، این مادر گرامی را از سال‌ها قبل در همین محل می شناختم.ایشان سراغ احمدعلی را گرفت، گفتم: بی خبرم.نمی دانم کجاست. سیده خانم، مادر شهید جمال، هم رویای عجیبی دیده بود که بعدها برایم تعریف کرد. 💠ایشان گفت:« درعالم خواب، به نماز جمعه‌ی تهران رفته بودیم، آن قدر جمعیت آمده بود که سابقه نداشت. بعداعلام کردند که امام زمان(عج)تشریف آوردند و می‌خواهند به پیکر یکی از شهدا نماز بخوانند! من با سختی جلو رفتم.وقتی خواستند نام شهید را بگویند خوب دقت کردم.از بلندگو اعلام کردند: شهید احمدعلی نیری». 🔶ادامـــــه دارد...↩️ هرشب با نگاه گرمتون رو به ما ببخشین😊✨ 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 ┏━━━🍃🌹🌹🌹🌹🍂━━━┓ @shahid_AhmadAli ┗━━━🍂🌹🌹🌹🌹🍃━━━┛