eitaa logo
شهید احمدعلی نیری🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.3هزار ویدیو
80 فایل
『﷽』 🌻اینجا با بزرگ مردی آشنا مےشوید که با #تقوایش پله های رسیدن به آسمان را ساخت و با #عمل عارفانه در جوانی ، سرباز امام زمانش شد.☘️ 🌷#شھــیداحمـدعلـی_نیـرے🌷 ✔️تبادل ویو: @banoye_gomnam ✔️انتقاد و پیشنهاد: @ho3133
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌸 در بازار عشق، هر سکه ای بےبهاست جـز جـــان ڪہ بہاے #شهـــادتــ است... #شهیداحمدعلی_نیری 🌸🍃 @shahid_ahmadali
🍃🌸 یادمان باشد که اگرچه رفته اند اما... و حواسشان به ماهست.... پرسیدند پس از ما چه کردید؟ جواب دادیم !.... از حرمت ها نوشتیم، در حالیکه پایمان روی لاله ها بود. ★---مبادا...مبادا...مبادا.... این عزیزان نادیده گرفته شود. 🍃🌸 @shahid_ahmadali
کتاب قصه دلبری "خاطرات همسر شهید از 5 سال زندگی مشترک با شهید محمدحسین محمدخانی " 184 صفحه|15500 تومان قیمت با تخفیف: 13500تومان توضیحات بیشتر و خرید👇 http://basalam.ir/new/sahifehnoor/product/69677 @shahid_ahmadali
✨﷽✨ ✍تقوا میتواند سه گونه باشد: ۱} تـقـوای گـریز ۲}تـقـوای پـرهیز ۳}تـقـوای سـتیز 👈"تـقـوای گـریز" آن است که از محیط گناه آلود دوری کنی. 👈"تـقـوای پـرهیز" آن است که بتوانی در محیط گناه آلود، خودت را پاک نگهداری. 👈"تـقـوای سـتیز" آن است که در صحنه بمانی و با مظاهر گناه مبارزه کنی و محیط سالمی ایجاد کنی. ✅برای مثال: 🌷 گاهی باید مانند موسی کاخ فرعون را ترک کنی و مهاجرت بر ابقاء ترجیح کنی 🌷 و گاهی یوسف وار باید از صحنه گناه فرار کنی و راه گریز را برگزینی. 🌷 و گاهی هم ابراهیم وار با گناه، شرک و بت پرستی مقابله وستیز کنی‌ بت شکن شوی 🔔 براي حفظ خودت بايد هر سه تقوی راداشته باشی❗️ @shahid_ahmadali
ما اگر گم گشته‌ی راهیم عیب از جاده نیست جاده ها جا می‌گذارند آن که را آماده نیست آب و نان از آن دونان، آسمان از آنِ ما این قفس سقف نگاه مردم آزاده نیست پیش پای دوست افتاد، اما سربلند پیش پا افتاد، اما پیش پاافتاده نیست از وضو با خون دل آن «گونه» گل انداخته خنده‌ی مستانه‌ی این زخم‌ها از باده نیست @shahid_ahmadali
شهید احمدعلی نیری🇵🇸
🔹 #او_را ... 21 هنوز حدود ده دقیقه مونده بود تا چراغ سبز شه... چشامو به آسمون دوختم... با خودم فک
🔹 ... 22 بعد شام و صحبتای معمولی با مامان و بابا،رفتم اتاقم دفترچمو برداشتم و شروع کردم به نوشتن... من باید این مسئله رو حل میکردم...❗️ باید به خودم ثابت میکردم مرجان اشتباه میگه، من باید زندگیمو درست کنم! حق ندارم با حرفای مرجان هرروز پوچ و پوچ تر شم!🚫 برای همین دیگه سراغ نوشته های قبلیم نرفتم، باید دوباره از اول مینوشتم تا بفهمم از کی زندگیم این شکلی شد🔥 من میگفتم با رفتن سعید له شدم اما مرجان میگفت من قبل از سعید هم همین زندگی رو داشتم‼️ نه ❗️ باید ثابت میکردم مرجان دروغ میگه😠 اما...حالا که یه جایگزین برای سعید گذاشتم چرا حالم خوب نشده⁉️ نه نه منم اشتباه میکنم،باید بنویسم... نوشتم و نوشتم و نوشتم... فکر کردم و فکر کردم و فکر کردم..... 🚬سیگار رو روشن کردم و سعی کردم گذشته هامو خوب مرور کنم! اولین باری که برام سوال شد من برای چی به وجود اومدم، فکرمیکنم حوالی 14سالگیم بود👧 همون موقع که مامان گفت برای اینکه پیشرفت کنی و یه انسان مفید بشی😕 بابا گفت برای اینکه به جامعه خدمت کنی و یه انسان موفق باشی 🙁 و من تو دلم گفتم فقط همین⁉️😐 اما پیششون سرمو تکون دادم و بیشتر از قبل درس خوندم و تلاش کردم! قانع نشده بودم اما هربار که برام سوال میشد، همون جوابا رو تکرار میکردم و با خودم میگفتم تو هنوز بچه ای😒 بزرگ بشی میفهمی مامان بابا درست میگن😏 و بعدش هربار که تو زندگی احساس کمبود کردم سعی کردم با یه چیز جدید جبرانش کنم! کلاس رقص شنا زبان سازهای موسیقی فضای مجازی چت سعید و... چشممو بستم و زیر لب گفتم مرجان راست میگفت!!😔 من فقط با وسیله های مختلف سعی کرده بودم احساسمو خفه کنم... وگرنه از همون 14سالگی فهمیده بودم هیچ دلیلی برای زندگی کردن ندارم....🚫 "محدثه افشاری" @shahid_ahmadali 🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃 یا مــــ🌹ــولا درد این است که ما مدعی هجرانیم ؛ دردِ هجران تو چشیدی و نفهمید کسی ... 🌹🍃 @shahid_ahmadali
🌸🍃 صبح و طلوع هر چه که خوبی برای تـــو ... ما را همین بس که دل بسته ی توئیم ... #سلام صبحتون متبرک به نگاه #شهیداحمدعلی_نیری 🍃🌸 @shahid_ahmadali
🍃🌸 پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله به حضرت فاطمه عليها السلام فرمودند: و الّذی نفسی بیده لابُدَّ لِهذِهِ الاُمَّةِ مِن مهدیٍ و هو واللهِ مِن وُلدِکِ. قسم به آن کسی که جانم در دست اوست، حتما مهدی و هدایت گری برای این امت می آید و قسم به خدا او فرزند تو است. 📚بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۶۷ 🍃🌸 @Shahid_ahmadali
🍃🌸 معلم گفته بود امتحان دارید.ناظم آمد سر صف و گفت: بر خلاف همیشه خارج از ساعت آموزشی امتحان برگزار می شه.فردا زنگ سوم که تمام شد آماده امتحان باشید. آمدیم داخل حیاط.گفتند: چند دقیقه دیگه امتحان شروع می شه.صدای اذان از مسجد محل بلند شد. احمد آهسته حرکت کرد و رفت به سمت نماز خانه. دنبالش رفتم و گفتم: احمد برگرد ..این آقا معلم خیلی به نظم حساسه، اگه دیر بیای، ازت امتحان نمی گیره و... می دانستم نماز احمد طولانی است، او مقید بود که ذکر تسبیحات را هم با دقت ادا کند. هرچه گفتم بی فایده بود، احمد به نماز خانه رفت و مشغول نماز شد همان موقع همه ما را به صف کردند، وارد کلاس شدیم.ناظم گفت: ساکت باشید تا معلم سوال ها رو بیاره مرتب از داخل کلاس سرک می کشیدم و داخل حیاط و نماز خانه را نگاه می کردم.خیلی ناراحت بودم.حیف بود پسر به این خوبی از امتحان محروم بشه. بیست دقیقه همین طور توی کلاس نشسته بودیم.نه از معلم خبری بود نه از ناظم و نه از احمد! همه داشتند توی کلاس پچ پچ می کردند که یکدفعه درب کلاس باز شد و معلم با برگه های امتحانی وارد شد همه بلند شدند.معلم با عصبانیت گفت: از دست این دستگاه تکثیر! کلی وقت مارو تلف کرد تا این برگه ها آماده بشه! بعد یکی از بچه ها رو صدا زد و گفت: پاشو برگه ها رو پخش کن. هنوز حرف معلم تمام نشده بود که درب کلاس به صدا در آمد.در باز شد و احمد در چارچوب در نمایان شد. معلم ما اخلاقی داشت که کسی را بعد خودش به کلاس راه نمی داد.من با ناراحتی منتظر عکس العمل معلم بودم. آقا معلم درحالی که حواسش به کلاس بود گفت: نیری برو بشین سرجات! احمد سر جایش نشست و مشغول پاسخ به سوالات امتحان شد .من هم با تعجب به او نگاه کردم. احمد مثل همه ما مشغول پاسخ شد.فرق من با او در این بود که احمد نماز اول وقت را خوانده بود و من .... خیلی روی این کار او فکر کردم ..این اتفاق چیزی نبود جز نتیجه عمل خالصانه احمد‌ 🌹هدیه به روح پاکش صلوات🌹 راوری: دکتر محسن نوری، «استاد دانشگاه شهید بهشتی» 🍃🌸 @shahid_ahmadali
🍃🌸 می‌گفت : معنی ایمـان را باید در سختیها دریافت و من مفهـوم زندگــی را در دفــاع از اسلام فهمیـدم ... #شهید_سردار_اسماعیل_دقایقی #فرمانــده_تیپ۹بـدر #سالروز_شهادت @shahid_ahmadali 🍃🌸
شهید احمدعلی نیری🇵🇸
🔹 #او_را ... 22 بعد شام و صحبتای معمولی با مامان و بابا،رفتم اتاقم دفترچمو برداشتم و شروع کردم به
🔹 ... 23 دیگه حتی حس و حال رفتن به دانشگاه و آموزشگاه و باشگاه رو هم نداشتم! اما مجبور بود برم، چون دلم نمیخواست مورد بازجویی بابا قرار بگیرم! 🔹یه ماهی مونده بود به عید... بعد از شام،قبل اینکه مامان بره اتاقش سر حرفو باز کردم... -مامان... میگم با بابا حرف زدین؟؟ -چه حرفی عزیزم؟ -عید دیگه... قرار بود باهاش صحبت کنین من عید بمونم خونه. -آخ راست میگی... یادم رفت بهت بگم...!☺️ اره،صحبت کردیم، بابات راضی نشد😊 گفت نمیشه ده روز تنها بمونی خونه.باید بری خونه مامانبزرگت! -ماماااان...خواهش میکنم من تنهایی پاشم برم شمال؟؟ من بدون شما تا بحال نرفتم اونجا 😔 -دخترم! میدونی که وقتی بابات بگه، جز چشم،نمیتونی حرفی بزنی😊 بعدشم چیزی نمیشه که! مامانبزرگت که خیلی تورو دوست داره! تو هم که دوستش داری! عیدم اونجا شلوغ میشه، عمه ها و عموهات میان،خوش میگذره بهت😉 -وای...نه😞 من نمیخوام برم اونجا😒 -چاره ای نداری گلم یا با ما بیا،یا برو اونجا الانم من خسته ام. شبت بخیر دختر قشنگم...😘 اه...مزخرف تر از این اصلا امکان نداشت! هرچند مامانبزرگ رو خیلی دوست داشتم، ولی هیچوقت به تنهایی مسافرت رفتن علاقه ای نداشتم😒 خواستم یه مشورتی با مرجان هم داشته باشم، بار اول که زنگ زدم جواب نداد! بار دوم هم خیلی دیر گوشیو برداشت، خیلی سر و صدا میومد! -الو؟؟مرجان؟؟ -الو جونم ترنم؟ -کجایی؟چه خبره؟ -ببین من نمیتونم صحبت کنم. اگر کار واجبی نداری فردا خودم بهت زنگ میزنم -باشه،بای فکرم رفت پیش مرجان... یعنی کجا بود... چقدر سر و صدا میومد! اونا که فامیلی نداشتن که بخواد بره مهمونی! حالا نه که خودم که فامیل دارم خیلی میریم خونشون مهمونی 😒 دو سه ساعتی با عرشیا چت کردم و خوابیدم. صبح با صدای آلارم گوشی چشامو به زور باز کردم، دلم میخواست زمین و زمان رو التماس کنم تا وقت داشته باشم دوباره بخوابم. احساس میکردم هیچ وزنه ای تو دنیا سنگین تر از این یه لایه پتو نیست😭 به اجبار بلند شدم، باید میرفتم دانشگاه. سعی میکردم بیشتر درس بخونم تا دوباره نمره هام پایین نیاد و بخوام به بابا جواب پس بدم✅ کلاسام که تموم شد،زنگ زدم به مرجان، کلی بوق خورد تا صدای خواب آلودش تو گوشی پیچید! -الو -الو مرجان خوابی هنوووووززز؟؟؟😳 پاشو لنگ ظهره!!! -ترنم نیم ساعت دیگه خودم بهت میزنگم.لطفاً.... بای این همینجوریش تنبل بود،دیشبم معلوم نبود کجا رفته بود که اینطور خسته شده بود!! "محدثه افشاری" @shahid_ahmadali 🍃🌸
🍃🌸 ✨هیچ وقت نگو: محیط خرابه ، منم خراب شدم!!! 🌿هر چقدر هوا سردتر باشد، لباست را بیشتر میڪنے! ⚡️پس هر چه جامعه فاسدتر شد، تو #لباس_تقوایت را بیشتر ڪن ☝️ #حجت_الاسلام_قرائتے @shahid_ahmadali 🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃 گفتندڪہ تڪ سوارمان در راه است از اول صبح، چشممان بر راه است از یازدهم، دوازده قرن گذشت تا ساعت |تـ💚ـو| چقدر دیگر راه است؟! 🌸🍃 @Shahid_ahmadali
🌸🍃 بیشترین چیزی که احمد به آن اهمیت می داد #نماز بود. هیچ وقت نماز اول وقت را ترک نکرد حتی در اوج کار و گرفتاری. اینجا کانال عارف۱۹ ساله است🔰 #شهیداحمدعلی_نیری 🆔 @Shahid_ahmadali به ما بپیوندید
🔴 شما مالک اشترید یا عمار !؟🤔 ♦️در جنگ صفین دو شخصیت مطرح در سپاه امیرالمومنین(ع) وجود داشت! ۱- مالک ۲-عمار مالک رزمنده ای دلیر و عمار روشنگری بود که مسائل را شفاف میکرد. ولی بودند موجوداتی به نام اشعث که به دلیل وجود عمار، جرات عرض اندام نداشتند! ♦️زمانیکه مالک به پشت خیمه معاویه رسید و عمر و عاص نقشه قرآن بر سر نیزه رو اجرایی کرد، اشعث برخاست و گفت ما با قرآن جنگ نداریم و شمشیر بر گلوی امیر المؤمنین گذاشتند تا مالک برگردد!! این کار اشعث در نبودِ عمار صورت گرفت چرا که عمار به شهات رسیده بود! و به خاطر نبود عمار و وجوداشعث جنگ برده شده واگذار شد! به خاطر نبود عمار و وجود ابوموسی اشعری امیرالمومنین از خلافت کنار و معاویه خلیفه شد! ♦️به خاطر نبود عمار در صفین، امام حسن دوباره با معاویه وارد جنگ شد و عاقبت به خاطر نبود عمار در صفین سر امام حسین در کربلا به روی نیزه رفت! ♦️به خاطر نبود عمار در صفین، دیگر امامان در خفقان امویان و عباسیان خانه نشین شدندوبه خاطر نبود عمار صاحب الامر ما ۱۳۰۰ سال است که غایب شده جوان عزیز به یاد داشته باش ♦️رهبر و امام همیشه باید مالک داشته باشد و آن هم به وفور مالک بودن خیلی خوب است ولی هرجا امام یا پیامبری عمار نداشته کارش به سرانجام نرسیده ! ♦️به همین خاطر فرمود "این عمار؟" ♦️زبیر ها به گذشته خود ننازند ما برای ادامه انقلاب به عمار نیاز داریم چراکه بدون بصیرت قطعا دچار گمراهی میشویم. 🍃🌸 @Shahid_ahmadali
حاج_همت را خیلی دوست داشت. اما دوست داشتن کافی نبود. . . . مثل شهدا زندگی کردن مهم بود آنقدر مثل همت زندگی کرد، تا مثل همت عاقبتش به شهادت ختم شد... #سیدمصطفی_صدرزاده 🍃🌸 @Shahid_ahmadali
. غـریبم...💔 در سرزمینی که را در آن نبینم....😔💔 عج 🍃🌸 @SHAHID_AHMADALI
🍃🌸 کاش می‌شد ... تا خدا پـــرواز کرد پای دل از بند دنیا باز کرد کاش می‌شد از تعلق شد رها بال زد همچون ڪبوتـــر در هوا ... درون خودش کلنجاری داشت با خودش ؛ برای کسی آشکار نمی‌کرد اما گاهی توی حرف‌هایش، می‌زد بیرون؛ هر بار که بر می‌گشت و می‌نشستیم به حرف زدن، حرف‌هایش بیشتر بوی رفتن می‌داد و اگر توی حرف‌هایش دقیق می‌شدی می‌توانستی بفهمی که انگار هر روز دارد قدمی را کامل می‌کند. آن اوایل یڪبار که از معرکه برگشته بود وسط حرف‌هایش خیلی محکم گفت: «جانفشانـی اصلاً کار آسـانی نیست» بعد تعریف ڪرد که آنجا در نقطه ای باید فاصله‌ای چند متری را در تیررس تکفیری‌ها می‌دوید و توی همین چند متر ، دختـرش آمده جلوی چشمش ... بعد توضیح داد که تعلقات چطور مانع شهادت شهید است… تمرین‌های زیادی توی یکی دو سال گذشته برای بریدن رشته تعلقاتش انجام داده بود و همه را هم برید؛ این بار که می‌رفت به کسی گفته بود «این دفعه از کوثرم بریدم» ☘ به نقل از: احمدرضا بیضایی ( برادر بزرگوار شهید ) #پاسدار_مدافـع_حـرم #شهید_محمودرضا_بیضایی 🌷 #سالـروز_شهـادت ❤️ @shahid_ahmadali 🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸 ♦️گویند مدافعان حرم برای پول می‌روند...!!! 💫حال بگویید قیمت این لحظات چند...؟؟؟ 🎥 روایتی از زندگی مدافع حرم که با چشم‌هایش حرف می‌زند😢 🌷 @shahid_ahmadali 🍃🌸
🍃🌸 🍂الا یا ایها الساقی در میخانه واکردی 🍂تنم ماند و دلم بردی مرا از من رها کردی #اولین_شهید_مدافع_حرم #شهید_محرم_ترک 🌷 #سالروز_شهادت ❤️ @shahid_ahmadali 🍃🌸
شهید احمدعلی نیری🇵🇸
🔹 #او_را ... 23 دیگه حتی حس و حال رفتن به دانشگاه و آموزشگاه و باشگاه رو هم نداشتم! اما مجبور بود
🔹 ... 24 تو راه خونه بودم که عرشیا زنگ زد. -سلاااااام خوشگل خودم😍 -سلام عزیزم. خوبی؟ -اگه خانومم خوب باشه😉 چقدر سعید "خانومم" صدام میکرد... آخرش چیشد؟ هیچی... الانم به یکی دیگه میگه خانومم 😏 دیگه نمیتونستم هیچ حرف عاشقانه ای رو باور کنم 😔 -ممنون،خوبم -پس منم عالیم😉 کجایی نفسم؟؟ -دارم میرم خونه. کلاسم تازه تموم شده😊 -خب چرا خونه؟ اونجا که تنهایی، بیا پیش من. منم تنهام😉 -آخههه... -آخه نداره دیگه، بیا دیگه... لطفاً... 😢 -باشه عزیزم.میام. -قربونت برم مننننن بیا تا برسی منم سفارش بدم یچیز برای نهار بیارن. -باشه ممنون. فعلاً قطع کردم و گوشی رو کلافه انداختم رو صندلی. همیشه از اینکه کسی بخواد با لوس بازی به زور متوسل شه و کارشو جلو ببره بدم میومد 😠 خصوصاً یه مرد گنده با یه صدای کلفت و اون قد و قواره، بعد بخواد خودشو لوس کنه😖 کلا از نازکشی بدم میومد،دوست داشتم فقط خودم ناز کنم😌 اتفاقا بدم نیومد برم یکم ناز کنم😉 یه نقشه هایی تو سرم کشیدم و راه افتادم 😈 تو راه بودم که مرجان زنگ زد! -جانم -سلام عزیزممم.خوبی؟ -سلام تنبل خانوم.چقدر میخوابی؟؟ -وای ترنم هنوزم اگر ولم کنی میخوابم.نمیدونی چقدر خسته ام.... -خسته ی چی؟؟؟ کجا بودی مگه؟؟ -پاشو بیا اینجا تا برات تعریف کنم😁 -الان نمیتونم،لوس نشو،بگو -چرا نمیتونی مثلا؟😒 -دارم میرم پیش عرشیا -ای بابا... تا کی اونجایی؟ نمیشه بپیچونیش؟ -نه بابا خواستم،نشد! میرم دو سه ساعت میمونم میام،خودمم حوصلشو ندارم. -عه چرا؟ دعواتون شده؟ -نه،دعوا برای چی؟ -پس چرا حوصلشو نداری؟ -ندارم دیگه. سعید که خانواده دار بود،آخرش اون بلا رو سرم آورد، اینکه هیچکس بالاسرش نیست و خونه مجردی هم داره، خدا میدونه تو نبود من با چند نفره....😒 -زیادی بی اعتماد شدیا😅 دیگه اینقدرم نمیخواد فکرای مورد دار کنی راجع به جوون مردم 😅 -دیگه به خودمم اعتماد ندارم،چه برسه به پسر جماعت!! -تو که میگفتی عرشیا بدجور کشته مردته؟! -خودش که اینجوری میگه! ولی تو رابطه ای که هیچ تضمینی وسط نیست، هیچکسم ازش خبر نداره، از عشق خبری نیست! 😒 هر دو طرف میخوان عقده هاشونو جبران کنن،یا عقده شهوت یا کمبود محبت😏 خریته تو این رابطه دنبال عشق باشی😒 - خیلی عوض شدی ترنم 😳 -بیخیال، نگفتی کجا بودی؟؟ -اگه تونستی بعد از قرارت با عرشیا،یه سر بیا اینجا برات میگم😉 -باشه گلم،پس فعلا -فدات،بای "محدثه افشاری" @shahid_ahmadali 🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌸 #السلام_علی_الحسین✋❤️ 🌹زیباترین سلام، سلام علےالحسین 🌿ذڪر علےالدوام، سلام علےالحسین 🌹هنگام احتضار، میایے و مےشود 🌿این آخرین ڪلام، سلام علےالحسین #صباحڪم_حسینے 🌺 @shahid_ahmadali 🍃🌸
4_5917972743520781532.mp3
1.11M
▪️▪️▪️ 🔉 | روضۀ جانسوز حضرت زهرا(س) و آیۀ ۲۵ سورۀ مومنون 💔 ▪️▪️▪️ @shahid_ahmadali 🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃 راوی: دکتر محسن نوری احساس می کردم که احمد، خداوند را به گونه ای دیگر می شناسد و به گونه ای دیگر بندگی می کند! ما نماز می خواندیم تا رفع تکلیف کرده باشیم، اما دقیقا مےدیدم که احمد از نماز خواندن و مناجات با خدا لذت می برد. شاید لذت بردن از نماز برای یک انسان عالم و عارف، طبیعی باشد اما برای یک پسر بچه ۱۲ ساله عجیب بود. #شهیداحمدعلی_نیری 🍃🌸 @shahid_ahmadali
تعجب ندارد از این کہ حالِ دلم گرفتہ است! مگر مےشود تو داغدار باشے و من، آرام و قرار داشته باشم؟! امام زمانم! امروز ختم «اَمَّن یُجیب» مےگیرم، شاید حالِ مادر خوب شد... مادرے کہ همہ خیرات "حیدر" است؛ هم پهلویش شکستہ هم دلش و هم محسن‌اش را... مادرے که براے جد شما بوے بھشت مےداد و مےفرمود: هر کس این فرد را مےشناسد، کہ مےشناسد، و هر کس نمےشناسد، بداند کہ این، "فاطمه" است. او پاره‌ے تن و قلب و روح من است. هر کس او را بیازارد، مرا آزرده و هر کس مرا بیازارد، خدا را آزرده است. ‌ راستے! رسول‌خدا یک حرف را مگر چند بار باید مےگفتند؟!!! ۔۔۔دریغا که چراغ خانه مولا رو بہ خاموشے است .... _______________ ‌ با اذن امام عصر علیه السلام وارد بر ایام عزای فاطمیه می‌شویم! و برای ظهور منتقم مادر دعا می‌کنیم! ▪️آجَرَكَ الله يا بَقِيَّةَ الله في مُصيبَةِ جَدَّتِكَ الصِّدّيقَةِ الشَّهيدَةِ فاطِمَةالزَّهراء ➖➖▪️ الا کہ صاحب عزاے تمام غم هایی! دوباره فاطمیہ آمده؛ نمےآیی؟! 😔😔😔😭 @shahid_ahmadali