فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ #شهید
◾️امشب، شب هشتم محرم که برای یاد حضرت علی اکبر نام گذاری شده..
🌱یادی کنیم از شهید جوان عزیز علی اقا با هدیه صلوات به نیابت از شهید به حضرت علی اکبر علیه السلام🌹
▪️ای عاقبت به خیر شده یادمان کن..
#علی_اقا
#شهدا_اقتدار
#شهید_کنگرانی
#هیئت_الشهدا
--🌱کانال شهید علی کنگرانی🔻
https://eitaa.com/shahid_ali_kangarani
هدایت شده از کانال شهید علی کنگرانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ #شهید
◾️امشب، شب هشتم محرم که برای یاد حضرت علی اکبر نام گذاری شده..
🌱یادی کنیم از شهید جوان عزیز علی اقا با هدیه صلوات به نیابت از شهید به حضرت علی اکبر علیه السلام🌹
▪️ای عاقبت به خیر شده یادمان کن..
#علی_اقا
#شهدا_اقتدار
#شهید_کنگرانی
#هیئت_الشهدا
--🌱کانال شهید علی کنگرانی🔻
https://eitaa.com/shahid_ali_kangarani
🔰فصل شهادت
قسمت چهارم
🔴خوشحال شد چون کار سوخت ریزی با لباسهای خاص ماسک و شرایط مخصوص خیلی سخت و طاقت فرسا بود
تعدادی از بچه ها لباسهای سبزرنگشان را پوشیده بودند تا کار را شروع کنند. یونس با چند نفر راهی سوله فنی شد آخرین کارها برای مونتاژ موتوری که باید فردا تست می شد در حال انجام بود حاج حسن همراه سلگی ، نواب، دشتبان زاده و کنگرانی وارد سوله شدند.
📌 قطعه بزرگی که یک نوآوری در سیستم هدایت کنترل بود، روی زمین بود و بچه ها با زحمت مشغول جا انداختن قطعه بودند
حاج محمد سلگی از یک طرف و یونس قارلقی از طرف دیگر داشتند با چکش ضربه میزدند، اما قطعه جا نمی رفت.
یونس یک ضربه محکم زده بود که حاج حسن داد زد: «نزن، نزن !!!
اما دشتبان گفت: «بزن بزن !!
با چند ضربه دیگر قطعه جا افتاد و همه صلوات فرستادند.
حاج حسن با خنده رو به دشتیان گفت: «مهدی این بچه ها رو از کجا گیر آوردی؟
دشتبان، در حالی که میخندید یونس را محکم در آغوش گرفت.
رفتارش برای یونس خیلی عجیب بود یونس شلوغ ترین نیروی مدرس بود و خیلی وقت ها با شلوغی هایش سربه سر دشتبان گذاشته و عاصی اش کرده بود اما آن روز فکر میکرد همه یک جوری مهربان شده اند.
حاج حسن با خنده گفت: «یونس ، کارات، رو بکن بعد از فینال کارمون بفرستمت افغانستان!!!
شوخی افغانستان رفتن یونس پایه ثابت شوخی های مدرس بود
از صبح روز شنبه برق مدرس مدام قطع میشد.
على يونس را صدا کرد دست روی شانه اش گذاشت و گفت: «یونس جان امروز برقمون یه کم مشکل داره میخوام بری به همۀ واحدها ،سربزنی، بگی دستگاهایی که ضروری نیست رو خاموش کنن.
🔴گرچه علی همیشه صمیمی بود، اما لحن و برخوردش این بار، گرم تر از همیشه بود. هوا سرد بود و یونس بادگیر به تن داشت رفت سمت ترابری اما هنگام خروج، شیطنت کرد و چند آبمیوه پاکتی برداشت گذاشت توی جیب بادگیرش حسین امین شرعی برگشت گفت: «یونس برو؛ تو امروز با ما نیستی!» يونس از حرف او هم تعجب کرد مثل حرفی که صبح از دهان خودش بیرون آ بود. تند رفت تا به انبار و جاهای دیگر هم سر بزند برادر بزرگش، یوسف را دید که لباس سبکی تنش بود. داد زد: «یوسف، سرما نخوری بپوش لباست و
آمده
يوسف نگاهی کرد و خندید.
از ذهن یونس گذشت که برادرش هم فرق کرده چند جا رفت و به چند جا هم تلفن کرد وقتی به واحد مونتاژ زنگ زد بهمن صفری گوشی را برداشت. یونس با جدیت گفت: «بهمن با مشکل برق مواجه شدیم. علی آقا گفت وسایل غیر ضروری و خاموش کنین بهمن بلند خندید و گفت: «یونس، با مشکل مواجه شدیم؟!»
آره دیگه چیه؟ چرا می خندی؟»
آخه خیلی جدی حرف زدی اصلاً بهت نمی آد.
بعد از آخرین تماس یونس از دفتر خارج شد و با دست به علی اشاره کرد که کار انجام شد علی لبخندِ قشنگی زد
داشتند همراه حاجی و بقیه سوله فنی را ترک می کردند سلگی جلوتر دوید و در را باز کرد کنار ایستاد تا حاجی و بقیه خارج شوند.
یونس ناگهان نگاهش روی حاج حسن متوقف ماند از دلش گذشت که «حاج آقا چرا امروز صورتش مثل ماه میدرخشه؟ مگه چقدر کرم سفید کننده زده؟!!!
حاج حسن از در بیرون رفت و بقیه پشت سرش سلگی هم چشمکی زد و رفت. بچه ها در عین خستگی شاد و سرخوش بودند
آن روز به جز نیروهای همیشگی مدرس، چند نفر از همکاران قدیمی حاج حسن هم کنارش حضور داشتند.
🔰 مثل مهندس حمید نعیمی که بعد از بازنشستگی از وزارت دفاع به دعوت حاج حسن، به مجموعه مدرس رفت وآمد میکرد تا با روال کار در آنجا آشنا شود مهندس سلطان نژاد و چند نفر دیگر هم که کارشان به تست فردا ربط داد داشت به مجموعه آمده بودند و قرار بود بعد از ظهر جلسه ای داشته باشند
حاج حسن از این سوله به آن سوله میرفت و بر همه کارها نظارت داشت از یک طرف هم منتظر قطعه گلوگاه نازل بود که قرار بود ظهر برسد.
ادامه دارد
#شهدای_همراه_شهید_تهرانی_مقدم
#قصه_بچه_های_مدرس
#مرد_ابدی
#شهید_کنگرانی🌱👇
https://eitaa.com/shahid_ali_kangarani
هدایت شده از ☫سکوت ممنوع|البرز،تهران
امروز ۲۱مهر
سالروز ولادت شهید علی کنگرانی
از شهدا اقتدار موشکی هست که ساکن فردیس بودند،
...علی اقا مخلصیم تولدت مبارک برادر بزرگترم انشاالله سرباز امام زمان علیه السلام باشی در زمان ظهور مولایمان، آمین
🌱مارا فراموش نکنی ای عاقبت به خیر شده ما گرفتاران در این عالم ماده چشم گوشی به دعاهای شما داریم..
_هدیه صلوات فراموش نشود🌹
#شهدا #موشکی #کرج #فردیس #اقتدار #شهید_کنگرانی
✅کانال سکوت ممنوع
🔻@sokotmamno