eitaa logo
شهید آرمان علی‌وردی
9.9هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
914 ویدیو
90 فایل
💠 تنها کانال رسمی طلبه‌ ی بسیجی شهید‌ آرمان‌ علی‌وردی 💠 🔰 ارتباط با ادمین @M_ArmaneAziz ولادت: ۱۳ تیر ۱۳۸۰ شهادت: ۶ آبان ۱۴۰۱ 📍مزار شهید: بهشت زهرا (س) ، قطعه ۵۰ ، ردیف ۱۱۷، شماره ۱۵
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿 بِسـمِ‌اللهِ‌الرَّحمـن‌الرَّحیـم 🌼 حماسه‌ی دخترانه‌ء زینبیه... 📍ایران، استان آذربایجان شرقی، شهرستان میانه 🗒 ۱۲ بهمن سال ۱۳۶۵ مدرسه برای جشن دهه فجر آماده بود. افسانه ذوالقدری دکلمه نوشته بود و شیدا سیدین مقاله. ایران قربانی آماده می‌شد که نوحه آهنگران بخواند و قرآنِ جشن هم حتما بر عهده سوسن صالحی بود. صَدام گفته بود مدرسه را می‌زنم. یک دبیرستان دخترانه ساده، در یک شهرستان کوچک مگر چقدر می‌توانست مهم باشد؟ شاید تنها جرمش این بود که دانش‌آموزانش کمک‌های مردمی می‌فرستادند به جبهه؛ مربا، آش، و کلاه و شال و دستکش‌هایی که خودشان می‌بافتند. جرمش این بود که دانش‌آموزانش برای اهدای خون به جبهه صف می‌بستند، در قلب دانش‌آموزانش عشق به خمینی می‌تپید، معلمان و دانش‌آموزانش عاشقانه جان و فکر می‌گذاشتند برای فعالیت‌های فرهنگی... جرم آن دبیرستان دخترانه این بود که بوی بهشت می‌داد. صدام گفته بود مدرسه را می‌زنم. مردم ترسیده بودند، دخترها اما نه. دخترها مثل هر روز... نه! با شوقی بیش از روزهای قبل رفتند مدرسه. جشن دهه فجر بود، جشن دوازده بهمن. هشتمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران. بعضی خانواده‌ها آن روز نگذاشتند دخترشان برود مدرسه؛ ولی آن‌ها که باید می‌رفتند، هرطور که شد رفتند، با ادب و شیرین‌زبانی‌های دخترانه گرفته تا از روی دیوار پریدن و یواشکی رفتن. دختر ایرانی که از تهدید صدام نمی‌ترسد! سوسن صالحی قبل رفتن، جواهراتش را داده بود به مادرش و گفته بود آن‌ها را نذر مسجد کرده. ملکه حضرتی یادداشت گذاشته بود که: «با اصرار خودم به مدرسه رفتم و اگر اتفاقی افتاد کسی را مقصر ندانید». فاطمه داودی به مادرش گفته بود: «شهید می‌شویم که می‌شویم، باید بروم.». فروغ عباسی وقتی مادرش گفت: «نرو، خطر دارد»، گفته بود: «کجا خطر ندارد؟... دلت را به رضای خدا آرام کن...». آذر عیسایی، خدمت‌گزار مدرسه هم قبل رفتن به مادرش گفته بود: «اگر قرار است دانش‌آموزان شهید شوند، بهتر است من هم همراهشان باشم». زنگ دوم... ساعت ده و نیم... مادر اعظم اسلامی‌زاده آمده بود دنبال دخترش. یکی از دانش‌آموزها که نمی‌دانم کیست، داشت روی تابلو می‌نوشت: الوداع. اگر ما را ندیدید حلالمان کنید. تا یادم نرفته بگویم... آن زمان سامانه پدآفندی سوم خرداد نداشتیم. میانه یک شهر بی‌پناه مرزی بود که تنها وسیله دفاعی‌اش مقابل هواپیماهای جنگنده، یک مسلسل دستیِ خراب بود که تازه به زحمت تعمیرش کرده بودند و کشانده بودندش روی پشت‌بام مقر سپاه. حتما صدام همه این‌ها را می‌دانست به لطف منافقین. حتما صدام از تصور دختران نوجوانی که پایگاه تدارکاتی برای جبهه راه انداخته‌اند، به خودش لرزیده بود. تهدیدش را عملی کرد. هواپیماها مثل گرگ وحشی، تن میانه را دریدند. دوتا راکت هم سهم دبیرستان دخترانه زینبیه شد. لازم نیست توضیح بدهم چطور زینبیه را کربلا کردند؛ در اینترنت می‌توانید بخوانید، فیلم و عکس‌هایش هم هست. فقط همین‌قدر می‌گویم که انقدر از دختران زینبیه می‌ترسیدند که خلبان به دو راکت راضی نشده بود و از ارتفاع پایین، دانش‌آموزها را به رگبار بسته بود. و فقط همین‌قدر می‌گویم که یک ساعت بعد، حیاط مدرسه پر بود از چادرهای نیمه‌سوخته، دفترهای پاره شده، گیسوان و مقنعه‌های خونین و تن پرپر شده‌ی دخترکان؛ پیچیده در چادر. یک گوشه هم کیف سوسن صالحی افتاده بود، که داخلش تنها یک قرآن بود و نوار سخنرانی امام. 🕊 چادر ایران قربانی و فاطمه یونسی موقع شهادت افتاده بود روی صورتشان؛ یعنی خودشان می‌خواستند اینطور بشود. مریم حنیفه قبل از این که شهید شود، وقتی مجروح روی زمین افتاده بود، به دوستش گفته بود: «مقنعه‌ام را محکم از پشت ببند.»، وقتی خیالش که راحت شد بابت مقنعه، شهید شد. 🟡 ماجرای دبیرستان زینبیه، نه یک تراژدی که یک حماسه است. یک حماسه دخترانه، شورانگیز و الهام‌بخش. دختران مدرسه میانه، قدیسه‌هایی دست‌نیافتنی نبودند. دختران معمولی دبیرستانی بودند؛ بعضی فقیر بودند و به سختی درس می‌خواندند. بعضی شاعر بودند و نویسنده. چندتاشان نوعروس بودند حتی. هریکی ماجرای خودش را داشته و دنیای دخترانه خودش را. اما چرا زینبیه حقیقتاً زینبی شد؟ باید این را در حرکت جمعی دختران جست‌وجو کرد. در روح حماسه‌ای که در کنار هم داشتند. ماجرای زینبیه، غالباً به عنوان سند جنایت صدام روایت شده؛ صرفاً بیان عمق فاجعه بوده؛ بیان وضعیت دلخراش شهدا و مجروحان و غم و اندوه خانواده‌ها. ولی پشت این چهره غم‌انگیز، باید یک حماسه را جست‌وجو کرد، یک الگوی عملی را برای دختران دبیرستانی. دخترانِ دهه هشتادی و نودی هم همان روح پرشور دختران زینبیه را دارند؛ همان شجاعت را و همان قدرت را. فقط کافی ست دستی، غبار را از این روح بزداید و چه دستی توانمندتر از دست شهدا؟ ---------- 📣 کانال شهید آرمان علی‌وردی @shahid_armanaliverdy
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خدایی آروم دل امام هشتم اومده... ایرونیا خبر خبر ملیکهء قم اومده | 💐 ---------- 📣 کانال شهید آرمان علی‌وردی @shahid_armanaliverdy
سلام! من دختری شانزده ساله هستم... اینجا هم... اگر حسابش را بخواهی باید الان سه ماه، چهارماه، نه! یادم آمد. باید هشت ماه از آن بدرقه‌‌ای که قرار بود به درمانگاه ختم شود، گذشته باشد... درست است؛ الان باید به ماه ذی‌القعده رسیده باشیم... وای که چقدر دلم می‌خواست امروز هم مثل سال‌های قبل، مادرم مرا می‌بوسید... من، ناهید فاتحی کرجو... به تاریخ... روز دختر سال ۱۳۶۱ از... به همه‌ی دختران! امام را تنها نگذارید. اسلام‌تان را دریابید... من، ناهید فاتحی کرجو... امروز، سی‌ام مرداد... از زندان کومله... من، ناهید، دختر شانزده ساله، اسیر زندان کومله... 🕊 🕊 ---------- 📣 کانال شهید آرمان علی‌وردی @shahid_armanaliverdy
بدان ای دخـتر ایــران کـه امــروز حـجـــابت آرمـانِ هـر شهید است... 💗 🤍 ---------- 📣 کانال شهید آرمان علی‌وردی @shahid_armanaliverdy
| زیارت با احترام او! | رفته بودیم قم. موقع پیاده شدن از اتوبوس پایش طوری در رفته بود که نمی‌توانست راه برود؛ برایش صندلی چرخ دار آوردم. تا حرم با ویلچر بردمش. نزدیک ضریح که رسیدیم نگذاشت جلوتر بروم. گفت: بی احترامیه که نشسته جلوی حضرت معصومه (ع) بروم. به سختی از ویلچر بلند شد؛ لنگ لنگان و با تکیه به دیوار خودش را به ضریح رساند و زیارت کرد. راوی: پدر شهید اَلسَّـلامُ عَلَیْـڪِ یــٰا فاطمـه معصـومـه(س) پ.ن: عکسِ آن زیارت... . 💛 ---------- 📣 کانال شهید آرمان علی‌وردی @shahid_armanaliverdy
حضرت معصومه(س) این دخترِ جوانِ تربیت‌شده‌ء اهل‌بیت(ع) ، با پاشیدن بذر معرفت و ولایت در میان مردم موجب شد که قم پایگاهی بشود که انوار علم‌ و معارف اهـل‌‌بیت(س) را به سراسر دنیای اسلام منتقل کند. | مقام معظم رهبری | 🤍 ---------- 📣 کانال شهید آرمان علی‌وردی @shahid_armanaliverdy
حلول مـاه معصومــی حلول مـاه خـوبـی‌هــا حلول هرچه زیــبایـی شبیه مادرت زهرا(س) 🦋 ---------- 📣 کانال شهید آرمان علی‌وردی @shahid_armanaliverdy
🟧رویداد آشنایی با حوزه علمیه 💠با حضور حجت الاسلام و المسلمین استاد میرهاشم حسینی 🔰برگزاری جلساتی علمی، پویا و با نشاط، با حضور اساتید حوزوی ⏰زمان چهارشنبه ۳ خردادماه ۱۴۰۲ از ساعت ۱۵:۳۰ الی ۲۰:۳۰ 🔻مکان :حوزه علمیه آیت الله مجتهدی ره 📍ظرفیت محدود ، اولویت پذیرش با مجموعه های فرهنگی و مساجد (مختص دانش آموزان دبیرستانی دوره دوم) ☎️جهت ثبت نام و کسب اطلاعات بیشتر، با شماره 09059203465 تماس حاصل فرمایید. ---------- 📬 تنها کانال رسمی حوزه علمیه آیت الله مجتهدی (رحمة الله عليه) 🔸ايتا https://eitaa.com/hmojtahedi_ir
فاطمه را خواستم، معصومه را زائر شدم فیض قبر مادرى، از قبر دختر می‌رسد! ما باید از حضرت معصومه(علیها‌السلام) بیشتر استفاده کنیم. ایشان امامزاده بلافصل است. دختر امام، خواهر امام، عمه امام، خیلی عظمت دارد... | 💗 🌸 ---------- 📣 کانال شهید آرمان علی‌وردی @shahid_armanaliverdy
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 | روضـه حضرت رقیـه (س) | آخرین سفری که باهم رفتیم، سفر قم و جمکران بود. توی اتوبوس وقت رفتن، یه روضه حضرت رقیه(سلام الله علیها) رو کلیپ کرده بودن. دختر بچه‌ها شعر "حالا اومدی، حالا که دیگه رقیه افتاده از پا اومدی..." رو می‌خوندند. آرمان از این کلیپ خیلی خوشش اومده بود. می‌گفت: خیلی گریه کردم! خیلی قشنگه... عاشق حضرت رقیه بود... موقع برگشت هم فقط از شهدا می‌گفت. همش در مورد کتاب شهدا صحبت می‌کرد، در مورد سختی کار نیروهای اطلاعاتی صحبت می‌کرد. | | ---------- 📣 کانال شهید آرمان علی‌وردی @shahid_armanaliverdy
چادر و عفت تو هدیه شد از خون شهیــد شد حجاب حاصلی از پیڪر گلگون شهیــد 🌹 ---------- 📣 کانال شهید آرمان علی‌وردی @shahid_armanaliverdy
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 ما سینه زدیم، بی‌صدا باریدند از هر چه که دم زدیم، آنها دیدند ما مدعیان صف اول بودیم از آخر مجلس شهدا را چیدند... ---------- 📣 کانال شهید آرمان علی‌وردی @shahid_armanaliverdy
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠خاطره جالب پدر شهید آرمان علی‌وردی از ماجرای گم شدن سه روزه آرمان در سفر زیارتی کربلا... ---------- 📣 کانال شهید آرمان علی‌وردی @shahid_armanaliverdy
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قبل از ملبس‌شدن به لباس سربازی امام‌زمان(عج) سربازی‌اش قبول شد. سفـر بخیـر جوونـی که شـدی عاقبت بخیـر...🕊 ❤️ ---------- 📣 کانال شهید آرمان علی‌وردی @shahid_armanaliverdy
🔰 دلنوشته‌ی یک معلم... هم اکنون، سه شنبه ۲ خرداد ماه ۱۴۰۲، ساعت ۱۲ قدم هایم را به سمت مزار قطعه ۵۰ بهشت زهرا علیهاالسلام، آرام آرام برمیدارم. هوای گرم سر ظهر مشتری های هر دکانی را می پراند؛ خب پس طبیعی است که اینجا هم خبری از شلوغی های پنجشنبه عصر نباشد. از میان قبور شهدای خانطومان و حلب که میگذرم انگار صدای همهمه می آید! عده ای دور زده اند حول مزاری که حتی از ازدحام جمعیت هم از نزدیک دیده نمی شود؛ هان اینجاست! مزار رفیق خودمان؛ آرمان عزیز... چه خبر است مگر؟! چرا هر بار که می آیم سر مزار شهید آرمان علی‌وردی انقدر شلوغ است که حتی ما اساتید حوزه و رفقایش نمی توانیم یک دل سیر بالای مزارش بنشینیم؟ مگر تازه شهید شده؟ ماه هاست که از آن غائله هیاهوی استکبار میگذرد اما انگار چیزی که از آن روز ها باقی مانده است همین خون شهید است! اوست که زنده است؛ اوست که حل و عقد میکند و هر چه ماسوی او از یاد رفته... آری و لاتحسبنّ الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً... شخصی کنار ایستاده و اشک می ریزد؛ مرا که دید به سمتم آمد؛ خب ما معمم هستیم و مردم دل و دلشان را با ما تقسیم که میکنند کمی آرام تر می شوند؛ اما درد و دل او: حاج آقا من میدانم شما از نزدیکان شهید آرمان بودید؛ من از راه دور آمده‌ام سر مزار آرمان که حاجت بگیرم؛ من مبتلا به گناهی هستم و امید دارم شهید برای ترک کردنش دست مرا بگیرد... چه خبر است اینجا؟ گویی هیچوقت دور این مزار از فرشته های آسمانی خالی نیست؛ گویی هیچوقت دور این مزار از تشنگان شربت شهادت خالی نمی شود... آرمان جان رزق آسمانی ای که با خودت به زمین می آوری خیلی دل ها را به خداوند، گره زده است؛ ما را هم مهمان کن... 👤 استاد سطوح عالی حوزه علمیه آیت الله مجتهدی (ره) --------- 📣کانال شهید آرمان علی‌وردی @shahid_armanaliverdy
🔰 انشاء درباره شهید آرمان علی‌وردی #ارسالی #آرمان_عزیز #شهید_آرمان_علی_وردی --------- 📣کانال شهید آرمان علی‌وردی @shahid_armanaliverdy
◽️ اولئـك المخلصـون حقــاً و شیعتنا صدقــاً آنها حقیقتاً شیعیان ما هستند آنها مخلصون هستند. 🕊 ---------- 📣 کانال شهید آرمان علی‌وردی @shahid_armanaliverdy
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞| گزیـده ای از مستنـد ماجـرای امروز 🔰| به نقل از مادر بزرگوار شهیـد علی‌وردی - توی خونه که بود، کلاً شلوغ بود... . . 💚 ---------- 📣 کانال شهید آرمان علی‌وردی @shahid_armanaliverdy
از همان وقتی که فهمیدم «عشـق» در رگ‌هات جریان یافت، خون سرخت رج به رج، محکم، تار و پود چادرم را بافت؛ در مسیر عاشقی من هم بستم آخر کوله بارم را از سرم حاشا که بردارم؛ باور سرخی که دارم را. ✍🏻 بابایی 🥀 ---------- 📣 کانال شهید آرمان علی‌وردی @shahid_armanaliverdy
📜 | یک تکـه از بهشـت | هر وقت می‌رفتیم مشهد، باید حتما می‌رفت صحن گوهرشاد. ساعت‌ها آن‌جا می‌نشست و دعا می‌کرد. می‌گفت: این کنج دیوار یه تکه از بهشته... به روایت مادر شهید 🕊 ---------- 📣 کانال شهید آرمان علی‌وردی @shahid_armanaliverdy
بعدِ تو عمراً کسی ، در سینه ام غوغا کند روز و شب های مرا درگیر یک رؤیا کند بعدِ تو عشقت درونِ سینه ام ماند و نرفت مانْد تا با مُردنَم ، قلبِ مرا اِحیا کند...💔 ---------- 📣 کانال شهید آرمان علی‌وردی @shahid_armanaliverdy
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬آ همایش بزرگداشت حماسه فتح خرمشهر... 💠 وزارت جهاد کشاورزی ✅ با حضور پدر شهید آرمان علی‌وردی --------- 📣کانال شهید آرمان علی‌وردی @shahid_armanaliverdy
عاشق شهید قوطاسلو بود ... هر وقت میرفتیم بهشت زهرا سلام الله علیها سریع میرفت سر مزار اولین شهید ارتش که شهید مدافع حرم شد ---------- 📣 کانال شهید آرمان علی‌وردی @shahid_armanaliverdy