مادرم...
تو همان کوثرِ قرآنی
که بجایِ تکریمِ آیه هایَت ،
برگ برگَت را
زدند !!!
#فاطمیه🖤
🍃| @shahid_dehghan |🍃
《بسم الرب الشهداء والصدیقین》
📚 #یک_روز_بعد_از_حیرانی💔
💔 #دل_بی_دلبستگی
تو آرزوی شهادت داشتی . به مادر هم همین را گفته بودی . همان آخرین باری که با خانه تماس گرفتی .
سه شنبه آخرین تماست بود و هیچ کس گمان نمی کرد این آخرین تماس است...
همان سه شنبه آخر هم مثل همه ی تماس ها می خندیدی و شوخی می کردی. اما وقتی اصرار کرده بودی:
((دعا کن من شهید بشم.)) کاملا جدی بودی . مادر نگفت که دعا نمی کند . حتی نگفت دعا می کند. فقط گفته بود:(( محمدرضا، نیتت رو خالص کن.))
شکندارم که راست می گفتی :((به خدا نیتم خالص شده . به والله قسم دیگه یه ذره ناخالصی تو وجودم نیست .))
یعنی خودش هم به حرف خودش باور داشت آن لحظه که گفته بود : (( مطمئن باش این دفعه شهید می شی ))
همین جمله کافی بود تا صدای قهقه ات از پشت تلفن بلند شود.خوشحال شدی اما راضی نشدی . گفته بودی : ((یک چیز دیگه بگم؟))
_دیگه خودت رو اینقدر لوس نکن .
_یکچیز دیگه هم میخوام.
_بگو.
_ دعا کن اگر شهید شدم،بدنم سر نداشته باشه.....
ʝסíꪀ➘
|❥✨ @shahid_dehghan
هدایت شده از کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
•┄❁ #قرار_شبانہ ❁┄•
فرستـادن پنج #صلواتــ
بہ نیتــ سلامتے و ٺعجیـل در #فرجآقاامامزمان«عج»
هدیہ بہ روح مطهر شهید
#محمدرضا_دهقان♥️
| @shahid_dehghan |
هدایت شده از کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
بی تو هر #شب
چہ ڪَــران میڪَـذرد ...
ڪَـاهی بہ خیال و ...
بسیار بہ دلتنڪَی ...!!
#شبتون_شهدایی🌙
@shahid_dehghan
فرمانده بسیج دارخوین شادگان ترور شد و به شهادت رسید
🔹فرمانده حوزه بسیج دارخوین شادگان در جنوب استان خوزستان توسط افراد ناشناس ترور شد.
🔹 فرمانده بسیج شهر دارخوین شب گذشته حین بازگشت به خانه، توسط افرادی ناشناس و نقابدار که در کمین او بودند، جلوی درب خانه اش به ضرب گلوله های سلاح کلاشینکوف مورد ترور قرار گرفت و به درجه رفیع شهادت نایل شد.
🍃| @shahid_dehghan
🔸| #روز_بیست_و_یکم
به نیابت از شهید مدافع وطن
#سعید_کریمی
متولد:۱۳۷۲/۱۲/۲۵اهواز
شهادت:۱۳۹۷/۶/۳۱حادثهترورسیتیاهواز
مزارواقع درگلزارشهدایروستای هفتشهیدان(مسجدسلیمان)
📿| @shahid_dehghan
💠 رهبر معظم انقلاب امام خامنه ای:
امروز، به فضل همین شهادتها و به برکت خون شهدا ، ملت ما ، سربلند و آبرومند است .
🍃| @shahid_dehghan
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
🍃❤️| @shahid_dehghan
🍃بسمـ رب شهدا والصدیقین 🍃
داداش اینو وقتی سوریه بودی دادم واست درست کردن تا وقتی اومدی بهت هدیه بدم.. چون میدونستم اگه اسم شهید رو پشت اسمت ببینی کلی ذوق میکنی.. راستی شنیدم غوغا کردی.. #سرت_شلوغ_شده.. امروز از مادرت شنیدم یک جوونی چندروز پیش تو چیذر گفته من نه خدا پیغمبر قبول دارم نه نماز و نه امام حسین.. بچه محل چیذرم ولی تا هفته ی پیش یکبار هم امامزاده نیومده بودم.. تا اینکه یک شب خواب میبینم توی بیابون تاااریک گم شدم...یک جوون قد بلندی با تیشرت استین کوتاه ابی اومد جلو.. بهم یک راه بلند سفید و پر نور رو نشون میده... و میگه این راهیه که باید بری.. بیدار میشم خواب از سرم میپره و تا صبح توی حیاط قدم میزدم.. صبح وقتی از جلوی امامزاده علی اکبر رد میشدم دیدم شلوغی و همهمه ست... اومدم داخل دیدم مراسم تشییع و تدفین جنازه شهیده... عکسش رو زده بودند.. دیدم همونیه که دیشب تو خواب دیده بودم!!! به سختی از فشار جمعیت اومدم نزدیک و پیکر شهید رو با اون وضعیت خاص دیدم..(میگفت من حتی تشییع پدرم رو هم نرفته بودم) از اون روز دیگه صبح و شبم شده امامزاده علی اکبر.. کارو زندگیم شده #گلزارشهدای_امامزاده_علی_اکبر_چیذر .... غوغا کردی محمد... اون دانشجویی که شیطنت های سر کلاسش زبانزد اساتیدش بود الان نام بزرگ ترین سالن کلاس های #مدرسه_عالی به اسم اون مزین شده.. چون دیگه شدی فارغ التحصیل و استاد اخلاص و غیرت...
به ظاهر از جنس ما بودی.. ولی به دل آسمانی..
همه به خاطرات با تو بودن افتخار میکنند.. چنان شوری بین آشنایانت انداختی که همه به تامل شهادت افتادند..
#پست_اینستاگرام_دوست_شهید 🌺
🍃🌸 @shahid_dehghan
《بسم الرب الشهداء والصدیقین》
📚 #یک_روز_بعد_از_حیرانی💔
#روز_های_قبل_از_نبودنت
_دلم خوشه این اواخر همش باهم بودیم .
این را شهاب میگوید .انگار روز های آخر بیشتر از همه روزها توی ذهنش ثبت شده اند. پر رنگِ پر رنگ.
نمی دانم چند وقت قبل از رفتنت بوده که با همان تیشرت سبز معروفت و شلوار شش جیب و پوتین رفته بودی دانشگاه دیدن شهاب . قبلش پیام داده بودی :((کجایی )) و بعد که گفته بود :((دانشگاه.))
سریع خودت را رسانده بودی.
حتما لباس هایت برازنده ات بودند که چشم شهاب را گرفته و گفته بود : (( محمد شهید شدی پوتین و شلوارت برای من.))
مدام می گویم سری که نداشتی و حالا باید بگویم پوتینی که نماند. لباسی که سوخت....
تو می دانستی آن دیدار ها دیدار های آخر است که گفته بودی :((گوشیت رو بیار چند تا عکس سلفی بندازیم.))
ʝסíꪀ➘
|❥✨ @shahid_dehghan
هدایت شده از کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
•┄❁ #قرار_شبانہ ❁┄•
فرستـادن پنج #صلواتــ
بہ نیتــ سلامتے و ٺعجیـل در #فرجآقاامامزمان«عج»
هدیہ بہ روح مطهر شهید
#محمدرضا_دهقان♥️
| @shahid_dehghan |
وصل مدام به بود از وصل گاه گاه مستغنی از وصال توام با خیال تو
#شبتون_شهدایی
🍃❤️| @shahid_dehghan
•┄═•بسم الله الرحمن الرحیم•═┄•
ذڪر روز پنجشنبــه:
لا اِلهَ اِلله المَلِکُ الحَق المُبین🍃
خدایے جز آن خدای یڪتا که
سلطان حق و آشڪار است نخواهد بود.
تعداد:
١٠٠ مرتبه
#صبحتون_شهدایی
•┄═•═┄•🍃
@shahid_dehghan
🍃•┄═•═┄•
یادمون باشه!
که هر چی برای خدا
کوچیکی و افتادگی کنیم
خدا در نظر دیگران #بزرگمون میکنه...!
💛| #شهید_خرازی
خدا میبیند وکافیست...
🍃💌| @shahid_dehghan
🔸| #روز_بیست_و_دوم
به نیابت از شهیدجهادگر
#سید_محمد_حسینی
متولد:۱۳۷۵/۰۴/۱۲ کرج
شهادت:۱۳۹۶/۰۶/۰۵ تصادف در جاده گیلانغرب
📿| @shahid_dehghan
یاران همه رفتند؛
افسوس که جامانده منم
حسرتا این گل خارا؛
همه جا رانده منم
پیر ره امد وطریق رفتن اموخت
انکه نا رفته و جا مانده منم
#پنجشنبه_شهدایی
شهدا را یاد کنید با ذکر صلوات
🍃| @shahid_dehghan
پنجشنبه ها...
دلتنگۍجوردیگریستــ
دلتنگ ڪسانۍمۍشوۍ
ڪه نبودنشان عمیقـتر
از بودن خیلۍهاستــ
باید بنشینۍگوشه اۍ
وبانداشته هایت خلوت ڪنۍ
و بین اشڪ و لبخند
جاۍخالۍآنهـــا را
به آغوش بڪشی....
#شھدارایادڪنیدباذڪرصلوآت
#عکسنیابتیامروزکاربران
🍃| @shahid_dehghan |🍃
ابووصال
کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافعحرم #محمدرضادهقانامیری
#قسمتدوازدهم
لباس خاکی
دوره دبیرستان اوج ورزش پارکور بود️ یک سال در آنجا بنایی داشتند،در فضای حیاط،کیسه های گچ و سیمان و تپههای خاک و ماسه زیاد بودکه به عنوان مانع استفاده میکرد️و ورزش مورد علاقهاش رو تمرین میکرد. وقتی به خانه میآمد هیکل و لباسش خاکی بود
راوی:مادرشهید
#ادامهدارد...
🍃| @shahid_dehghan
.
.
#حسینجانم✨♥️
《کاسه به دست آمدنم عیب نیست
کاسه ی خالی بروم نارواست :)》
#شبهایجمعهمیگیرمهواتو
🍃🖤| @shahid_dehghan
《بسم الرب الشهداء والصدیقین》
📚 #یک_روز_بعد_از_حیرانی💔
#سر_سربلند
مقداد بود که پای تو را به آموزشگاه باز کرد. البته اول با شک و تردید. چون مانده بود بین دو راهی.هم علاقه ات به مسائل نظامی را می دید و هم می دانست پدر و مادرت چقدر به درس هایت حساس هستند. با این حال یک بار تو را با خودش به آموزشگاه برد تا سر یکی از کلاس ها بنشینی و ببینی اصلا اهل این کار ها هستی یا نه؟
بودی آن هم چطور! خدا همان کسی را سر راهت قرار داده بود که آرزویش را داشتی . تا حدودی آمادگی جسمی داشتی و خودت فهمیده بودی که قبلا بخشی از راه را طی کرده ای . از میزان آمادگی خودت با خبر بودی.برای آموزش مصمم شدی .
گر چه بدون راضی کردن مامان فاطمه و بابا علی برایت سخت بود. زبان چرب و نرم همین جا ها به کار می آید. نمیدانم با چه کلکی راضی شان کردی که هم درس بخوانی و هم در دوره های نظامی شرکت کنی .بعد از ثبت نام در آموزشگاه، پارکور را جدی تر پی گرفتی. شاید فکر می کردی قدرت جسمی ات را بالا می برد و حتما بعد ها به دردت می خورد.
ʝסíꪀ➘
|❥✨ @shahid_dehghan
هدایت شده از کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
•┄❁ #قرار_شبانہ ❁┄•
فرستـادن پنج #صلواتــ
بہ نیتــ سلامتے و ٺعجیـل در #فرجآقاامامزمان«عج»
هدیہ بہ روح مطهر شهید
#محمدرضا_دهقان♥️
| @shahid_dehghan |