کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
•┄═•🏴•═┄• @shahid_dehghan •┄═•🏴•═┄•
#جواز_کربلا
خیلی دوست داشتم اربعین کربلا باشم، اما پدرم موافق نبود. اما باز هر بار که حرف از رفتن میشد باز پدرم راضی نمیشد. چند روز بیشتر به اربعین نمانده بود. دلم شکست و با همان حال به دانشگاه رفتم. در گوشهای باخودم خلوت کردم. عکس محمدرضا را روبرویم گرفتم و شروع به درد و دل کردم و از او خواستم دست مرا بگیرد. ظهر که شد، برادرم خبر داد پدر راضی شده، من زائر کربلا شدم.
راوی: دوست شهید
#کتاب_ابووصال
@shahid_dehghan
🍃📚|خاطرات کتاب ابووصال
📝 #وبالوالدین_احسانا
لحظاتی بود که با دوستان بیرون میرفتیم و یا برای رفتن به هیئت برنامه ریزی میکردیم. او هم همراه بود اما اگر خانواده اش چیز دیگری میگفتند، دعوت مارا رد میکرد و با آنها می رفت.
به شدت مطیع حرف پدر مادرش بود.
هر چه که آنها میگفتند در اولویت بود.
در صورتی که ممکن بود ما به خاطر دوستان با برنامه های خانواده همراهی نکنیم و وقتمان را با آنها بگذرانیم.
📝| نقل شده از #دوست_شهید
#ابووصال
#خاطره_شماره_۳۱
🍃📚| @shahid_dehghan
هدایت شده از کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
•┄❁#قرارهرشبما❁┄•
فرستـادن پنج #صلواتــ
بہ نیتــ سلامتے و
ٺعجیـل در #فرجآقاامامزمان«عج»
هدیہ بہ روح مطهر شهید
#محمدرضا_دهقان♥️
•┄═━❝🏴❞━═┄•
@shahid_dehghan
•┄═━❝🏴❞━═┄•
لطفی است که می کند غمت با دل من
ورنه دل تنگ من چه جای غم توست ؟
#عزیز_برادرم💔
#شبتون_شهدایی🌙
•┄═•🏴•═┄•
@shahid_dehghan
•┄═•🏴•═┄•
هدایت شده از کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
•┄══🏴❝سـلـام❞🏴══┄•
#روزتون_شهدایی
شهید محمدرضا دهقان
ذکر روز دوشنبه:
یا قاضی الحاجات
100 مرتبه
•┄═•🏴•═┄•
@shahid_dehghan
•┄═•🏴•═┄•
🍃📚|خاطرات کتاب ابووصال
📝 #نیک_سیرت
با دوستش به هیئتی که میشناخت رفتند. اولین بارش بود که در آن هیئت حضور داشت.
از همان ابتدای آشنایی با رفقای هیئتی دوستش، جوری رفتار کرده بود که انگار چندین سال است همدیگر را میشناسند.
از همان جا بود که دوستی های جدید شکل گرفت.
به عنوان یک بچه هیئتی قدرت جذب بالایی داشت و بخاطر خوش اخلاقی و لبخندی که روی لب داشت، سریع رابطه برقرار می کرد.
📝| نقل شده از #دوست_شهید
#ابووصال
#خاطره_شماره_۳۲
🍃📚| @shahid_dehghan