#بنزین_سال
از کودکی او را با سفر های راهیان نور آشنا کردیم،سفر هایی که هم جنبه ی معنوی داشت و هم تربیتی،سفر های ده بیست روزه ای که تا اخر تعطیلات عید طول میکشید.
سختی و کمبود زیادی داشت، خیلی ها جا میزدند و کم می آوردند،اما مشقت های این سفر از او آدمی ساخته بود که بتواند در برابر مشکلات صبور باشد،کم توقع باشد، قناعت کند، سازش پذیر باشد و تلاشگر و هدفمند باشد و از نظر جسمی قوی باشد.
این سفر برای او و خانواده ی مان حکم بنزین سال را داشت که یک سال موتور روح و جانمان را روشن نگه میداشت و به طور ویژه روی اعتقاداتمان مؤثر بود.
نقل از مادر بزرگوار شهید
#کتاب_ابووصال
#شماره_۷
🌷 @shahid_dehghan
#ورزشکار
شش تا هشت سالگی #ژیمناستیک کار کرد و بعد از آن به تبعیت از دایی بزرگش ورزش های رزمی تمرین میکرد و تکواندو کار شد.
علاقه اش به سمت ورزش های هیجانیو جنبشی روز به روز بیشتر شد.
حیاط و پارکینگ خانه با موانعی مثل صندلی و تایر و موتور پدرش، محل تمرین او شده بود، کنترلش کمی سخت تر شده و پارک محل بعدی تمریناتش شد.
به خاطر هوای آزاد و موانع بیشتری که در پارک بود هیجان و انرژی اش تخلیه میشد.
دوره راهنمایی اش حرکات خطرناکی می کرد و نگرانی ها دو برابر شده بود که به خودش آسیبی نرساند.
راسته دیوار را به صورت افقی بالا میرفت و پرش هایش بلندتر شده بود.
بعدها مشخص شد که به این حرکات پارکور میگویند و نوعی ورزش است.
بدون این که دوره ی آموزشی خاصی ببیند آن را خود جوش انجام داد و یاد گرفت.
نقل از مادر بزرگوار شهید
#کتاب_ابووصال
#شماره_۱۱
@shahid_dehghan
#جنگجوی_منتظر
تاکید داشت که به عنوان منتظر واقعی نباید شعارگونه رفتار کرد و فقط دهان را باذکر اللهم عجل لولیک الفرج پر کرد. باید رزم بلد بود و جنگیدن دانست؛ امام زمان"عج" جنگجو لازم دارد، آیا وقتی که ظهور کند میتوانیم در سپاه حضرت خدمت کنیم؟ چیزی از هنر رزم و جنگ بلدیم؟!
راوی: دوست شهید
#کتاب_ابووصال
@shahid_dehghan
#بنزین_سال
از کودکی او را با سفر های راهیان نور آشنا کردیم،سفر هایی که هم جنبه ی معنوی داشت و هم تربیتی،سفر های ده بیست روزه ای که تا اخر تعطیلات عید طول میکشید.
سختی و کمبود زیادی داشت، خیلی ها جا میزدند و کم می آوردند،اما مشقت های این سفر از او آدمی ساخته بود که بتواند در برابر مشکلات صبور باشد،کم توقع باشد، قناعت کند، سازش پذیر باشد و تلاشگر و هدفمند باشد و از نظر جسمی قوی باشد.
این سفر برای او و خانواده ی مان حکم بنزین سال را داشت که یک سال موتور روح و جانمان را روشن نگه میداشت و به طور ویژه روی اعتقاداتمان مؤثر بود.
نقل از مادر بزرگوار شهید
#کتاب_ابووصال
#شماره_۷
🌷 @shahid_dehghan
#جواز_کربلا
خیلی دوست داشتم اربعین کربلا باشم، اما پدرم موافق نبود. اما باز هر بار که حرف از رفتن میشد باز پدرم راضی نمیشد. چند روز بیشتر به اربعین نمانده بود. دلم شکست و با همان حال به دانشگاه رفتم. در گوشهای باخودم خلوت کردم. عکس محمدرضا را روبرویم گرفتم و شروع به درد و دل کردم و از او خواستم دست مرا بگیرد. ظهر که شد، برادرم خبر داد پدر راضی شده، من زائر کربلا شدم.
راوی: دوست شهید
#کتاب_ابووصال
@shahid_dehghan
🍃🌺بسم رب الشهدا و الصدیقین🌺🍃
#خاطره
خستگی ناپذیر
دو کوهه مسئول پشتیبانی بود و کارش سخت و پرتحرک بود.
از هشت صبح تا هشت شب خادمی بود و از نه شب تا یازده شب هم بازدید از گردان تخریب بود که باید با زائران خواهر همراهی می کردیم و پای ثابت این کار، او و یکی از دوستان بودند.
تازه ساعت دوازده شب تا چهار صبح کنار رادیو دوکوهه باید پست می دادیم. هیچ وقت نمی نالید و با عشق و علاقه کار می کرد.خلوص نیت در عملش بود و خستگی نداشت.همیشه برای انجام کارها داوطلب بود. بنیه قوی و بدن سالمی داشت که او را سر حال نگه می داشت تا وظیفه خادمی اش را به نحو مطلوبی انجام دهد.
راوی:دوست شهید
#کتاب_ابووصال
#شهید_محمدرضا_دهقان
🍃💐|• @shahid_dehghan
بسم رب الشهدا
#خاطره
🌺خستگی ناپذیر 🌺
دو کوهه مسئول پشتیبانی بود و کارش سخت و پرتحرک بود.
از هشت صبح تا هشت شب خادمی بود و از نه شب تا یازده شب هم بازدید از گردان تخریب بود که باید با زائران خواهر همراهی می کردیم و پای ثابت این کار، او و یکی از دوستان بودند.
تازه ساعت دوازده شب تا چهار صبح کنار رادیو دوکوهه باید پست می دادیم. هیچ وقت نمی نالید و با هشق و علاقه کار می کرد.خلوص نیت در عملش بود و خستگی نداشت.همیشه برای انجام کارها داوطلب بود. بنیه قوی و بدن سالمی داشت که او را سر حال نگه می داشت تا وظیفه خادمی اش را به نحو مطلوبی انجام دهد.
راوی:دوست شهید
#کتاب_ابووصال
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
@shahid_dehghan
بسم رب الشهدا
#خاطره
🌺خستگی ناپذیر 🌺
دو کوهه مسئول پشتیبانی بود و کارش سخت و پرتحرک بود.
از هشت صبح تا هشت شب خادمی بود و از نه شب تا یازده شب هم بازدید از گردان تخریب بود که باید با زائران خواهر همراهی می کردیم و پای ثابت این کار، او و یکی از دوستان بودند.
تازه ساعت دوازده شب تا چهار صبح کنار رادیو دوکوهه باید پست می دادیم. هیچ وقت نمی نالید و با هشق و علاقه کار می کرد.خلوص نیت در عملش بود و خستگی نداشت.همیشه برای انجام کارها داوطلب بود. بنیه قوی و بدن سالمی داشت که او را سر حال نگه می داشت تا وظیفه خادمی اش را به نحو مطلوبی انجام دهد.
راوی:دوست شهید
#کتاب_ابووصال
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
@shahid_dehghan
📩| #خاطره
خستگے ناپذیر
دو کوهه مسئول پشتیبانی بود و کارش سخت
و پرتحرڪ بود.از هشت صبـح تـا هشت شــب
خادمی بود و از نه شب تا یازده شب هم بازدید
از گردان تخریب بود ڪه باید با زائـران خواهـر
همراهی می کردیم و پای ثابت این کار، او و یکی
از دوستان بودند.🌸
تازه ساعت دوازده شب تا چهار صبح کنار رادیو
دوکوهه باید پست می دادیم.هیچ وقت نمی نالید
و با عشق و علاقه ڪار می ڪرد.خلوص نیت در
عملش بود و خستگی نداشت.همیشه برای انجام
کارها داوطلب بود.بنیه قوی و بدن سالمی داشت
که او را سرحال نگه میداشـت تا وظیفه خادمی
-اش را به نحو مطلوبی انجام دهد.
🗣| راوے:دوست شهید
#کتاب_ابووصال
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
🌹🍃| @shahid_dehghan
[#حضرت_برادر_گلم|•🌼]
رفیقِ با معرفت!
اهـل رفـاقـــت بود.
با آدم های زیادی رفیق بود؛
هوای رفقـایش را داشت...
#کتاب_ابووصال
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
˹🦋| @shahid_dehghan˼
[#حضرت_برادر_گلم|•🌿]
از محمدرضا تا محمدرضا
عاشـق دایـی هایـش بــود و
نسبت به دو داییِ شهیدش
ارادت خاصـی داشـت...
🎙️: «نقل از مادر بزرگوار شهید»
#کتاب_ابووصال
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
˹🌷| @shahid_dehghan˼
[#حضرت_برادر_گلم|•🌱]
از خود گذشتــه
مادر شهید روایت میکند:
«یک چیزی که برایم عجیب بود؛
این بود که ...
#کتاب_ابووصال
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
˹✨| @shahid_dehghan˼