eitaa logo
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
7.6هزار دنبال‌کننده
10.6هزار عکس
3.3هزار ویدیو
69 فایل
﷽ [ مـن شنیـدم سـر عشـاق به زانـوے شمـاست و از آن روز سـرم میـل بریـدن دارد ] • ↫زیر نظر خانواده‌‌ محترم‌ شهید "تنھا کانال‌ رسمی‌ شهید در پیامرسان‌ ایتا" 📞| روابط عمومی مجموعه شهید دهقان: 🆔| @Ghoqnooos_7494
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌹هو الشهید🌹🍃 🌹🍃| 📿 🔸راوی اول: اکثرا دوست داشت تسبیح دستش باشد و از بازی کردن با آن لذت می برد... معمولا هم تسبیح های خوب را از دیگران می گرفت😂 فقط سه بار از کلکسیون اتاق من تسبیح برداشت.😅 برای آخرین تولدش هم به تسبیح هدیه دادم... معمولا سوئیچ موتورش را به تسبیح وصل می کرد؛ سوئیچ که روی موتور بود، تسبیح هم دور دستش... می گفت: "به خاطر اینکه وقتی پلیس سوئیچ رو در میاره نتونه ببردش"😅 🔹راوی دوم: شبی که و مسعود و احمد و سید مصطفی شهیدشدند، وقتی رفتیم بالا سر ...😭 بعد از اینکه پیکرهای مطهرشان را به ماشین منتقل کردیم؛ قرار شد برگردیم عقب و یک جابجایی انجام بدهیم که کنسل شد. یکی از بچه ها سوئیچ موتورش را از روی زمین برداشت، می خواستیم ببینیم موتورش کدام است. همه گیج بودیم، متوجه نمی شدیم چی به چی است😔 با اینکه سوئیچ به موتور نمی خورد اما می دانستیم این سوئیچ موتور تریل ست؛ چون یک تسبیح سبز رنگ به آن آویزان بود... یکی از بچه ها سوئیچ و تسبیح آویزان به آن را برد بالا؛ شب بود ولی دیدیم...😢 🔸راوی سوم: فردای آن اتفاق به مقرمان برگشتیم... یکی از دوستانی که رفته بود بیمارستان برای کارهای خودش، تعریف می کرد: به بیمارستان که رسیدم و متوجه شدند از رزمنده های یگان فاتحین هستم، اطلاع دادند که دو نفر از بچه هایمان شهید شدند و برای شناسایی به محلی بروم که پیکر آن دو شهید بزرگوار بود... مسعود عسکری و احمد اعطایی را شناسایی کردم... چون دو ساعت قبل از عملیات آنها یک عملیات دیگری هم داشتیم، در جریان نبودم؛ گفتم: "کی این اتفاق افتاده؟..." حالم بدتر شده بود و داشتم برمی گشتم که مجددا گفتند: "صبر کن دو شهید دیگر هم هست..." خیلی منقلب شدم گفتم: "مگه چه خبر شده؟! چهار شهید؟!!" وقتی برای شناسایی رفتم، یک سوئیچ نشانم دادند که به یک تسبیح سبز رنگ آویزان بود؛ همان جا گفتم: "این دهقان امیریه😭" آخر هم عامل شناسایی اش شد همان سوئیچ همراه با تسبیحش... 🍃📜|نقل از 🍃🌹@shahid_dehghan🌹🍃
🍃🌸| بانو! در هیچ اساس نامه اے حق تماشاے تو به رسمیت شناخته نشده خیالت تخت... تحریم کن! چادر بڪش به تمام چشم ها برنامه صلح آمیزے در ڪار نیست! 🍃🌹 @shahid_dehghan🌹🍃
Narimani-masir-shohada_1396-4-30-13-36.mp3
3.54M
🌹دائم تو مسیر مزار شهدا موندم 🌹رفتن رفقا و جاموندم 🌹حرفای زیادیہ تو دل واموندم 👌 🎤 سید رضا نریمانی 🍃🌹 @shahid_dehghan🌹🍃
#يا_حبيب_الباڪين جز #حسين ڪیست ڪه در سایہ ے مِهرش برویم رحمتِ اوست ڪه هر لحظہ #پناهِ من و توست... #حرم_پناه_آخرم 🍃🌹 @shahid_dehghan 🌹🍃
•┄══❁🌸❞ #قرار‌هرشب‌ما❝🌸❁══┄• فرستـادن پنج #صلواتــ بہ نیتــ سلامتے و ٺعجیـل در #فرج‌آقا‌امام‌زمان«عج» هدیہ ‌بہ‌ روح ‌مطهر ‌شهید #محمدرضا_دهقان♥️ •┄═━❝🌸❞━═┄• @shahid_dehghan •┄═━❝🌸❞━═┄•
اے عشق، مرا بیشتر از پیش بمیران آنقدر که تا دیدن #او زنده بمانم... #شبتون_بے_گناه🌙 #التماس_دعاے_شهادت ❤️ 🍃🌹 @shahid_dehghan 🌹🍃
•┄══🌤❝سـلـام❞🌤══┄• 🌤 شهید محمدرضا دهقان ذکر روز جمعه: اللهم صل علی محمدوآل محمدوعجل فرجهم🍃🌷 100 مرتبه •┄═•🌤•═┄• @shahid_dehghan •┄═•🌤•═┄•
🍃🌹| وقتی در راه ِ شهید و برای رسیدن به شخصیت تلاش میکرد... گاهی به مشکلاتی برمیخورد یا یه سری افراد اذیتش میکردن یا طعنه میزدن، تیکه مینداختن، مسخره میکردن یا کلی فحش بهش میدادن... اما هیچ وقت از تلاشی که میکرد پشیمون نمیشد! چون برای شهید تلاش میکرد.... برای برای و بهش میگفتم ! آخه چرا ادامه میدی؟! انقدر خودتو کوچیک نکن... به اندازه کافی شهید رو شناختی! به چه قیمت آخه؟! انقدر مسخرت میکنن! لبخند میزد میگفت: "بابا چیزی نشده. چیز خاصی نیست برای شهیده...☺️" لبخند میزد و خیلی راحت میگذشت... : بعد شهادتش حرفشو درک کردم... هرکاری کرد برای بود در پایان شهادت روزیش شد... ♦️ 🍃🌹 @shahid_dehghan🌹🍃
🍃🌸| با دستهای پيامبرانه ات دست هايمان را در دستهای گذاشتی.. با نگاه حيدری ات بود كه ما را كردی... اصلا تو دليل پرواز همه ی پرستوها هستی... ♥️ 🍃🌹 @shahid_dehghan🌹🍃
•┄══❁🌸❞ #قرار‌هرشب‌ما❝🌸❁══┄• فرستـادن پنج #صلواتــ بہ نیتــ سلامتے و ٺعجیـل در #فرج‌آقا‌امام‌زمان«عج» هدیہ ‌بہ‌ روح ‌مطهر ‌شهید #محمدرضا_دهقان♥️ •┄═━❝🌸❞━═┄• @shahid_dehghan •┄═━❝🌸❞━═┄•
نوزادِ حسین جلوه اش مصطفویسٺ دقٺ ڪه ڪنے خَلقاً و خُلقاً نبویسٺ تبریڪ بگویید بہ ارباب ڪه او نامش،نسبش،خودش،جمالش علویسٺ #بہ‌بہ_چہ_پسرے_حسین_دارد❤️ #ولادٺ_حضرٺ_علےاڪبر_مبارک💜 🍃🌹 @shahid_dehghan 🌹🍃
مرا یارا چنین بی‌یار مگذار... #شبتون_شهدایے🌙 #الٺماس_دعاے_شهادٺ❤️ 🍃🌹 @shahid_dehghan 🌹🍃
•┄══🌤❝سـلـام❞🌤══┄• 🌤 شهید محمدرضا دهقان ذکر روز شنبه: یا رَب العالَمین🌸🍃 100 مرتبه •┄═•🌤•═┄• @shahid_dehghan •┄═•🌤•═┄•
🍃🌸| فراموش نمے ڪنیم جوانے نڪردے،تا جوانے ڪنیم ... آرامشمان مدیون شماست براے جوانےمان دعا کن ... 🍃🌹 @shahid_dehghan🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🎥| 🌹ڪلیپی ڪه صفحه اینستاگرام سردارسلیمانے درباره برخورد ایشان با «جوانی که شلوار لی به پا داشت و میخواست مدافع حرم بشود» منتشر کرد. 🍃🌹 @shahid_dehgan🌹🍃
🍃🕊‌| سنگ سبزِ مزار شهید همان سنگ های مرمر سبزِ حرم امام حسین (ع) است ... ادامه موضوع👇👇
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
🍃🕊‌| #راز_سنگ_مزار سنگ سبزِ مزار شهید #رسول_خلیلی همان سنگ های مرمر سبزِ حرم امام حسین (ع) است ...
🍃🌹| زمانی که ضریح جدید حرم امام حسین (ع) نصب شد سنگ کاری داخل حرم نیز تغییر کرد و سنگ های مرمر سبز به سنگ مرمر سفید تغییر کرد. پدر شهید خلیلی در خصوص راز سنگ مزار شهید می گویند؛ یکی از دوستان رسول واسطه شدتا سنگ های سبز حرم که در انبار حرم بود سنگ مزار شود. سنگ مزار شهید نیز،به صورت شش ضلعی مشابه حرم امام حسین (ع) برش خورد و با آب طلا نیز نوشته شد. 🌹یکی از دوستان به نقل از کسی که کار حکاکی سنگ مزار را انجام داد می گوید؛ صبح با برادر شهید رفتیم بهشت زهرا و منتظر حکاک شدیم. حکاک اومد... یه نگاه به ما انداخت و گفت:‌ «ببخشید این سنگ مزار کیه؟ گفتیم: چطور؟ گفت: اصلا نمیدونستم امروز قراره بیام اینجا» و در ادامه گفت :« دیشب خواب دیدم از طرف حرم امام حسین (ع) منو خواستن گفتن شما مأمور شدی رو ضریح آقا قرآن بنویسی.»😭 دوست گفت؛« ما که خشکمون زد،وقتی بهش گفتیم ضریح رو از حرم امام حسین علیه السلام آوردن و قراره برای یه شهیدی نصب بشه حالش منقلب شد....» 🍃🌹 @shahid_dehghan🌹🍃
السّلامݥ عَلیَ الحُسَین و عَلِے عَلِِِّیِ ابن الحُسَین بھشټ در همہ جـــا زیر پاے مادرهاست مېاݩ زیر پاے یڪ باباست ❤️ 🌼 🍃🌹 @shahid_dehghan 🌹🍃
•┄══❁🌸❞ #قرار‌هرشب‌ما❝🌸❁══┄• فرستـادن پنج #صلواتــ بہ نیتــ سلامتے و ٺعجیـل در #فرج‌آقا‌امام‌زمان«عج» هدیہ ‌بہ‌ روح ‌مطهر ‌شهید #محمدرضا_دهقان♥️ •┄═━❝🌸❞━═┄• @shahid_dehghan •┄═━❝🌸❞━═┄•
🍃📽| #مصاحبه #قسمت_پنجم گفتگوی تفصیلی خبرگزاری تسنیم با #خواهر_و_مادرشهید🌹 👇
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
🍃📽| #مصاحبه #قسمت_پنجم گفتگوی تفصیلی خبرگزاری تسنیم با #خواهر_و_مادرشهید🌹 👇
🍃📽| روز سه‌شنبه که آخرین بار با او صحبت کردم تنها روزی بود که تلفنش طولانی شد. حدود ساعت 3 بعد از ظهر زنگ زد من و دخترم با هم بودیم محمد داشت با دخترم صحبت می‌کرد و من همزمان صحبت‌هایشان را گوش می‌کردم که به دخترم گفت: به مامان بگو برام زن بگیره که من وسط حرفهایش آمدم و گفتم: تو هنوز بچه‌ای! به محض اینکه متوجه شد من حرفهایش را گوش می‌دهم یکدفعه گفت: که مامان گوشی را بگیر می‌خواهم با شما صحبت کنم... بعد شروع به صحبت کردن کرد و گفت: دعا کن بشوم. من همیشه یک جمله داشتم و هر موقع این صحبت‌ را می‌کرد به او می‌گفتم نیتت را خالص کن و او همیشه در جواب به من می‌گفت: «باشه! نیتم را خالص می‌کنم» ولی این دفعه یک مدل دیگر جوابم را داد و گفت: «مامان به خدا نیتم خالص شده! حتی یک ناخالصی هم در آن وجود ندارد» وقتی این جمله را گفت بدون هیچ مقدمه‌ای به او گفتم که پس می‌شوی... بعد گفت: جان من! گفتم: آره حتما می‌شوی تا این را گفتم یک صدای قهقه خنده از آن طرف بلند شد و بلند بلند داد می‌زد و می‌گفت مامان راضی‌ام ازت... بهش گفتم حالا خودت را اینقدر لوس نکن... بعد محمدرضا گفت: «مامان یک چیز بگم دعایم می‌کنی؟ دعا کن که پیکرم بدون سر برگردد» وقتی این را گفت من داد زدم سرش و گفتم اصلا اینجوری برایت دعا نمی‌کنم شوی... گفت: نه! پس همان دعا کن که شوم... بعد بلافاصله با دخترم صحبت کرد. بعد از این تلفن آنقدر منقلب شدم که حتی با خداحافظی نکردم و این حرف من را خیلی به هم ریخت... همان شب هم با دایی‌اش تماس گرفته بود و صحبت کرده بود و گفته بود: دایی دعا کن که شوم بعد دایی‌اش در جواب گفته بود تو همین که سوریه رفتی باعث افتخار ما هستی. گفته بود به نظر شما کار من اینقدر مهم است‌که باعث افتخار خانواده شده‌ام؟ که دایی‌اش در جواب می‌گوید: آره! و این کلمه را خیلی تحت تاثیر قرار داده بود... ... 🍃🌹 @shahid_dehghan🌹🍃
خدایا دلم انتهاے نگاهِ #تو را مے خواهد و انتهاے نگاهِ تو یعنے #شهـادٺ🍃 #شبتون_حسینی 🌙 #التماس_دعاے_شهادٺ 💜 🍃🌹 @shahid_dehghan 🌹🍃
•┄══🌤❝سـلـام❞🌤══┄• 🌤 شهید محمدرضا دهقان ذکر روز یکشنبه: یا ذی الجلال و الاکرام 100 مرتبه •┄═•🌤•═┄• @shahid_dehghan •┄═•🌤•═┄•
چه باران ببارد چه نبارد چه بهار باشد چه نباشد.. چه به روے خود بیاوریم چه نیاوریم جاے همیشه خالیست... 🍃🌹 @shahid_dehghan🌹🍃