eitaa logo
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
7.8هزار دنبال‌کننده
10.5هزار عکس
3.3هزار ویدیو
69 فایل
﷽ [ مـن شنیـدم سـر عشـاق به زانـوے شمـاست و از آن روز سـرم میـل بریـدن دارد ] • ↫زیر نظر خانواده‌‌ محترم‌ شهید "تنھا کانال‌ رسمی‌ شهید در پیامرسان‌ ایتا" 📞| روابط عمومی مجموعه شهید دهقان: 🆔| @Ghoqnooos_7494 📲| تبلیغات: 🆔| @abo_vesaal74
مشاهده در ایتا
دانلود
نشان نوکری خاندان حیدر زد چه صاف و ساده به آبادی بهشت رسید بسمت عرش خدا از دِمَشق معبر زد 🍃| @shahid_dehghan
#روز_سی_نهم به نیابت از شهید مدافع وطن #مجید_شیری_پز تولد:خمین استان مرکزی شهادت:۱۳۹۸/۶/۱۵مریوان_کردستان مزارواقع در روستای محمدآباد استان مرکزی 🏴| @shahid_dehghan
🍃 میرسد روزی که بی چون و چرا می بینمت میرسد روزی که ای شاه وفا می بینمت عامل وصل من و تو ذوق بارانی بود میرسد روزی که با حال بکا می بینمت میرسد روزی که تکیه میدهی بر کعبه . 🍃| @shahid_dehghan
🍃📚 ؛ یکی از رفقا و هم دانشگاهی هایش تعریف می‌کرد که با محمد پینت بال می‌رفتیم. به شوخی به شهید دهقان گفتم: آقا همه تیرها عین این بازی‌های کامپیوتری به سر و کله من خورد. او گفت: اشکال نداره داداش! چه چیزی بهتر از اینکه بی سر شهید شوی. خودم گلوله بارانش کرده بودم، به شوخی گفتم چیزی نصیب تو نمی‌شود محمد! همه تیرهایی که نثارت کردم به سینه و پهلو‌هایت خورد. وقتی که پیکرش را آوردند و نحوه شهادتش را فهمیدم نابود شدم. با خودم فکر کردم اشتباه از من بود که گمان می‌کردم چیزی به تو نمی‌رسد. 🍃📚| @shahid_dehghan
دوبال هدیه گرفت از خدا بجای دودست سپس فرشته شد و سمت بی کران پرزد 🍃| @shahid_dehghan
بنازم آنکه دایم گفتگوی کربلا دارد دلی چون جابر اندر جستجوی کربلا دارد دلش چون کربلا کوی حسین است نمی داند که همچون دوردستان آروزی کربلا دارد ⚫| @shahid_dehghan
•┄❁ #قرار‌_شبانہ ❁┄• فرستـادن پنج #صلواتــ بہ نیتــ سلامتے و ٺعجیـل در #فرج‌آقا‌امام‌زمان«عج» هدیہ ‌بہ‌ روح ‌مطهر ‌شهید #محمدرضا_دهقان♥️ | @shahid_dehghan |
دلخوشم با غزلے تازه، همینم ڪافے استـ تو مرابازرســاندے بہ یقینم،ڪافے استــ قانعم،بیشتر از این چـه بخواهم ازتو گاه گاهےڪہ کـنارت بنشینم ڪافے است #شبتون_شهدایی🌙 ╔═✨═🌙═✨═╗ @shahid_dehghan ╚═✨═✨═✨═╝
•┄═•بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحیم•═┄‌• ذڪر روز شنبــه:‌ یـا رَبَّ الْعالَمین🌺🍃 ای پروردگـار جهانیـان. تعداد: ١٠٠ مرتبه #صبحتون_شهدایی 🌺•┄═•═┄•🍃 @shahid_dehghan 🍃•┄═•═┄•🌺
⚫️•═┄•※ #قرآن‌روزانہ ※•┄═•⚫️ •ســـورة: مزمل •صفحہ : ۵۷۴ •جــــزء: ۲۹ •ڪانال‌شهـیدمحمدرضـادهقـان• •═┄•⚫️•┄═• @shahid_dehghan •═┄•⚫️•┄═•
▪️ به از شهید مدافع حرم تولد:۱۳۶۴/۵/۲۳رشت شهادت:۱۳۹۴/۸/۱سوریه مزار گلزار شهدای رشت 🏴| @shahid_dehghan
4_5852924329951496216.mp3
8.03M
چهل روزه که دارم می میرم برات چهل روزه که به من نیفتاده نگات ... 🍃🎵| حاج محمود کریمی | @shahid_dehghan |
شب میان عاشقان شوری دگر بود از اتفاقی تازه قلب شب خبر بود مرغان عاشق زین قفس پرواز کردند پرواز را تا بیکران آغاز کردند 🍃| @shahid_dehghan
📚 : اوایل آشنایی من و محمدرضا، وقتی دم به دم همدیگر دادیم یادم می‌آید که به دلیل تسلط من بر حرفه عکاسی زیاد در این مورد صحبت می کردیم. محمد به این رشته علاقه داشت و می‌گفت: به عکاسی علاقه مندم و در مقابل تو هیچ هنری ندارم. وقتی می دیدم اینطوری مودبانه حرف می‌زند و افتاده حال است به شوخی می‌گفتم: چقدر مودب هستی آقا جون شهید بازی در نیار. او جواب می داد: ما هنر شهادت نداریم. هر بار این این جمله را از او می شنیدم در دلم نهیبی می‌زدم و نگاهی به چهره‌ محمد می‌کردم و در دلم می‌گفتم: احساس می‌کنم تو هنرش را داری. به خودش هم چند بار گفتم. جوابش این بود: «من آرزوی شهادت دارم اما خداوند صلاح ما را بهتر می‌داند.» 📚| @shahid_dehghan
غمی است در دل جامانده ‌های کرب‌وبلا که هرچه هست، یقین دارم از حسادت نیست میان ما که نرفتیم و رفته‌ها، شاید تفاوتی‌ست در آغاز و در نهایت نیست #اربعین_حسینی تسلیت باد @shahid_dehghan
📚خاطره ای از شهید دهقان با یکی از رفقایش برای خرید نان به سمت نانوایی محله میرفتند که میبینند که چند نفر اراذل و اوباش به نانوایی حمله کردند و با کتک زدن شاطر میخواهند دخل را خالی کنند. ترس و وحشت عجیبی بین مردم افتاده بود. کسی جرات نداشت، کاری کند. محمدرضا سریع خود را وارد معرکه کرد تا مانع شود. اما یکی از اراذل شیشه نوشابه خالی که آنجا بود را به میز کوبیده و با ته بطری شکسته به او حمله میکند. پست گردنش میشکافد، زخمی به عمق یک بند انگشت. در بیمارستان سینا جراحی شد و سر و گردنش بیشتر از هجده بخیه خورد. آن موقع فقط چهارده سالش بود که میخواست امر به معروف کند و جانش را هم به خطر انداخت. 📚 | @shahid_dehghan
•┄❁ #قرار‌_شبانہ ❁┄• فرستـادن پنج #صلواتــ بہ نیتــ سلامتے و ٺعجیـل در #فرج‌آقا‌امام‌زمان«عج» هدیہ ‌بہ‌ روح ‌مطهر ‌شهید #محمدرضا_دهقان♥️ | @shahid_dehghan |
وقتـی می گویـم... برایـم دعـا کـن، یــعنـی کـم آورده ام، یـعنـی دیـگـر کاري.. از دست خـودم ، بــرای خـودم بــر نـمـی آیـد!! 🌙 ♥️ 🌙| @shahid_dehghan |🌙
•┄═•بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحیم•═┄‌• ذڪر روز یڪشنبــه:‌ یـا ذَاالْجَلالِ وَ الْاِڪْرام🌹🍃 ای صاحب جلال و ڪرامت. تعداد: ١٠٠ مرتبه #صبحتون_شهدایی 🌹•┄═•═┄•🍃 @shahid_dehghan 🍃•┄═•═┄•🌹
⚫️•═┄•※ #قرآن‌روزانہ ※•┄═•⚫️ •ســـورة: مدثر •صفحہ : ۵۷۵ •جــــزء: ۲۹ •ڪانال‌شهـیدمحمدرضـادهقـان• •═┄•⚫️•┄═• @shahid_dehghan •═┄•⚫️•┄═•
دیدم آن حالات شوق و شور را در میان چهره هاشان نور را در هوای عاشقی پر می زدند تا خدا با گریه معبر می زدند در دل شب با نوا و زمزمه ذکرشان "یافاطمه " " یا فاطمه " 🍃| @shahid_dehghan
🍃❤| ۲۰_سالگی متن مستند شهید محمدرضا دهقان امیری ( برنامه از آسمان)
🍃❤| 📝 کنار اسمش نوشته بودند طلبۀ دانشجوی شهید محمدرضا دهقان امیری ... جوانی که در 21 سالگی شهید مدافع حریم اسلام شد ... عدد سن و سالش ما را بیاد جوانهای دوران دفاع مقدس انداخت با این تفاوت که این روزها گرفتن برگۀ اعزام به جبهه کار ساده‌ای نیست. محمدرضا در دانشگاه شهید مطهری درس می‌خواند در جایی که شاید با نام مدرسۀ عالی شهید مطهری برای من و شما آشناتر باشد . این مدرسه به اندازۀ یک قرن با مردم و ماجراهای ایران خاطره دارد؛ از پادشاهان و آدم‌هایی کوچک و بزرگ گرفته تا علمای بزرگ اسلام و حالا هم شهدای مدافع حرم... پیش از پیروزی انقلاب نامش مدرسۀ عالی سپهسالار بود. شاید هزاران نفری که در روز از کنار این بنا رد می‌شوند چیزی از تاریخ و معماری و پیشینه‌اش ندانند ولی بی‌شک از چشم انداز چشم نواز آن لذت برده‌اند. حالا یکی از مَدرَس‌های این مدرسه به نام شهید محمدرضا دهقان امیری است، جوانی بنام و سرزنده و پر نشاط که مجموعۀ آدمهای بزرگ اینجا را تکمیل کرد... برای آشنایی بیشتر با شهید محمدرضا دهقان امیری راهی منزلش شدیم... ... 🍃❤| @shahid_dehghan
🍃📚خاطره ای از زبان مادر شهید شب قبل از شهادت محمدرضا احساس کردم مهر محمدرضا از دلم جدا شده است آن موقع نیمه‌شب از خواب بیدار شدم. حالت غریبی داشتم، آن شب برادر شهیدم در خواب به من گفت خواهر نگران نباش محمدرضا پیش من است. صبح که از خواب بیدار شدم حالم منقلب بود. به بچه‌ها و همسرم گفتم شما بروید بهشت زهرا(س) من خانه را مرتب کنم. احساس می‌کردم مهمان داریم. عصر بود که همسرم، مهدیه دخترم و محسن پسر کوچکم از بهشت زهرا(س)آمدند. صدای زنگ در بلند شد. به همسرم گفتم حاجی قوی‌باش خبر شهادت محمدرضا را آورده‌اند. وقتی حاجی به اتاق بازگشت به من گفت فاطمه محمدرضا زخمی شده است. من می‌دانستم محمدرضا به آرزویش رسیده است.... 🍃📚| @shahid_dehghan