eitaa logo
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
7.8هزار دنبال‌کننده
10.5هزار عکس
3.3هزار ویدیو
69 فایل
﷽ [ مـن شنیـدم سـر عشـاق به زانـوے شمـاست و از آن روز سـرم میـل بریـدن دارد ] • ↫زیر نظر خانواده‌‌ محترم‌ شهید "تنھا کانال‌ رسمی‌ شهید در پیامرسان‌ ایتا" 📞| روابط عمومی مجموعه شهید دهقان: 🆔| @Ghoqnooos_7494 📲| تبلیغات: 🆔| @abo_vesaal74
مشاهده در ایتا
دانلود
. ستـون ِمقـاومت . 🍃هر کدام جای تو و حزب الله در بودیم .قطعا کمر خم کرده بودیم و شده یا بریده بودیم😔 . 🍃شاید دست حـاج قاسـم ِ ما را هم تو گرفته‌ای و رسانده‌ای به خیلِ خون‌های جاری از برای (ع)😞 . 🍃کار بسی زیرکانه و جالب است .خط حـزب‌ الله،اسرائیل را باید بزند و خط س پ اه ق د س، آمریـکا را و هردو فرمانـده، شهیـد می‌شوند به دست همان دشمن و در بعد پیروزی که خشم طرف مقابل را به فوران رسانده‌اند. 😡 . ترور کار شغال صفت‌های تاریخ بوده و هست، باشد بکشید ما را...🕊 . 🍃کاش می‌فهمیدیم مرغ همسایه غاز که نیست هیچ، اصلا مرغ هم نیست.😓 . 🍃چهار دیواری ما الان دست عده‌ای و است .این نقطه اتصال ماست برای ایجاد و وجوب جهاد. . 🍃آنها جنگیدند بی هیچ شک، بی هیچ منّت؛ اگر بقول بعضی تاتیری هم نداشت لااقل خودشان آسوده است که سعی کردند تا بشود نسیم صبح را نفس کشید.🙂 . ✍️نویسنده: . به مناسبت سالروز تولد شهید ع م ا د م غ ن ی ه . 📆تاریخ تولد: ۷ دسامبر ۱۹۶۲ میلادی . 📅تاریخ شهادت: ۱۲ فوریه ۲۰۰۸ میلادی // ۲۳ بهمن ۱۳۸۶ شمسی . 📇تاریخ انتشار طرح: ۱۷ آذر ۱۳۹۹ . ❣️محل شهادت: . 🥀محل دفن : ‌لبنان . 💚| @shahid_dehghan
🌿آن شب،شب عجیبی بود. میهمانِ مشهد الرضا شده بود .هوا خنک بود ، نزدیک سی بار بود که با مسئول اعزام تماس گرفته بود ولی هربار به درِ بسته می خورد. مغرب و عشاء را که خواند دلش طاقت نیاورد .😥 . 🌿آن شب دل یک بسیجی حوالی حضرت عشق می‌چرخید و حاجتش را میخواست.🕊 . 🌿با همسر و فرزندش راهی حرم شدند ، ساعتی از نگذشته بود که با لبی خندان به سوی همسرش آمد.دلش آرام گرفته بود و گویی امید داشت این گره به دست باز میشود.💚 . 🌿میدانست که ضمانتش را پیش عمه اش میکند و او حتما راهی وادی عاشقی می‌شود. . 🌿شاید کمتر از ده روز گذشت که مسئول اعزام تماس گرفت و گفت ساکت را ببند، بسیجی آماده رزم شو.🎒 . 🌿او که دو سال تمام در پی راهی برای اعزام بود، حالا با ضمانت شاه خراسان کمتر از ده روز گره از کارش باز شد. . گفتی: «من برای یک زندگی عادی ساخته نشدم.» به گمانم برای همین مسئول اعزام را کلافه کردی ، را واسطه قرار دادی تا برای دفاع از حریم اهل بیت راهی شوی و درست در شب تولد حاجتت را گرفتی.📿 . 🌿همرزمت می‌گفت: با هم قرار گذاشتید که هر کدامتان زودتر شد و بال پریدن گرفت دست آن یکی را در بگیرد ، حتی گفته بودید شربت را هرکه نوشید، وقتی آقا بالای سرش آمد لبخندی بزند آن موقع است که ما میفهمیم مهمان شده است.😊 . 🌿همینطور هم شد. وقتی ابوطاها شربت شهادت را نوش جان کرد و این دیار و مردمانش را ترک کرد. به لب داشت ، لبخندی به شیرینی عسل و به زیبایی شهادت و به همین زودی مرد خانه شد.☺️ . 🌿در عجبم چطور از دل کندی و چگونه از شیرین زبانی های گذشتی؟😭 . 🌿به راستی که قدم گذاشتن در این راه دل شیر میخواهد و قلبی که برای بتپد ، کاش ما هم اینگونه بی قرارِ معشوق حقیقی مان باشد و در راه عشق ثابت قدم باشیم.❤ . ✍نویسنده: . به مناسبت سالروز تولد . 📅تاریخ تولد : ۱۵ دی ۱۳۵۹ . 📅تاریخ شهادت : ۵ اردیبهشت ۱۳۹۵ تدمر سوریه . 📅تاریخ انتشار: ۱۴ دی ۱۳۹۹ . 🥀مزار : بهشت رضا . @shahid_dehghan
"بسم الله الرحمن الرحیم" سلام بر تو . 🍃تویی که مردانه، جان به این مسیر نهادی و را ، به جامه ی عشق زینت دادی. در ره حق. . 🍃عشق به ساکنان این گربه ی آرام، اما پاینده، که برخی ثباتش را تاب نمی آورند و بر آنها(شما بخوانید لعنت بر آنها !) . 🍃مردمانی که مظلوم اند به جهت تشیعِ شان و در جهان شهره اند به تحملِ شان. . 🍃تحملی که در پی جور شاهان بی عیار، از آغاز تاریخ خونینِ مان شکل گرفته و تا به امروز نهادینه گشته است. . 🍃سلام بر تویی که آرمانت،دستیابی به این مردم بود. . 🍃تویی که در این مدار ، خونت نوش خیابان های سرد شد اما، برخی دوست نمایان راه بر هجو گویان گشودند و بود که در نگه یاران می گشت و اغیار، تبسم می کردند. . 🍃سلام بر تویی که اسوه ای گشته ای، برای جنگاوران کارزار علم و به یقین در بر یار از بهر کامیابیِ مان، خواهی می کنی. . بر تو!🌹 . ✍نویسنده : . به مناسبت سالروز شهادت . 📅تاربخ تولد: ۳ شهریور ۱۳۳۸ . 📅تاریخ شهادت :۲۲ دی ۱۳۸۸ . 📅تاریخ انتشار طرح: ۲۱ دی ۱۳۹۹ . 🥀محل دفن :تهران.امام زاده علی اکبر چیذر . @shahid_dehghan
♡نون والقلم♡ 🍃بی هدف کاغذ را سیاه میکردم تا شاید کلمه ای بیابم و در وصف او بنویسم اما نبود، کلمه ای به ذهنم نمی‌آمد طبق معمول کم آورده بودم و ذهن خسته ام دیگر زانوانش قوت نداشت که کم آورد و مقابل این همه کلمه و حرف گفته و ناگفته خم شد. 🍃دفتر را که ورق میزدم دیدم خیلی هایمان خودمان را کرده ایم یادمان رفته چرا آمدیم وَ بعدها چرا خواهیم رفت! نشانی منزلگاه عشق را گم کردیم، حافظه هایمان یاری نکرد تا راه را از بر برویم و برسیم به حرم یار. 🍃اصلا شاید ذهنم برای همین دیگر توان ادامه دادن نداشت و دست به نوشتن نمیرفت، نشانی یار را گم کردم و در این وانفسای غرق شدم آنقدر که یادم رفت، بودند کسانی که با یک (ع) زانو هایشان قوت گرفت با یک (ع) بلد راه شدند و ندای لبیک سر دادند، ندایی که می‌گفت عباس های زینب هنوز عرصه را خالی نکردند! خیلی ها اصلا آمدند تا همین را بگویند؛ هم یکی! 🍃دیگر از پرورش یافته مکتب علی(ع) و کارنامه قبولی و مهر نمی‌گویم چرا که شاگردان این مکتب همه عاشقند و شرط عاشقی جنون است و مجنون جز در رکاب مشق عشق نمیکند. 🍃حامد نیز مجنونی بود که عشقی منتهی به نور را در خود پرورید وَ گویی اصلا آمده بود تا در خلاصه شود. آری همین است شرط عاشقی است. ✍نویسنده : 🕊به مناسبت سالروز شهادت 📅تاریخ تولد : ۲۸ شهریور ۱۳۶۱ 📅تاریخ شهادت : ۱۲ بهمن ۱۳۹۴ 📅تاریخ انتشار : ۱۱ بهمن ۱۳۹۹ 🥀مزار : گلزار شهدای شهر رشت @shahid_dehghan