eitaa logo
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
7.8هزار دنبال‌کننده
10.5هزار عکس
3.3هزار ویدیو
69 فایل
﷽ [ مـن شنیـدم سـر عشـاق به زانـوے شمـاست و از آن روز سـرم میـل بریـدن دارد ] • ↫زیر نظر خانواده‌‌ محترم‌ شهید "تنھا کانال‌ رسمی‌ شهید در پیامرسان‌ ایتا" 📞| روابط عمومی مجموعه شهید دهقان: 🆔| @Ghoqnooos_7494 📲| تبلیغات: 🆔| @abo_vesaal74
مشاهده در ایتا
دانلود
☘ مینویسم تا نرود تمام اقتدار میهنم را از شما دارم این روزها بیشتر از همیشه شرمنده منتظرتان هستیم نگاهی که گویا میزند را با به نفروشید. (به یاد دایی های شهید دهقان امیری ،شهیدان طوسی صلوات⭐️) @shahid_dehghan
♡بسم رب عشق♡ . 🍃حدیث دل اینبار راوی گمنامی سربازان . راوی شهدای گمنام نه! اتفاقا داستان با نام و نشان را روایت میکند🙂 . 🍃 می‌دانی گاهی غبطه میخورم به اینکه در این هیاهوی زمانه که هرکس نام و نشان خویش را میزند شما و امثال شما چطور آرام و غرق در در کوچه پس کوچه های این شهر قدم میزنید و بی توقع میکنید❣ . 🍃میخواهم از اول بگویم. تقویم ورق میخورد ، سی سال پیش اواسط پاییز را نشانم میدهد. ستاره ای دستچین شده از از آسمان به زمین فرود می‌آید مادرش نام را در گوشش میخواند و قصه های میشود لالایی شبانه او😌 . 🍃جلوتر میروم میخواهم پرشی داشته باشم به ۲۱ سال بعد ، قرار نبود از ، خیمه های غارت شده و های نیم سوخته بشنوی و فقط به آه کشیدن و اگر و اما بسنده کنی. از جمله ای که به دیوار اتاقت چسبانده بودی میشد تا ته قصه را خواند، نوشته بودی: پایان ماموریت بسیجی است❤ . 🍃چند سال بعد خبر آوردند که را به نحو احسن به پایان رساندی. اما اینبار هم آهسته و بی هیاهو خبر آمد. گویی از همان اول زندگی ات گره خورده بود به به سکوت و 😓 . 🍃بارها از رسم و و... گفته بودم اما گمنامی را جا گذاشتم یادم رفته بود بگویم در قاموس فعل و فاعل هردو گمنامند🌹 . 🍃وحالا سی سال گذشت و امروز تولد توست، هرچه کنم حق مطلب را نمیتوانم ادا کنم ولی... . ✍نویسنده : . 🕊به مناسبت سالروز تولد . 📅تاریخ تولد : ۱۵ آبان ۱۳۶۹ . 📅تاریخ شهادت : ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۵.خانطومان سوریه . 📅تاریخ انتشار : ۱۴ آبان ۱۳۹۹ . 🥀مزار شهید : نور . @shahid_dehghan
♡به نام قرار دل ها♡ . 🍃از زمانی که خورشید پرده شب را کنار میزند و رخسار خود را آشکار می‌کند تا زمانی که ماه پرده برمی‌دارد از چهره خود همه در تکاپو هستند و برای خود تلاش میکنند. . 🍃در این زمانه جافی در هیاهوی این شهر شلوغ تومار روزمرگی های هرکس را که ببینی پر شده از یکی نیاز به کار دارد ، آن یکی شفای بستگانش را میخواهد ، دیگری نیازمند لقمه نانی است و... . 🍃بگذار اینطور بگویم که از یک جایی به بعد عوض همین نیازها و گله از دست و روزگار نامرد، صوت و عاجزانه بود که به آسمان می‌رفت البته اگر زنگار دلمان و روحمان می‌گذاشت😔 . 🍃از یک جایی به بعد کاسه خیلی هامان لبریز از شد، دلمان کمر خم کرد در برابر این هایی که رفت و خبری نشد. دیگر شادمان از دیدن رخ ماه نیستیم که دلمان سیمای سماواتی شما را می‌کند🥺 . 🍃در عجبم ، چرا خدا وقتی می‌خواست جمعه را خلق کند از همان اول رنگ غم پاشید به های سرخش ، خود جمعه حزنی ندارد اما شما به آن رنگ زد😥 . 🍃گوش کن میگویند از جاده صدای جرسی می‌آید ، اما از ابتدا تا انتهای جاده را که می‌نگری چیزی جز انتظار نصیبت نمی‌گردد😞 . 🍃این جمعه هم خط خورد و شما فقط بگو که چند جمعه دیگر مانده که بگوییم به همه گم شده، ای اهل آمدنی ست؟ . 🍃چند جمعه باید دست هایمان را سوی بلند کنیم و عظم بلا بخوانیم؟ اینجاست که باز هم میطلبد اگر واقعا طالب یاریم😓 ‌. 🍃دل را تکانی دهیم و را عاری از لکه ای کنیم شاید صدایمان به گوش آسمان برسد ، به گوش ، شاید...😔 . ✍نویسنده : . . 📅تاریخ انتشار : ۲۳ آبان ۱۳۹۹ . ❤️| @shahid_dehghan