eitaa logo
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
7.3هزار دنبال‌کننده
10.6هزار عکس
3.3هزار ویدیو
69 فایل
﷽ [ مـن شنیـدم سـر عشـاق به زانـوے شمـاست و از آن روز سـرم میـل بریـدن دارد ] • ↫زیر نظر خانواده‌‌ محترم‌ شهید "تنھا کانال‌ رسمی‌ شهید در پیامرسان‌ ایتا" 📞| روابط عمومی مجموعه شهید دهقان: 🆔| @Ghoqnooos_7494 📝|ارتباط با ادمین: 🆔| @bentolabbas8
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
🍃💔| #پدرانه با لینک فوروارد شود... @shahid_dehghan
‍ 🍃💔| ️شنبه 23 آبان معراج الشهدا با پیکر شهید دیدار خلوتی داشتیم... همه مبهوتِ جمع شدن این همه روضه بر تن بودیم... مضطر... ولی گریه نمیکرد... بالای سرش ایستاده بود... به حاج امیر عباسی گفتیم روضه ے (ع) بخوان گریه کند... حاج امیر شروع کرد، همه گریه میکردند... پدر به بغض خودش اضافه می کرد... تا اواسط روضه... ... به یاد سید شهیدان جوان لبهای کبود رو بوسید و... بغضش شکست... چرا زبان بگشایم؟ که دردهای بزرگ به جز ندارند مرهمی دیگر... 🍃💔| @shahid_dehghan
‍ 🍃💔| ️شنبه 23 آبان معراج الشهدا با پیکر شهید دیدار خلوتی داشتیم... همه مبهوتِ جمع شدن این همه روضه بر تن بودیم... مضطر... ولی گریه نمیکرد... بالای سرش ایستاده بود... به حاج امیر عباسی گفتیم روضه ے (ع) بخوان گریه کند... حاج امیر شروع کرد، همه گریه میکردند... پدر به بغض خودش اضافه می کرد... تا اواسط روضه... ... به یاد سید شهیدان جوان لبهای کبود رو بوسید و... بغضش شکست... چرا زبان بگشایم؟ که دردهای بزرگ به جز ندارند مرهمی دیگر... 🍃💔| @shahid_dehghan
‍ 🍃💔| ️شنبه 23 آبان معراج الشهدا با پیکر شهید دیدار خلوتی داشتیم... همه مبهوتِ جمع شدن این همه روضه بر تن بودیم... مضطر... ولی گریه نمیکرد... بالای سرش ایستاده بود... به حاج امیر عباسی گفتیم روضه ے (ع) بخوان گریه کند... حاج امیر شروع کرد، همه گریه میکردند... پدر به بغض خودش اضافه می کرد... تا اواسط روضه... ... به یاد سید شهیدان جوان لبهای کبود رو بوسید و... بغضش شکست... چرا زبان بگشایم؟ که دردهای بزرگ به جز ندارند مرهمی دیگر... 🍃💔| @shahid_dehghan
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
🍃💔| #پدرانه با لینک فوروارد شود... @shahid_dehghan
‍ 🍃💔| ️شنبه 23 آبان معراج الشهدا با پیکر شهید دیدار خلوتی داشتیم... همه مبهوتِ جمع شدن این همه روضه بر تن بودیم... مضطر... ولی گریه نمیکرد... بالای سرش ایستاده بود... به حاج امیر عباسی گفتیم روضه ے (ع) بخوان گریه کند... حاج امیر شروع کرد، همه گریه میکردند... پدر به بغض خودش اضافه می کرد... تا اواسط روضه... ... به یاد سید شهیدان جوان لبهای کبود رو بوسید و... بغضش شکست... چرا زبان بگشایم؟ که دردهای بزرگ به جز ندارند مرهمی دیگر... 🍃💔| @shahid_dehghan
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
° طــرح جدید به مناسبت سالروز تولد شهید علی جمشیدی 🎂 •@ammar_abdii2•
♡بسم رب عشق♡ . 🍃حدیث دل اینبار راوی گمنامی سربازان . راوی شهدای گمنام نه! اتفاقا داستان با نام و نشان را روایت میکند🙂 . 🍃 می‌دانی گاهی غبطه میخورم به اینکه در این هیاهوی زمانه که هرکس نام و نشان خویش را میزند شما و امثال شما چطور آرام و غرق در در کوچه پس کوچه های این شهر قدم میزنید و بی توقع میکنید❣ . 🍃میخواهم از اول بگویم. تقویم ورق میخورد ، سی سال پیش اواسط پاییز را نشانم میدهد. ستاره ای دستچین شده از از آسمان به زمین فرود می‌آید مادرش نام را در گوشش میخواند و قصه های میشود لالایی شبانه او😌 . 🍃جلوتر میروم میخواهم پرشی داشته باشم به ۲۱ سال بعد ، قرار نبود از ، خیمه های غارت شده و های نیم سوخته بشنوی و فقط به آه کشیدن و اگر و اما بسنده کنی. از جمله ای که به دیوار اتاقت چسبانده بودی میشد تا ته قصه را خواند، نوشته بودی: پایان ماموریت بسیجی است❤ . 🍃چند سال بعد خبر آوردند که را به نحو احسن به پایان رساندی. اما اینبار هم آهسته و بی هیاهو خبر آمد. گویی از همان اول زندگی ات گره خورده بود به به سکوت و 😓 . 🍃بارها از رسم و و... گفته بودم اما گمنامی را جا گذاشتم یادم رفته بود بگویم در قاموس فعل و فاعل هردو گمنامند🌹 . 🍃وحالا سی سال گذشت و امروز تولد توست، هرچه کنم حق مطلب را نمیتوانم ادا کنم ولی... . ✍نویسنده : . 🕊به مناسبت سالروز تولد . 📅تاریخ تولد : ۱۵ آبان ۱۳۶۹ . 📅تاریخ شهادت : ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۵.خانطومان سوریه . 📅تاریخ انتشار : ۱۴ آبان ۱۳۹۹ . 🥀مزار شهید : نور . @shahid_dehghan