کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
ابووصال کتاب طلبه دانشجو،#شهید مدافع حرم #محمدرضادهقانامیری #قسمتهفتم سفر های معنوی او را با سفر
ابووصال
کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافع حرم #محمدرضادهقانامیری
#قسمتهشتم
چشمان سگ
در یکی از سفرهای راهیاننور،کنار یک پاسگاه دربیابانی خلوت توقف کردیم وچادر زدیم.
همه داخل چادر خوابیدیم،اما او بیرون خوابید.
نیمهشب از صدای نفسهای عجیبی از خواب پریدم ونگران شدم.
لای پرده چادر را کنار زدم ودیدم کهسگی عظیمالجثه😰
بادهانی باز که نفسنفس میزد بالا سـر#محمدرضا
خمشده وبا چشمانش به صورت او زل زده است،
#محمدرضا بیدار بود اما از ترس جنب نمیخورد،آن لحظه
تنها کاری که توانستم انجام دهم این بود
چندبار پشتهم دست بزنم
سگ از صدای دست زدنم ترسیدورفت.
وقتی اوضاع آرام شد مراصدا زد وبه سمتم آمد وباحالت
بهتزده میگفت که آن سگ چه از جانش میخواسته که
آنطور به اوخیره شده بود.😕
راوی:مادرشهید
#ادامهدارد...
@shahid_dehghan