eitaa logo
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
7.6هزار دنبال‌کننده
10.6هزار عکس
3.3هزار ویدیو
69 فایل
﷽ [ مـن شنیـدم سـر عشـاق به زانـوے شمـاست و از آن روز سـرم میـل بریـدن دارد ] • ↫زیر نظر خانواده‌‌ محترم‌ شهید "تنھا کانال‌ رسمی‌ شهید در پیامرسان‌ ایتا" 📞| روابط عمومی مجموعه شهید دهقان: 🆔| @Ghoqnooos_7494
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃 نگوییـم آنہا رفتند ڪہ ما امنیت داشته باشیـم ...! آنہا رفتند تا دین خداونـد در زمین حاڪم شود .. اگر مـا به تحقق دیـن خدا در زمین کمڪ نکنیم ... میشویـم 🍃| @shahid_dehghan
شھادت‌طلبے‌ ازسربیزارۍاز حیات‌ و حبِّ‌ ممات‌ نیستــــ .... ‌بلڪہ‌این‌عشق‌بہ‌حیاتِ‌برتراست‌ڪہ‌یڪ¹‌ انسان‌راازقیدحیاتِ‌ڪمترآزادمۍڪندوبہ شھادت‌ مۍرسانـد ... 🍃💌| @shahid_dehghan
⭕️ بی نظیرترین تشییع جنازه تاریخ رفراندوم بود! 🔺روحانی امروز در دیدار با استانداران و فرمانداران مجددا حرف‌ از رفراندوم زده جالبه که رفراندوم میلیونی تشییع پیکر حاج قاسم را دیدند (خودش و وزیر خارجه‌اش) و باز حرف از مذاکره با آمریکایی‌ها می‌زنند! دیدند که عقب نشینی ۶ ساله در همه حوزه های قدرت کشور، دشمن را چقدر جَری کرده که بیخ گوش ایران فرمانده ارشد مقاومت را شهید می‌کند ولی باز دم از تعامل با شیطانِ بزرگ می‌زنند! چه خوب گفت شاعر؛ حتما به ذلت عاقبت جان می‌سپارد با گرگ‌ها هر کس تفاهم نامه دارد 👤علی قلهکی 🆔| @shahid_dehghan
🏴🏴🏴🏴💔🏴🏴🏴🏴 💠 نماز هدیه و حاجت هر‌کس حاجتی داشته باشد بعد از دو رکعت نماز هدیه به حضرت زهرا(س) در قنوت بخواند: الّهمّ بفاطمهٔ و أبیها و بعلها و بفاطمة و بنيها. و بفاطمه وسرّ المستودع علیها اقض حاجاتی و صل الله علی محمد و آل محمد؛ محال است که حاجاتش روا نگردد. 🏴💔 🏴💔 🏴🏴🏴🏴 •┄═•🥀•═┄• @shahid_dehghan •┄═•🥀•═┄•
•┄❁ #قرار‌_شبانہ ❁┄• فرستـادن پنج #صلواتــ بہ نیتــ سلامتے و ٺعجیـل در #فرج‌آقا‌امام‌زمان«عج» هدیہ ‌بہ‌ روح ‌مطهر ‌شهید #محمدرضا_دهقان♥️ | @shahid_dehghan |
زمستان از دیدن شما لبخند زد ! برف آمد ... 🍃| @shahid_dehghan
•┄══❝سـلـام❞══┄• ذکر روز سه شنبه: یا ارحم راحمین ای رحم ڪننده ی رحم ڪنندگـان. تعداد: 100 مرتبه •┄═••═┄• @shahid_dehghan1 •┄═••═┄•
حدیثی از حضرت زهرا (س): هنگامى كه در روز قیامت برانگیخته و محشور شوم ، خطاكاران امّت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله ، را شفاعت مى نمایم. 📚إحقاق الحقّ، جلد ١٩ صفحه ١٢٩ ⚫|@shahid_dehghan
🔸| به نیابت از شهید تحفص متولد:۵۵/۰۱/۲۰، تهران شهادت:۸۰/۰۹/۲۶ ، فکه 📿| @shahid_dehghan
❃↬❃ گذرے_بر_سیره_شهید ✍یه نوجوان 16 ساله بود از محله های پایین شهر تهران، چون بابا نداشت خیلی بد تربیت شده بود. خودش می گفت: گناهی نشد که من انجام ندم! تا اینکه یه نوار روضه حضرت زهرا سلام الله علیها زیر و رویش کرد. بلند شد اومد جبهه. یه روز به فرماندمون گفت: من از بچگی حرم امام رضا علیه السلام نرفتم. می ترسم شهید بشم و حرم آقا رو نبینم. یک ۴۸ساعته به من مرخصی بدین برم حرم امام رضا علیه السلام زیارت کنم و برگردم ...  اجازه گرفت و  رفت مشهد. دو ساعت توی حرم زیارت کرد و برگشت جبهه.توی وصیت نامه اش نوشته بود: در راه برگشت از حرم امام رضا علیه السلام ،توی ماشین خواب حضرت رو دیدم.آقا بهم فرمود: حمید! اگر همینطور ادامه بدهی خودم میام می برمت ... یه قبری برای خودش اطراف پادگان کنده بود.نیمه شبا تا سحر می خوابید داخل قبر.گریه می کرد و می گفت: یا امام رضا علیه السلام منتظر وعده ام. آقا جان چشم به راهم نذار...توی وصیتنامه ساعت شهادت ، روز شهادت و مکان شهادتش رو هم نوشته بود. شهید که شد، دیدیم حرفاش درست بوده.دقیقا توی روز ، ساعت و مکانی شهیـد شد که تو وصیت نامه اش نوشته بود... شهید_حمید_محمودی💝 » 🥀 🌹🍃|• @shahid_dehghan
♥️ اما‌امسال‌خیلی‌چیز‌ها‌فرق‌ڪرده....🌱 یکیش‌همین‌حاج‌قاسم‌خودمون🌙 ✨🍃°•| @shahid_dehghan
مادرمون گفت من برم پشت در ، کسے با دخترِ پیامبر که کارے نداره :)💔 🥀😭 @shahid_dehghan
صداے هاے نامنظمش،سڪوت ڪوچہ ے بنے هاشم را بہ هم ریختہ. با چشم هاے گشاد شدہ نگاهش را بہ مقابل مے دوزد،عرق سرد از روے پیشانے اش سُر میخورد و تا زیر گردنش ڪشیدہ میشود. دوبارہ نفس نفس میزند...نفس ڪم آوردہ... قلبش بے امان مے تپد،چیزے نماندہ بہ ایستادن قلبِ ڪوچڪش... آرام و محتاط قدم برمیدارد،صداے آہ ڪشیدن هاے آرام مادرش روحش را مے خراشد... دستِ نحفیف را روے شانہ اش گذاشتہ و دنبال خود مے ڪشد. صداے پاے اسبے بلند میشود،مثل تیرے ڪہ از ڪمان در مے رود با شتاب بہ عقب بر مے گردد و به‌ پشت سر نگاہ میڪند. ڪسے را نمے بیند نفس نفس زنان و ملتهب مے گوید:ما...ما...مادر!ڪَ...ڪمے شتاب ڪن! فاطمہ (س) دست دیگرش را حوالہ ے دیوار میڪند و آهستہ قدم برمیدارد. بہ یڪ بارہ سوالش پسر را بہ هم مے ریزد! _حسن جان! از ڪدام سمت باید برویم؟! مادرش راہ خانہ را گم ڪردہ! بغض گلویش را بے امان مے فشارد. مبهوت بہ مادرش خیرہ میشود،فشار خفیفے بہ دست مادرش وارد میڪند. صدایش مے لرزد:راهے نماندہ! بیا! ڪمے سرعتش را بیشتر میڪند،عرق از سر و رویش مے بارد. پاهاے نحفیش روے زمین خاڪے فرود مے آید و براے رسیدن بہ خانہ تقلا مے ڪند. صداے مادرش ڪمے دل گرمش میڪند:میدانے پسرم!میوہ ے دلم!مے گویند پسر عصاے پیرے مادر است! یڪ‌ پسر بچہ ے هفت هشت سالہ شدہ عصاے دستِ پیریِ مادرے هجدہ سالہ... لبخند محوے روے لب هایش مے نشیند،همانطور ڪہ مادرش را دنبال خودش مے ڪشاند مے گوید:من و حسین،تا عمر داریم خدمتت را مے ڪنیم! از ڪنارت جُم نخواهیم خورد! هم مراقبِ... بہ یڪ بارہ ڪلمات از یادش مے روند،جملہ اے ڪہ مادرش گفت در گوشش مے پیچد! نگران بہ سمت مادر سر بر مے گرداند و مے پرسد:چرا این را گفتے؟! مَگر...مگر تو شدہ اے؟! لبخندِ ڪم رنگ مادرش را از زیر چادرے ڪہ تا نزدیڪ لب هایش ڪشیدہ مے بیند. صدایش بیشتر مے لرزد:جوابم را ندادے مادر؟! صداے آہ ڪشیدن مادرش،ترسش را بیشتر میڪند. نزدیڪ خانہ مے رسند،فاطمہ(س) دستش را از روے شانہ ے حسن (ع) برمیدارد. میخواهد خیال پسرڪش را راحت ڪند،با قدم هاے سست مقابل در مے ایستد. همین ڪہ نگاهش بہ درِ سوختہ مے افتد،سینہ اش تیر میڪشد و چهرہ اش در هم میرود! بے اختیار دستش را روے قلبش میگذارد،سر بہ زیر مے اندازد تا نبیند... نبیند گواهے نبودنِ محسن را...نبیند گواهے غریبے (ع) را... نبیند گواهے مظلومیت حسن (ع) را... یڪ سوختہ بر همہ چیز گواہ است... میخواهد وارد خانہ بشود ڪہ حسن (ع) سریع بہ سمتش مے دود،مظلومانہ نگاهش میڪند. گوشہ ے چادر خاڪے اش را بہ دست مے گیرد و بہ صورتِ پنهان مادر چشم مے دوزد. _جانِ پدر نرو! براے ما ڪہ نہ...براے علے ات ماندنے شو! بغض گلوے فاطمہ (س) را مے فشارد،جملہ ے بعدے سینہ اش را تنگ تر میڪند. _اگر بروے یڪ مدینہ مے گوید علے تنها و غریب است! دلت مے آید علے تنها بماند؟! دلت مے آید بگویند علے بے ڪَس است؟! مادرش آهے میڪشد و دستِ سالمش را میان موهاے مجعدش مے برد. _بعد از من پشت و پناہ پدرت تویے پسرم! هم پشت و پناہ پدر! هم برادر و خواهرهایت! بغض حسن (ع)مے شڪند و هق هق میڪند:نمیخواهم! تو مثل همیشہ پشت و پناہ همہ ے مان بمان! با جملہ ے بعدے اش اشڪ هاے مادر هم سرازیر میشوند! _نامرد مگر چطور سیلے زد ڪہ حرف از رفتن میزنے؟! فاطمہ(س) سریع مے گوید:هیس! راز مادر پسریت!بہ هیچڪس نمے گویے! خصوصا پدرت! شدت هق هق حسن (ع) بیشتر میشود،بوسہ ے ڪوتاهے روے دستِ ڪبود شدہ ے مادر مے نشاند. _چشم! نمے گویم هم ڪہ دیدم با لگد زد...! راز مادر پسریت! میان من و تو بماند و ڪوچہ ها...! 💔 💔 💔 💔 💔 با احتیاط روے پنجہ هاے پا راہ میرود،دستش را جلوے دهانش گذاشتہ ڪہ صداے نفس ڪشیدنش هم بہ گوش ڪسے نخورد! از ڪنار حسین (ع) و زینب (س) عبور میڪند،خودش را نزدیڪ بستر مادر مے رساند،آرام ڪنارش مے نشیند. سرش را میان فاصلہ ے دهان و قفسہ ے سینہ اش خم میڪند و گوشش را تیز! شبے چند مرتبہ از خواب مے پرد و این ڪار را تڪرار میڪند... چند ثانیہ بعد نفس راحتے میڪشد و سرش را بلند میڪند! هنوز سینہ ے مادر "خِس خِس" میڪند... میخواهد برگردد ڪہ نگاهش بہ مردے قد خمیدہ مے افتد،علے (ع) را مے بیند ڪہ نزدیڪ بستر فاطمہ (س) نشستہ! مثل هر شب خوابش نبردہ... نہ اینڪہ صداے نفس نفس زدن هاے فاطمہ (س) نگذارد بخوابد! نہ! صداے "خِس خِسِ سینہ ے فاطمه" شدہ لالایے شب هاے علے... فقط ڪمے دلهرہ دارد... ڪہ مبادا این صدا "نفس آخر" باشد... ✍🏻نویسنده:لیلے سلطانے 👈🏻ڪپے تنها با ذڪر نام نویسندہ مورد رضایت است👉🏻 •┈┈••✾•🖤•✾••┈┈• @shahid_dehghan •┈┈••✾•🖤•✾••┈┈•
•┄❁ #قرار‌_شبانہ ❁┄• فرستـادن پنج #صلواتــ بہ نیتــ سلامتے و ٺعجیـل در #فرج‌آقا‌امام‌زمان«عج» هدیہ ‌بہ‌ روح ‌مطهر ‌شهید #محمدرضا_دهقان♥️ | @shahid_dehghan |
هرڪارے ڪند بچھ ها یاد میگیرند مثلا اگر شود...؛💔 🖤 ...:) 🖤°•| @shahid_dehghan |•°
༻﷽༺ زيارة فاطمة الزهراء عليها السلام : اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ نَبِىِّ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ حَبيبِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ خَليلِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ صَفىِّ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ اَمينِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ خَيْرِ خَلْقِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ اَفْضَلِ اَنْبِياءِ اللهِ وَرُسُلِهِ وَمَلائِكَتِهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ خَيْرِ الْبَرِّيَةِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا سِيِّدَةَ نِساءِ الْعالَمينَ مِنَ الاَْوَّلينَ وَالاْخِرينَ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا زَوْجَةَ وَلِيِّ اللهِ وَخَيْرِ الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا اُمَّ الْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ سَيِّدَىْ شَبابِ اَهْلِ الْجَنَّةِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الصِّدّيقَةُ الشَّهيدَةُ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الرَّضِيَّةُ الْمَرْضِيَّةُ ، اَلسـَّلامُ عـَلَيْكِ اَيَّتـُهَا الْفاضِلـَةُ الزَّكِيـَّةُ ، اَلسـَّلامُ عـَلَيْكِ اَيَّتـُهَا الْحَوْراءُ الاِْنْسِيَّة 🍃🖤| شهادت بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا (س) تسلیت باد. ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌ 🖤| @shahid_dehghan |🖤
🔸| به نیابت از شهید جهادگر تولد:۶۴/۰۹/۰۸ ، تبریز شهادت:۹۶/۰۹/۰۸ منطقه ورزقان 📿| @shahid_dehghan
🏴 جارو نکش! که عطر بهشت ست می بری! رویِ مرا زمین نزن این روزِ آخری وحید قاسمی 🏴| @shahid_dehghan
⚫ اقْرَءُ عَلیٰ وُلْدِی السَّلامَ اِلی یَومِ الْقِیامَةِ دردت به جانــم.... که نفسهای آخرت، به یادِ ما گذشت! سلامِ تو، گوارایِ دل ما که بغضِ قرنها فاصله را هزار تکه کرد... ▪️|@shahid_dehghan
🍃بسمـ رب شهدا والصدیقین 🍃 یک دوست هم داشت که به واسطه شهید خلیلی با او آشنا شده بود. همین بنده خدا تعریف می‌کرد: با در گلزار شهدا بهشت زهرا(س) قرار داشتیم وقتی رسید، حدود دو ساعت سر مزار رسول حرف زدیم. بعد سر خاک بقیه رفتیم و هر را که می‌شناخت سر خاکش می‌ایستاد و حدود یک ربع راجع به صحبت می‌کرد، جوری حرف می‌زد و خاطره تعریف می‌کرد که انگار سال ها با آن رفیق بوده است. گرمای طاقت فرسایی بود اما چنان غرق مطالب و حرف بودیم که گرما را حس نمی کردیم. سپس برگشتیم بر سر مزار شهید رسول خلیلی و صحبت‌هایمان را ادامه دادیم. موقع خداحافظی گفت: روضه بزار گوش کنیم و این جمله شهید خلیلی را یادآوری می‌کرد که: «ای که بر تربت من می‌گذری، روضه بخوان / نام زینب(س) شنوم زیر لحد گریه کنم» گفتم: بابا لازم نیست اما اصرار کرد و خلاصه یک روضه گوش کردیم. وقتی تمام شد با آهی سوزناک سکوت را شکست، حسرت داشت،حسرت شهادت.... بوی عطر پیراهنش را هیچ وقت فراموش نمی‌کنم. خداحافظی کردیم و این آخرین خداحافظی من و بود. 🍃🌸 @shahid_dehghan
⭕️«خان طومان» در سوریه به طور کامل آزاد شد. 🔸لحظاتی پیش با مجاهدت‌های رزمندگان محور مقاومت شهر ‎خان طومان در جنوب غرب ‎حلب پاکسازی شد. 🔹این شهر یادآور حماسه فرزندان ‎ایران زمین برای ارتقاء عزت و شرف‌و کرامت مردم ایران است، جایی که در حمله ، گروهی از بهترین فرزندان ایران به شهادت رسیدند. 🍂°•| @shahid_dehghan
🍂| در شب شهادت حضرت زهرا(س) 🖤| ارسالے از •| 🖤 •| •| •┈┈••✾•🖤•✾••┈┈• @shahid_dehghan •┈┈••✾•🖤•✾••┈┈•
🍂| در شب شهادت حضرت زهرا(س) 🖤| ارسالے از •| 🖤 •| •| •┈┈••✾•🖤•✾••┈┈• @shahid_dehghan •┈┈••✾•🖤•✾••┈┈•