eitaa logo
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
6.6هزار دنبال‌کننده
10.7هزار عکس
3.4هزار ویدیو
69 فایل
﷽ [ مـن شنیـدم سـر عشـاق به زانـوے شمـاست و از آن روز سـرم میـل بریـدن دارد ] • ↫زیر نظر خانواده‌‌ محترم‌ شهید "تنھا کانال‌ رسمی‌ شهید در پیامرسان‌ ایتا" 📞| روابط عمومی: @Ghoqnooos_7494 ارتباط باخادم : @Ebno_zahra135 تبلیغات : @Vesal_Tablighat
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱| محمدرضا خیلی با انرژی بود و شوخ طبع.در دوران خادمی،باتمام خستگی‌های ناشی ازکار، شیطنت‌هایش به جا بود و هر شب با خادم‌ها جشن پتو و ... اجرا میکرد.مسئولمان دائما به من و محمدرضا تذکر میداد که کمتر شیطنت کنیم. یادم هست که یک بار آن برادر مسئول عصبانی شد و سرمان داد زد.من ازاین رفتار خیلی ناراحت شدم و حتی تصمیم گرفتم که برگردم‌وادامه‌ندهم.اما محمدرضا آرام‌و ساکت بود و چیزی نگفت و با همان اخلاص همیشگی به خادمی‌اش ادامه داد و سرانجام و عاقبت این خادمی، با شهادت گره خورد. نقل از سید طه صالحیان •| @shahid_dehghan
🌸| همان‌قدر که مداحی دوست داشتی نسبت به موسیقی غربی حساسیت داشتی.از همان بچگی نسبت به موسیقی حساس بودی،یادت هست آن قم به تهران را؟ آن موقع سوم راهنمایی بودی. سوار اتوبوسی شدید که از خوزستان می‌آمد.تو و مهدیه کنارهم نشستید.راننده‌نوار گذاشت.صدای ترانه خواندن یک زن از دستگاه پخش می‌شد. هردوتایتان جا خوردید. به مهدیه گفته بودی: «شنیدن اینا برای تو مشکل داره؟» - نمیدونم برای خانم ها مشکل داره یا نه. ولی برای شما مشکل داره . +میدونم برای من مشکل داره.ولی اگه برای تو هم مشکل داره، می‌خوام دوتایی بهش بگیم خاموش کنه. - فرقی نمی‌کنه. مهم اینه که کار درستی نکرده. بلند شده و رفته بودی جلو و به راننده گفته بودی: «این رو خاموش کن. درست نیست.» راننده چند دقیقه‌ای سیستم پخش را خاموش کرد.صدای بقیه‌ی مسافرها درآمد و اعتراض‌ها شروع شد.راننده دوباره دستگاه پخش را روشن کرد.چاره‌‌ای نبود.باید تحمل میکردید.یک هندزفری داشتید. یک مداحی پیدا کردید و هرکدام یکی از گوشی‌ها را توی گوشتان گذاشتید. بعد از چند دقیقه شاگرد راننده آمد و پرسیده بود:«چی داری گوش می‌دی؟» •|🦋 @shahid_dehghan
🌺| گوشی را به سمتش گرفته و گفته بودی:«خودت گوش کن.»- دوست ندارم گوش بدم.شاید بخوام کیف و حال کنم،گناه ما چیه که مثل شما نیستیم؟ گفته‌بودی:« تو مسلمونی؟»اهل خوزستان بود. با همان لهجـه‌ے عربےاش گفتـه‌بود: « مـن شیـعه‌‌ے علی‌بن‌ابی‌طالبم.» -خدا خیرت بده. این حرف نه حرف منه نه حرف امثال من. امرِ همون خداست تو که می‌گی بنده‌ی اونم. به من گفته، به تو هم گفته. من می‌خوام دستورش انجام بدم، ولی تو اجازه نمی‌دی. حالا تو بگو، تو آزادی من رو سلب کردی که می‌خوام طبق امر خداوندم اوقاتم رو بگذرونم یا من آزادی تورو؟ بنده‌خدا سرش را پایین انداخته و گفته‌بود:« حرفت حقه داداش.» اما دوباره صدای مسافرها درآمد که این‌ها نمی‌تونن تحمل کنن بندازشون بيرون. کلافه شده‌بودی به مهدیه گفته‌بودی:« برو مطمئن شو اگه براے تو اشکالی نداره، جفت گوشۍ هاے هندزفری رو بده من تا مجبور نباشم این اراجیف رو بشنوم.» می‌دانی امربه‌معروف‌کردن جسارت می‌خواهد و ایمان.تو همیشه در امر به‌ معروف و نهی از منکر پیش قدم بودی. •|🦋 @shahid_dehghan
🌸| دوࢪان کودکی👶اگر از جایی حرفِ‌زشت یاد می‌گرفت و در خـانه تـکـࢪاࢪ می‌کࢪد؛ می‌گـفـتـمـ: دهـانـتـ کـثیـف شده و ... {ادامه در تصویر} [#٢٠روزمانده‌تا‌شهادت🌹🍃] 🆔📲@shahid_dehghan
🌸| دوره ابتدایی وقتی در مدرسه دنبالش میرفتم، باحجاب چادر بودم.باشادمانی و حیرت کودکانه اش می گفت:مامان وقتی میای دنبالم همه من و تو را یک جور دیگر نگاه می‌کنند! کمی که بزرگتر شد تازه متوجه شد که آن نگاه‌های خاص،شکوه و ابهتی بود که در حفظ حجاب وجود داشت.از آن موقع چادر برایش یک نماد مقدس شد. [۱۹روزمانده‌تا‌شهادت🌹🍃] 🆔‌@shahid_dehghan
🌸| او را با سفرهای راهیان نور آشنا کردیم؛سفرهایی که هم جنبه معنوی داشت و هم تربیتی سفرهای ده_بیست روزه ای که تا آخر تعطیلات عید طول می‌کشید سختی و کمبودهای زیادی داشت. خیلی ها جا می‌زدند و کم می‌آوردند! اما مشقت های این سفرها از او آدمی ساخته بود که بتواند دربرابر‌مشکلات صبور باشد،کم‌توقع‌باشد،قناعت کند، تلاشگر و هدفمند باشد و از نظر جسمی هم قوی باشد. این سفرها برای او و خانواده مان در حکم منبع‌انرژی‌بخش بود که یک‌سال موتور روح و جانمان را روشن نگه میداشت و به طور ویژه‌ای بر اعتقاداتمان اثر گذاشت. | [۱۸روزمانده‌تا‌شهادت🌹🍃] 🆔| ‌@shahid_dehghan
🌸| در اردوی جهادی از طرف دبیرستان اعزام شدند چون بیشتر بچه‌ها با آب‌و‌هوای آن منطقه‌سازگار نبودند، مریض شدند، محمدرضا اما سالم و قوی و پرانرژی بود.اگر کمبودی در امکانات بود حرفی نمیزد و اهل گلایه‌و‌شکایت نبود جهادگری‌سازگار و توانمند بود. [۱۷روزمانده‌تا‌شهادت🌹🍃] 🌱•°| ‌@shahid_dehghan
🥀| دوره دبیرستان اوج ورزش پارکور او بود.یک سال در آنجا بنایی داشتند در فضای حیاط کیسه‌های گچ و سیمان و تپه های خاک و ما سه زیاد بود که به عنوان موانع استفاده میکرد و ورزش مورد علاقه‌اش را تمرین میکرد.وقتی به خانه می‌آمد هیکل و لباسش خاکی بود. [۱۶روزمانده‌تا‌شهادت🌹🍃] 🌱| ‌@shahid_dehghan
🌸| گاهی از دست بعضی آدم ها ناراحت می‌شدم و درد‌ و دل می‌ڪردم و گله‌مندی داشتم.مۍگفت ڪه خدا عاقبت همه‌ے ما را ختم به خیر ڪند، آتش دارد دورمان حلقه می‌زند. به این شکل به من می‌فهماند که غیبت نکنم. [۱۵روزمانده‌تا‌شهادت🌹🍃] •°|🥀 @shahid_dehghan
🌱| حالات معنوےاش را حفظ می‌ڪرد و اصلا اهل بروز دادن نبود.معنویتش را پشت شوخی‌هایش پنهان مۍکرد.اگر مواقعی بود که میفهمید طرف مقابلش مۍخواهد از اوضاع معنوےاش اطلاع پیدا کند مطلقا چیزی نمیگفت،مگر اینکه خودش حرف بزند. [۱۴روزمانده‌تا‌شهادت🌹🍃] 🌸‌‌| @shahid_dehghan
🌸| با یکی از رفقایش به سمت نانوایی محله می رفتند که می بینند چند تفر از اراذل اوباش به نانوایی حمله کردند و با کتک زدن شاطر میخواهند دخل را خالی کنند. ترس و وحشت عجیبی بین مردم بود و کسی جرئت نداشت کاری کند محمد رضا سریع خودش را وارد معرکه کرد تا کاری کند، اما یکی از اراذل شیشه نوشابه خالی که آنجا بوده را به زمین کوبیده و با ته بطری شکسته به او حمله و گردن او را می شکافد. زخمی به عمق یک بنده انگشت در بیمارستان سینا جراحی شد و سر و گردنش بیشتر از هجده بخیه خورد. آن موقع فقط چهارده سالش بود که میخواست امر به معروف کند و جانش را هم به خطر انداخت. [۱١روزمانده‌تا‌شهادت🌹🍃] 🆔‌‌@shahid_dehghan
2.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
〖📽| 🌱〗 ✨ ابراهیم از در که بیرون می آمد به همه سلام می کرد.🖐️😊 چقدر از بچه‌های کم سن وسال، به خاطرهمین سلام کردن با او دوست شده بودند.😇🤝 امایادم هست یک روزباهم ازکوچه بیرون آمدیم. چندروحانی باظاهری زیبا وآراسته به سمت مامی آمدند. باشناختی که ازابراهیم داشتم گفتم:حتماً حسابی آنهاراتحویل می گیرد،اما برعکس به آنها سلام هم نکرد...!! باتعجب نگاهش کردم.😳 خودش فهمید درذهن من چیست. برای همین گفت: «این ها آخوند های ولایی هستند. کاری بااین جماعت نداریم.» گفتم:ولایی؟!🤔 گفت: «یعنی به جز ولایت اهل بیت، چیز دیگری را قبول ندارند. نه ولایت فقیه. نه انقلاب ونه حضور درجبهه و...❌ فقط دم از ولایت مولا می زنند. چندسری بااینهاصحبت کردم ولی بی فایده بود. فقط کار خودشان را قبول دارند.🤦‍♂» بعد ادامه داد : «خطراینهابرای اسلام وانقلاب کم نیست. مثل خوارج که دربدنه حکومت مولا بودند. اما...» 🕊 🌹 •🇮🇷| @shahid_dehghan