#خاطره_شهید
داشتیم برای حمله آماده میشدیم ، با سید راه افتادیم.
شب #عملیات همان چهره همیشگی اش را داشت، آرام بود.
همیشه انگار با نگاهش دنبال چیزی میگشت ، کم کم در گیری ها بالا گرفت،
منم گرم در گیری شدم، اما یک لحظه وسط در گیری انگار صدای مانند اصابت گلوله شنیدم برگشتم
سید و دیدم که #ترکش به قسمتی از پاش خورد و از قسمتی دیگه بیرون زد.😔
خودمو بالا سرش رسوندم و گفتم: سید جان بزار برگردونیمت عقب،
دیدم حالت چهره اش عوض شد گفت: چی؟ من برم عقب و بچه ها مو #تنها بذارم؟؟؟
با #چفیه زخمشو بست و بلند شد وتا آخر موند و عقب نرفت .
اینقدر بچه ها رو دوست داشت ، وقتی وارد جمع میشد تشخیص اینکه فرمانده الان تو جمع هست #سخت بود.
#شهید_مصطفی_صدرزاده
ـ ـ ـ ــــ۞ــــ ـ ـ ـ
♥️﴾@Shahid_dehghann﴿♥️
😍🌸😍🌸😍
خواهران خوش سلیقه کجان؟؟
.
بیاید که یک کانال اوردم واستون😎🤩
.
#ساق.دست
#چفیه
#گیره.روسری
#روسری
و...🥰🥰🪴
.
با قیمت های مناسببب✅😳
ساق دست 30 تومان😱
عجله کنید تا تمام نشده🖐و امااا
برای اربعین چفیه داری؟؟
❌👆❌👆❌👆❌
https://eitaa.com/reyhanehejabb
https://eitaa.com/reyhanehejabb
https://eitaa.com/reyhanehejabb
✨