|قرارگاه شہید محمدرضا دهقان امیرے|♡
「 ... بِسْمِࢪَبِقْـآسِمْاَلْجَبَاْڕِیْݩْ ...」
آنݘھامࢪوزگذشټ . . .🖐🏻🌱
شبٺۅݩمھدۅ؎🌚♥️
عآقبٺتوݩݜھدایـےْ✨💛
ذکر روز دوشنبه:
یا قاضی الحاجات
(ای برآورنده حاجتها)ذکر روز دوشنبه به اسم امام حسن (ع) و امام حسین (ع) است. روایت شده در روز دوشنبه زیارت امام حسن (ع) و امام حسین (ع) خوانده شود که خواندن آن موجب کثرت مال میشود.
#مرتبه۱٠٠
او یک¹ نفر نبود
یک راه و نماد بود ...
و چه زیبا فرمود عزیزِ ما :
#حاج_قاسم یک مکتب بود...
#جان_فدا
ـ ـ ـ ـــــ❀ـــــ ـ ـ ـ
.🦋『 @Shahid_dehghann 』🦋.
بیعصا آمدهای
چشم عدو کور شود
جانان به فدایت ♥️✨
ـ ـ ـ ـــــ❀ـــــ ـ ـ ـ
.🦋『 @Shahid_dehghann 』🦋.
یہ تخته سفیدم روش هے ماژیک بکشۍ
آخر سر میشه عینِ تخته سیاھ!
دیگه دل که جاۍ خودشو داره..
با هرگناه یه خطِ مشکۍ
رو صفحه سفیدِ دلت میزنے!(:🖤
ـ ـ ـ ـــــ❀ـــــ ـ ـ ـ
.🦋『 @Shahid_dehghann 』🦋.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️🎥 رهبر انقلاب: جهاد تبیین را جدی بگیرید
🔹بارها گفتم، بازهم میگویم. در راس نقشههای دشمن تبلیغ است و علاج آن تبیین حقیقت است.
یکخواهشداشتم
خواهراوبرادرالطفااونقلبتوخرج
هرنامحرمیکهازراهمیرسهنکن
نگهداربراهمسرت
#میفهمیددیگه ؟
--------------------------
@Shahid_dehghann
پس فیلما چی میگن مهدی؟
فتوشاپه بابا. با دیپ فیس درستش کردن!/=
#احمقا🚶🏿♂...
زندراسلـام،
زنده؛سازنده؛ورزمندهاست؛بہشرطیکہلباسرزمشلباسعفٺشباشد!
#چادرانه🌿
ـ ـ ـ ـــــ❀ـــــ ـ ـ ـ
.🦋『 @Shahid_dehghann 』🦋.
آیات نور
هدیه به شهید دهقان امیری
ـ ـ ـ ـــــ❀ـــــ ـ ـ ـ
.🦋『 @Shahid_dehghann 』🦋.
داریم به روزهای فرار شاه نزدیک میشیم
هر کی گفت شاه نکشت ، این عکس رو بزنید تو صورتش
با اسلحه جنگی انقلابیون رو محاصره کردند و یک نفر رو زنده نگذاشت.
شاه تا میتونست کُشت ، ولی حریف ِ "ایدئولوژی " و "لیدر" انقلابیها نشد.
ـ ـ ـ ـــــ❀ـــــ ـ ـ ـ
.🦋『 @Shahid_dehghann 』🦋.
🔴 خطاب به محجبه هایی که بی حجابی را گناه نمیدانند و رضایت به گناه دیگری میدهند
🔶 خواهران عزیزم لطفا با آخرت خود و این جوان ها بازی نکنید.
🔺اولا: اندازه گناه در جامعه راعلایق شخصی ما مشخص نمیکند. بلکه خداوند در قرآن حدود پوشش زن را مشخص کرده است. وترک دستورات الهی عقوبات دنیوی و اخروی دارد.
🔺دوما : شما مگر نمیدانید عاشورا قیام بر علیه گناهان اجتماعی بود، مگر نمیدانید امام حسین شما کشته امر به معروف و نهی از منکر است چگونه میتوانید رضایت به گناه دهید؟
وظیفه شما میدانید چیست؟
حضرت رسول اکرم صلى الله علیه و آله وسلم :
هر یک از شما منکرى را دید باید با دست خود آن را تغییر دهد. اگر نتوانست، با زبانش تغییر دهد (اعتراض کند) و باز اگر نتوانست، در قلبش آن را انکار کند و این ضعیف ترین مرحله ایمان است.
(نهج الفصاحه حدیث۳۰۱۰)
خواهران عزیزم مگر در دین ما نگفته اند آنچه را بر خود نمیپسندی بر دیگری هم مپسند! پس چگونه خودت لباس ارزشی بر تن میکنی و روا میداری هم وطن تو با بی حجابی به سمت شی انگاری رود.
وآخرین جمله ام خطاب به تو
مراقب باش در روز قیامت همینها از تو شکایت کنند که این فرد اگر مارا نهی از منکر میکرد و به گناه ما رضایت نمیداد چه بسا ما هم به حکم قرآن عمل میکردیم اما رضایت او ما را جری کرد.
✍عالیه سادات
ـ ـ ـ ـــــ❀ـــــ ـ ـ ـ
.🦋『 @Shahid_dehghann 』🦋.
تازمانیکهصدایاذان
ازگلدستههابلنده
ناامیدیگناههکبیرست...🌱
༻♥️༺🌸༻♥️༺
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
ـ ـ ـ ـــــ❀ـــــ ـ ـ ـ
.🦋『 @Shahid_dehghann 』🦋.
|قرارگاه شہید محمدرضا دهقان امیرے|♡
#Part_150 بعد حدود سی دقیقه کار ماشین درست میشه و حرکت میکنیم، بعد یکمی حرکت کردن به مسجدی میون را
#Part_151
بعد خوندن نماز و زیارت عاشورا به سمت آشپزخونه میرم و تصمیم میگیرم تا بقیه خوابیدن برای صبحونه عدسی درست کنم.
***
بعد درست کردن عدسی کیانا خواب آلود و با موهای ژولیده وارد اشپزخونه میشه و میگه:
- سلام.
که با مهربانی جواب سلامش رو میدم و میگم:
- خوب خوابیدی؟
که تنها سرش رو به نشونهی مثبت تکون میده و به سمت شیر اب میره و مشغول شستن صورتش میشه، بعد شستن صورتش به سمت گاز میره و میگه:
- به به اسرا خانوم، چه بویی راه انداختی! برو بقیه رو بیدار کن که دلم ضعف رفت برای صبحونه اسرا پز.
که همون لحظه کسری یاالله کنان وارد آشپزخونه میشه و میگه:
- سلام.
- علیک
و از آشپز خونه خارج میشم و به سمت اتاق میرم، اسما رو از خواب بیدار میکنم و مشغول صدا زدن رویا میشم که بعد چند باری صدا زدن بیدار میشه و منم همراه بقیه به آشپزخونه میرم.
سفره رو گذاشته بودن و همه بیدار بودن به جز ماهان...
کیانا برای همه غذا میریزه و مشغول خوردن صبحونه میشیم.
ـ ـ ـ ـــــ❀ـــــ ـ ـ ـ
.🦋『 @Shahid_dehghann 』🦋.
|قرارگاه شہید محمدرضا دهقان امیرے|♡
#Part_151 بعد خوندن نماز و زیارت عاشورا به سمت آشپزخونه میرم و تصمیم میگیرم تا بقیه خوابیدن برای صب
#Part_153
لباسهام رو میپوشم و جلوی آینه مشغول پوشیدن چادرم میشم، چادرم رو که میپوشم روی مبلهای شیری رنگ میشینم تا بقیه آماده بشن، همون لحظه در اتاق پسرها باز میشه و ماهان همینطوری که موهای لختش رو از روی صورتش جمع میکنه میگه:
- سلام.
- به سلام آقای خوب خواب، انقدر دیر بیدار شدی ما صبحونه خوردیم و صبحونت رو گذاشتیم توی یخچال! الانم با دوستام میخوام برم بیرون.
همونطوری که در یخچال رو باز میکنه جواب میده:
- باش منم یک سر میرم پیش بچه ها، خیلی وقته ندیدمشون.
از روی مبل بلند میشم و میگم:
- باش، مراقب خودت باش.
که بچه ها آماده میشن و حرکت میکنیم.
***
با رویا به سمت مغازه ای که لباس کودک داشت میریم و مشغول دیدن لباسها میشیم.
رویا کفش کوچولو و قرمز رنگی رو میون دستهاش میگیره و رو به من میگه:
- خیلی خوشگله.
- اره خیلی.
رویا با ذوق ادامه میده:
- فکر کن تا چند ماه دیگه یک نی نی کوچولوی ناز و مامانی رو باید بزرگ کنم.
کفش هارو از رویا میگیرم و میگم:
- من قربون پاهای کوچولوت بشم عزیزدل عمه!
با رویا چندتا لباس کوچولو و شیک دخترونه و پسرونه خریدیم و از مغازه خارج میشیم
ـ ـ ـ ـــــ❀ـــــ ـ ـ ـ
.🦋『 @Shahid_dehghann 』🦋.
|قرارگاه شہید محمدرضا دهقان امیرے|♡
#Part_153 لباسهام رو میپوشم و جلوی آینه مشغول پوشیدن چادرم میشم، چادرم رو که میپوشم روی مبلهای
#Part_154
کیانا و اسما که خرید کرده بودن گوشهی دیوار ایستاده بودن و مشغول صحبت باهم بودند.
به سمت ماشین میریم و سوار ماشین میشیم.
رویا وسط راه میگه:
- اگر شیرینی فروشی ای دیدید وایستید!
که بعد یکمی چرخ زدن به شیرینی فروشی ای میرسه و باهم از ماشین پیاده میشیم.
رویا کیک رو سفارش میده و میگه:
- روی کیک بنویسید بابا شدنت مبارک امیرحسین جان!
بعد سفارش کیک به سمت خونه میریم، بعد حدود ۲۰ دقیقه میرسیم خونه و وارد خونه میشیم.
ماهان روی مبل نشسته و پسری که بهش میخوره همسن ماهان باشه هم کنارش...
- سلام!
ماهان و پسره از جاشون بلند میشن که ماهان میگه:
- سلام آجی، این دوست من یاسین و رو به پسره میگه:
- اینم دختردایی من اسرا خانوم.
- خوشبختم، راحت باشید.
که یاسین سرش رو میندازه پایین و میگه:
- همچنین، منم خوشبختم.
به سمت اتاق میرم و مشغول عوض کردن لباسم میشم.
ـ ـ ـ ـــــ❀ـــــ ـ ـ ـ
.🦋『 @Shahid_dehghann 』🦋.
|قرارگاه شہید محمدرضا دهقان امیرے|♡
#Part_154 کیانا و اسما که خرید کرده بودن گوشهی دیوار ایستاده بودن و مشغول صحبت باهم بودند. به سمت
#Part_155
شونه ام رو بر میدارم و مشغول شونه زدن موهام میشم بعد بافتن موهام صدای مردها میاد و سر و کله شون پیدا میشه، مانتو م رو با شومیز بلند و خوشگلی عوض میکنم و بعد پوشیدن شال کالباسی رنگ از اتاق خارج میشم.
همه روی مبل ها نشسته بودند و مشغول صحبت بودن...
سلامی زمزمه میکنم که نگاه هاشون به سمتم بر میگرده و به آرومی جواب سلامم رو میدن.
کیانا با خنده میگه:
- بچه ها بیاید بازی کنیم.
و لبخند مرموزانه ای به مازیار میزنه، که مازیار هم همینجوری که سعی داره خندش رو کنترل کنه و جدی باشه میگه:
- کیان خانوم شما خانوم ها که همیشه میبازید چرا میگی بازی کنیم؟
که جیغ حرصی کیانا در میاد و میگه:
- من میبازم یا تو؟ بگم بهشون اون کی بود که...
که کسری همونطوری که از جاش بلند میشه میگه:
- بازی به ما نیومده تهش دعواست پس بی خیال.
و به سمت اتاق میره، امیرحسین هم بلند میشه و همراه کسری میره، که کیانا رو به مازیار میگه:
- این چشه؟
که مازیار با پوزخند میگه:
- هیچی فقط مثل خواهرش یک تخته اش کمه.
که کیانا پرتقالی از پرتقال های روی میز بر میداره و به سمت مازیار پرت میکنه که مازیار جا خالی میده و پرتقال به دیوار میخوره و دیوار رو کثیف میکنه، رویا رو به من میگه:
- ناهار چی بپذیم؟
که کیانا میپره وسط و میگه:
- چرا همه جا ما باید آشپزی کنیم؟ ناهار امروز با اقایون.
و نگاه ویژه ای به مازیار میندازه...
ـ ـ ـ ـــــ❀ـــــ ـ ـ ـ
.🦋『 @Shahid_dehghann 』🦋.
|قرارگاه شہید محمدرضا دهقان امیرے|♡
「 ... بِسْمِࢪَبِقْـآسِمْاَلْجَبَاْڕِیْݩْ ...」
آنݘھامࢪوزگذشټ . . .🖐🏻🌱
شبٺۅݩمھدۅ؎🌚♥️
عآقبٺتوݩݜھدایـےْ✨💛
ذکر روز سه شنبه:
یا ارحم الراحمین
(ای بخشندهترین بخشندگان)
ذکر روز سهشنبه به اسم امام سجاد (ع) و امام محمد باقر (ع) و امام جعفر صادق (ع) است. روایت شده در این روز زیارت سه امام خوانده شود. ذکر روز سه شنبه موجب روا شدن حاجات می شود
#مرتبه۱٠٠