یہ بار فاطـمہ رۅ گذاشٺ روے اپن آشـپزخانہ و بہش گفٺ "بپـر بغل بابا"
فاطمہ بہ آغـوشش پرید.
بعد بہ من نگـاه ڪرد و گفـٺ:
ببـین فاطمہ چطـور بہ من اعٺماد داشٺ! اون پرید و مےدونسـٺ ڪہ مـن اونو مےگیـرم، اگہ ما اینـطور بہ خدا اعٺماد داشٺیم همـہے مشڪلاٺمون حـل بود.
" ٺوڪل واقعے یعنے همیـن ڪہ بدانیـم در هر شرایطے خدا مواظـب ما هسٺ"
بہ روایٺ همسر #شہیدمصطفےصدرزاده
💌| @shahid_dehghanamiri
|°🌻✨
سیـد ابراهیـم میـگفصٺ دفعـہ اول ڪہ بہ سوریہ اعـزام شـدم در عملیـاٺ ٺدمـر خمـپاره درسـٺ خـورد ڪـنار مـن ولے من چـیزیم نشـد...
گفٺـم شایـد مشـڪل مالے دارم خدا نخـواسٺہ شہیـد بشـم. آمـدم ایـران و مـباحث مـالے خـودم را حـل ڪردم.
دفعـہ دوم ڪہ رفٺـم سـوریہ باز خمپـاره خـورد ڪنـار مـن و بہ من آسـیبے نشـد...
گفـٺم شـاید وابسٺگـے بہ خانـواده و بچہ هاسـٺ ڪہ نمیـذاره شہـید بشـم. آمـدم ایـران و از بچہ ها دل بریـدم.
و براے بار سـوم ڪہ بہ سوریـہ اعـزام شـدم در عملیاٺے ٺـرڪش خـوردم و مجـروح شـدم ولے شہـید نشـدم.
بہ ایران ڪہ آمـدم نـزد عارفے رفٺـم و از او مشڪلـم را پرسـیدم. ایشـان گفٺـند: مـن ڪان لله ڪان الله له
ٺو براے خـدا به جبہہ نمے روے
بـراے #شہادٺ مےروے!! نیٺٺ را درسـٺ ڪـن خـدا ٺـو را قبـول میـڪند.
پـدرش مےگفـٺ:
ایـن دفعـہ آخـر مصطفے (سيـدابراهيـم) عجیـب بـال و پـردرآورده بود دیـگر زمیـنے نبـود؛ رفٺ و به آرزويـش رسيـد...
#شہیدمصطفےصدرزاده
💌| @shahid_dehghanamiri
|°🌻✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
••°🖤°••
#شہیدمحمدحسینمحمدخانے
#شہیدمحسنحججے
#شہیدمصطفےصدرزاده
در یڪ قاب...
🌿 @shahid_dehghanamiri
••°🖤°••
|•💚•|
یکی از خصوصیتهای بارز شهید صدرزاده تاکید بر نماز اول وقت بود، همیشه اذان نماز صبح مقر را سید ابراهیم میگفت . ما به دلیل اینکه بحث تبلیغ را انجام میدادیم و مستمر به نقاط مختلف سفر میکردیم نمیتوانستیم روزه بگیریم اما او روزه میگرفت و برای سحری بیدار می شد.
یک روز نماز صبح را با صدای سید بیدار شدم، توی مقر قدم میزد و لابه لای هر بند از اذانش فریاد میزد و میگفت:برادرها وقت نماز شده برپا،دلاورا بلند شوید وقت نماز است . ما هم از آن به بعد سر به سرش میگذاشتیم و با اینکه صدای خوبی هم نداشت (با خنده) میگفتیم بعد از این با صدای خوش خودت اذان بگو!
#شہیدمصطفےصدرزاده
•° @shahid_dehghanamiri
|•💚•|
به نام آفریدگار { شهید مصطفے صدر زادهـ 🌱}
فعالیت امروز کانال به نیابت از #شهیدمصطفیصدرزاده💫
بسم رب الشهدا🌹
خاطرات مادر❣
شنیدن بعضی از معضلات جامعه،
مصطفی رو خیلی عذاب می داد 😔
و ساعت ها به فکر فرو میبرد از جمله مشکلفقر_مالی_مردم بود.
اینکه کودکی نتواند ،از کوچکترین امکانات تحصیلی استفاده کند ، زجرش
می داد .
سل 82 پدر_مصطفی برای پسرا یک مغازه محصولات فرهنگی ،
مانند ادعیه،زندگی نامه ی شهدا، سربند، پلاک، تسبیح و ... اجاره کرده بود
یه روز مصطفی اومد از من خواهش کرد که با بابا صحبت کن ،
تادر کنار کار فرهنگی یک قسمت ازمغازه رو
لوازم التحریر بذاریم .
وقتی علتش را پرسیدم
جواب داد : اگر بتونیم در کنار کار فرهنگی دستی بگیریم ، موفق ترهستیم 🌹
درنظر داشت که لوازم التحریر رو با قیمت پایین و یا به شکل رایگان در اختیار بچه های
بی بضاعت قرار دهد.
یکی از اولویت های مهم مصطفی در زندگی ،
دستگیری و کمک به دیگران بود.👏
🌹🌹🌹🌹🌹
#مدافعانحریمحرم
#شهیدمصطفیصدرزاده
@shahid_dehghanamiri
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#رفیق❣✌️
#شهیدمصطفیصدرزاده
#شهیدمرتضیعطایی
🕊🌱 اوایل امسال با تعدادی از رفقا من جمله سید ابراهیم رفته بودیم برای شناسایی قبل از عملیات منطقه درعا حین برگشت با توجه به فصل بهار و کشتزارهای گسترده تو منطقه حاشیه راه بوته های بلندی که انتهای ساقه هاشون خارهای توپی شکل گرفته (اندازه گردو) رشد کرده بود و من را وسوسه میکرد که با پوتین بزنم زیرشون....
بلاخره شروع کردم اوليش و با پوتینم هدف گرفتم و با دورخیزی محکم زدم زیرش که بعد از کنده شدن و به هوا پرتاب شد......با خودم گفتم عجب کیفی داد...
بعد شروع کردم دومی..... سومی.... تا اینکه سید ابراهیم صدام کرد ابو علییییی
گفتم جانم؟
با همون لحن شیرین و قشنگش گفت قربونت بشم آخه اينا هم موجود زنده هستن همین کار باعث ميشه شهادتت به عقب بیفته بعد از این حرفش کلی تو فکر رفتم و گفتم بابا سید تا کجاهاشو میبینه و نفهميدم کی رسیدیم مقر
و فهمیدم تا سيب نرسه از درخت نمیفته بله
من و امثال من هنوز کال هستیم و لايق نشدیم شهدا گاهی نگاهی....
پ.ن : البته الان ابوعلی هم شهید شدن و به رفیقشون پیوستن :)
#ابوعلی
#سیدابراهیم
#مدافعانحریمحرم
@shahid_dehghanamiri